یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حسن روحانی اهرم دیپلماسی ریا
و مجری سیاست سرکوب و امنیتی کردن فضای کشور
- محسن مقصودی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : م حمیدی

عنوان : سابقه مبارزاتی
اولین انتخابات مجلسی که در ایران اسلامی انجام شد روحانی کاندید شهر قم بود همه کاندید ها بروشور های تبلیغاتی خود را با اواع و اقسام مبارزات زمان شاهی خود پر می کردند برشور تبلیغاتی روحانی را دقیقا به یاد دارم تنها سابقه مبارزاتی قید شده در آن : چهارده سال مبارزه مستمر و پیگیر با حزب توده ایران بود - بقیه قضیه و کشف علت ارتقا حاج اقا به بالا ترین پست های کشوری احتیاج به فکر کردن زیاد ندارد.
۵۴۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : مفسر: ع.عبدی

عنوان : کی بود، کی بود؟ من نبودم
مقاله ای از عباس عبدی
منتشر شده در روزنامه بهار ۱۲-۳-۱۳۹۲

کی بود، کی بود؟ من نبودم

مناظره‌های انتخاباتی اگر خوب برگزار شود، نه تنها می‌تواند یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌ها باشد و نه تنها ارزش آن را دارد که وسط آن گران‌قیمت‌ترین آگهی‌های تبلیغاتی پخش شود!! بلکه این برنامه‌ها بسیار آگاهی‌بخش هم هستند. بویژه در این شرایط که سریال‌های ترک بازار صدا و سیمای ایران را کساد کرده است می‌توان از این فرصت نهایت بهره‌برداری را کرد! علت آگاهی‌بخشی این گونه مناظرات آن است که شنوندگان و بینندگان این برنامه‌ها در موقعیت خاصی قرار می‌گیرند که اظهارات نامزدها درباره مسایل مختلف کشور را به بهترین وجه دریافت و انتخاب می‌کنند، در حالی که این وضعیت در سایر برنامه‌های تلویزیونی و مطبوهاتی کمتر وجود دارد.
اولین مناظره‌ای که روز جمعه برگزار شد را، به هر چیز می‌توان تشبیه کرد، بجز مناظره. شاید به دلیل ترس از وضعیت پیش آمده در سال ۱۳۸۸ بود که این برنامه‌ها تا این حد محافظه‌کارانه برگزار گردید و بیشتر به یک کلاس درس بی‌روح می‌ماند که هیچ چالشی در آن وجود نداشت. هرکس پاسخی به سوال مجری می‌داد، و دیگران هم به اندازه نصف وقت او درباره آن سوال نظر می‌دادند که معمولاً هیچ نقد و چالشی در میان نبود. و جالب اینکه هر نامزدی با احترام بسیار از سایر همکاران!! نام می‌برد. در واقع اگر بخواهیم مقایسه کنیم، باید گفت که برای پرهیز از تبعات مناظره‌های سال ۱۳۸۸ اصل مناظره را بلاموضوع کردند، مثل این است که از ترس وجود خشونت در فوتبال، این ورزش را به گونه‌ای ترتیب دهند که هیچ بازیکنی با دیگری تلاقی و تزاحم نداشته باشد! روشن است که این بازی هیچ بیننده‌ای هم نخواهد داشت، بجای آنکه مقررات بازی را سفت و سخت اجرا کنند، اصل بازی را بی‌مزه کردند، به طوری که مردم گمان کردند که ۴ ساعت وقت خود را هدر داده‌اند.
فارغ از نکته فوق مهم‌ترین مشکلات این شبه مناظره چیز دیگری بود. مناظره‌ای که فقط اسم مناظره را یدک می‌کشید و از رسم مناظره تهی بود، در این برنامه هیچ کس نبود که مدافع وضع موجود باشد یا مسئولیت وضع فعلی را عهده‌دار گردد و پاسخگو باشد. گویی همه آقایان در مقام منتقد و بیرون گود بوده‌اند، و معلوم نبود که گریبان چه کسی باید گرفته شود؟ شاید بگوییم که دولت نامزدی نداشت تا از این وضع دفاع کند یا پاسخگو باشد، ولی مگر دولت فعلی از زیر بته عمل آمده بود که حالا کسی مسئولیت آن را نپذیرد؟ حداقل ۵ تن از ۸ نامزد موجود در روی کار آمدن این دولت سهیم بوده‌اند و به نحوی از عناصر مهم حزبی غیر رسمی و به نام اصولگرایانی هستند که این دولت نامزد آن است. به معنای دقیق‌تر مسئولیت وضع موجود هر کشوری بیش از آنکه متوجه روسای جمهور یا وزرای آن دولت باشد، متوجه آن دسته از احزاب و گروه‌های سیاسی است که حامی چنین رییس جمهوری بوده‌اند. اخلاق و مسئولیت‌پذیری سیاسی حکم می‌کند که مسئولیت وضع موجود را بپذیرند. در دوره بعدی که رییس جمهور فعلی آمریکا نامزد انتخابات نمی‌شود، نامزد حزب دموکرات هیچگاه نمی‌تواند از عملکرد رییسی جمهور فعلی که از حزب آنهاست، تبری بجوید و درباره وقایع دوره وی پاسخگو نباشد، و حتی در قالب منتقد ظاهر شود! تمام کسانی که خود را اصولگرا می‌دانند و آبشخور آنان این حزبغیررسمی است، باید در برابر وضع فعلی پاسخگو باشند. و چنان نشود که رفتار آنان شنونده را به یاد ضرب‌المثل معروف کی بود، کی بود؟ من نبودم، بیاندازد.
نکته دیگر این مناظره، سطحی و عوامانه بودن بسیاری از اظهارنظرات است. آقایان نامزدها هم می‌خواهند تورم کم شود، هم اینکه مالیات‌ها کم شود، هم اینکه سرمایه‌گذاری زیاد شود، هم اینکه با دنیا بجنگند و حتما تحریم‌ها را هم رفع و رجوع کنند، هم اینکه به سر و وضع کارمندان برسند، هم اینکه نقدینگی را کنترل کنند، هم اینکه جلوی واردات را بگیرند، هم آنکه صادرات را زیاد کنند، هم اینکه وضعیت معلمان و بیمه‌های بهداشتی را بهبود بخشند که پرداخت سهم بیماران یک سوم شود و سهم بیمه سه برابر گردد هم فساد را ریشه‌کن کنند و هم این که آزادی رسانه‌ها را هم بیخیال شوند... و جالب‌تر از همه اینکه تمام این کارها را در عرض ۶ ماه می‌خواهند انجام دهند و قول می‌دهند که هیچ عارضه‌ای هم ایجاد نمی‌کنند. در واقع کسی که چنین ایده‌هایی داشته باشد، از دو حال خارج نیست، یا آنکه هیچ آشنایی با کشورداری و اقتصاد ندارد، و فاقد حداقلی از فهم و درک علمی است، یا آنکه با اینها آشنا است و می‌داند که شدنی نیست، فقط برای خوشایند دیگران و بویژه مردم عادی چنین اظهاراتی را بیان می‌کند. در هر دو حال چنین افرادی وقتی مصدر کار قرار گیرند، فاجعه‌آمیز خواهند شد، زیرا در حالت اول وارد فرآیند آزمون و خطا می‌شوند و تا بخواهند تجربه‌ای کسب کنند، اوضاع از آنچه هست بدتر می‌شود، و در حالت دوم هم کاری که با فریب شروع شود، آخر و عاقبت آن معلوم است که چه خواهد شد همچنان که اکنون شاهد آن هستیم.
۵۴۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست