سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

می خواهم به نامزدی رأی بدهم که ... - سهیل روحانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سهیل روحانی

عنوان : پاسخ به: آقا سهیل چرا اتهام می زنید
جناب «سیف ب»ی عزیز سلام

زمانی که جمله ای را که شما به آن ایراد گرفته اید در باره دانشجویان پیرو خط امام می نوشتم گمان نمی کردم که ذهن برخی از خوانندگان عزیز را چنان به خود مشغول کند که اصل مقاله، یعنی شرکت در انتخابات، تحت الشعاع قرار بگیرد. به هر حال، گمان نمی کنم که بتوانیم موضوع مهم عملکرد احزاب سیاسی را در بخش نظرات یک مقاله بررسی کنیم. با اینهمه چند کلمه ای در اینجا می نویسم.

شما به درستی نوشته اید که جلیلی در زمان گروگانگیری ۱۴ سال داشت و دانشجوی پیرو خط امام نبود. من هم با شما موافقم. برای همین است که نوشته بودم «امثالِ» جلیلی، یعنی کسانی که طرز فکر و ادبیاتشان مثل جلیلی است؛ کسانی که شعارهای تند ضد آمریکایی و ضد صهیونسیتی می دادند و خواهان پیاده کردن اسلام ناب و انقلابی بودند و چه بسا به آنچه می گفتند هم اعتقاد داشتند اما نمونه ای از عملکردشان اشغال سفارت آمریکا بود با پی آمدهای فاجعه آمیزش.

شما نوشته اید که اشغال سفارت امریکا کاری اشتباه بود اما در عین حال می گوئید: «واقعیت این است که حزب توده‌ ایران از دانشجویان خط امام که سفارت آمریکا را اشغال کردند دفاع کرد. آقای سهیل روحانی حزب توده‌ ایران از آیت‌الله موسوی خوینیها که حامی معنوی دانشجویان خط امام بود دفاع میکرد از میر دامادی که امروز در زندان اوین نشسته دفاع میکرد از خانم معصومه ابتکار دفاع میکرد از آیت‌الله منتظری و میر حسین موسوی‌ و کروبی‌ وبهشتی دفاع میکرد.»

پرسش من این است: اگر شما واقعاً قبول دارید که اشغال سفارت اشتباه بود چرا دفاع از اشغالگران سفارت را باعث افتخار می دانید؟ در ضمن، فراموش نکنید که برخی از افرادی که نام برده اید به این دلیل امروزه برای مردم عزیز شده اند که از دموکراسی غربی دفاع می کنند و با افکار زمان اشغال سفارت، یعنی افکاری که باعث حمایت حزب توده از آنها شد، خداحافظی کرده اند. این افراد امروزه کم و بیش همان حرفهایی را می زنند که مهندس مهدی بازرگان و دیگر لیبرالهای منفور حزب توده سی سال پیش می زدند. اگر مثلاً میردامادی سی سال پیش حرفهای امروزی اش را می زد آیا از سوی حزب توده به عنوان لیبرالی که جاده صاف کن امپریالیسم است آماج حمله قرار نمی گرفت؟

نکته دیگر این که نباید به دانشجویان پیرو خط امام به طور گزینشی برخورد کرد و چند نفر از آنها را که اکنون در کنار مردم قرار دارند بر سر دست گرفت و آن را نشانه درستی سیاست حزب توده در حمایت از آنها دانست. فراموش نکنیم که عزیز جعفری، فرمانده کنونی سپاه پاسداران، و ضرغامی رئیس تلویزیون و دیگرانی که امروز کارشان سرکوب ملت ایران و گسترش اختناق است هم دانشجوی پیرو خط امام بودند.

در ضمن، چون شما از خانم ابتکار اسم بردید نمونه ای از سخنان خانم معصومه ابتکار در زمان گروگانگیری یعنی زمانی که از حمایت حزب توده برخورداربود، را در اینجا ذکر می کنم. معصومه ابتکار، که نوجوان ۱۸ ساله ای بیش نبود، در یکی از مصاحبه های تلویزیونی اش گفت:
«ما گروگان ها را در اختیار داریم و از آنها بشدت مراقبت می کنیم و آماده ایم که در صورت هر گونه مداخله نظامی آنها را نابود کنیم.»
روز بعد خبرنگاری از او پرسید: «شما دیروز در مصاحبه مطبوعاتی تان گفتید که اگر به سفارت حمله بشود گروگان ها را نابود می کنید. آیا واقعاً این کار را می کنید؟»
ابتکار: «بله، حتماً می کنیم.»
خبرنگار: «یعنی شما حاضری که شخصاً تفنگ بر داری و بر سر یکی از گروگان ها بگذاری و او را بکشی؟»
ابتکار: «بله، وقتی من می بینم که مسلسل های آمریکایی خواهر و برادرهای من را در خیابان می کشد البته که من هم می کُشم. ستم و استبداد باید نابود شود.»

به نظر شما دفاع از این شخص و این طرز تفکر تروریستی افتخار دارد؟ اگر خانم ابتکار به آنچه که گفته بود عمل کرده و آمریکا هم به تلافی این اقدام به ایران حمله کرده و ایران را اشغال کرده و هزاران نفر را کشته بود می دانید چه فاجعه ای رخ می داد؟

چند روز پیش برای چندمین بار کتاب چنگیز خان ترجمه محمد پورهرمزان را می خواندم و از دانش تاریخی و تسلط او بر تاریخ و زبان فارسی در شگفت بودم. نمی دانم شما این کتاب را خوانده اید یا نه اما پورهرمزان با چنان مهارتی این کتاب را ترجمه کرده است که من هر بار که آن را می خوانم گمان می کنم که لشکریان چنگیز، که در تعقیب محمد خوارزمشاه بودند، اکنون به پشت دیوارهای خانه من رسیده اند و من با هراس فراوان صدای سم و شیهه ی اسبان آنها را می شنوم و شمشیرهای خون چکان آنها را می بینم. آنگاه رژیم خمینی را محکوم می کنم که چنین مترجم کم نظیری را از ما گرفت و به چوبه ی دار سپرد و بعد برای هزارمین بار با این پرسش بی جواب رو به رو می شوم که اگر حزب توده سیاست مسالمت آمیز دیگری در قبال جمهوری اسلامی در پیش گرفته بود آیا ممکن بود که محمد پورهرمزان و پورهرمزان های دیگر سرنوشت بهتری می یافتند؟

نکته آخر این که ما نباید احزاب سیاسی را در جایگاه دین بنشانیم و همچون دینداران متعصب از آنها دفاع کنیم. این کار به گسترش رواداری و دموکراسی کمکی نمی کند.

مقاله های زیر در ارتباط با برخی مطالب بالا است. اگر دوست دارید به آنها مراجعه کنید:

اصلاح طلبان و معضل گروگان گیری، عصر نو
گروگانگیری و جنگ ایران و عراق
گروگانگیری، آرگو و معصومه ابتکار، اخبار روز

با مهر
روحانی
۵۴٨۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۲       

    از : ش. فردا

عنوان : توضیح تکمیلی
با درود
جناب سهیل روحانی
ممنون از پاسختان که مرا برای نوشتن این سطور ترغیب کرد. نخست آنکه من هم نگفتم که روحانی یا عارف لزوما راهی را بغیر از آنچه میگویند خواهند رفت اما دوست عزیز آنکه نخست وزیر امام را از گوشه عزلتش بیرون کشید و او را درمقابل رهبری قرار داد ملت بود که با حضورش در خیابان موسوی و کروبی را به جلو هل داد و شیخی را که در مجلس ششم دربرابر اصلاح طلبان ایستاد و به حکم حکومتی لبیک گفت را به دشمن شماره یک رهبر بدل کرد. اما دوست من متاسفانه عارف و روحانی امروز از مطالبات مردم خیلی عقبترند و این قابل کتمان کردن نیست. آنها که ۴ سال گذشته خود را از جنبش سبز کنار کشیده اند هنوز هم با آن زاویه معناداری نشان میدهند. من از آن روی میگویم که این دو مرد این میدان نیستند که حتی امروز که از تریبون و آزادی نسبی برخوردارند از خطوط قرمز رد نمیشوند پس بعید است که بعدا هم چنین کنند. دوست عزیز، عدم حمایت امثال تاجزاده از این دو چه پیامی به شما میدهد؟ فراموش نکنیم که حتی خویینی ها هم در سخنرانی اخیرش علیرغم محدودیتی که بدیهی است دارد و نمیتواند از تحریم انتخابات علنا سخن بگوید، بسیار روشن پیام داده است. این همه و خبر دیگر امروز مبنی بر کناره گیری احتمالی حداد به نفع جلیلی شرایط انتخابات را به وضوح نشان میدهد. رهبر این بار درس خود را از انتخابات قبلی گرفته است. او درحالیکه تاکید میکند از هیچکس حمایت نمیکند (۴ سال قبل چند ماه قبل از انتخابات در جلسه ای با اعضای دولت وقت علنا گفت که باید طوری کار کنند که دولت ۴ سال بعد هم هست.) اما درپشت پرده به مهندسی انتخابات مشغول است. خبر دیگر امروز کاهش تعداد واجدین شرایط رای دادن مطابق اعلام وزارت کشور است که با آمار و سرشماری نفوس در سال ۹۰ دستکم ۵ میلیون اختلاف دارد و میدانیم که سرشماری شامل ایرانیان خارج از کشور نیست. اینها همه نشان از برنامه ریزی دقیق حکومت برای مهندسی آرا مردم دارد و مطمئن باشید که در این رای گیری در شرایط فعلی که مردم در صحنه نیستند و از انتخابات استقبال آنچنانی نشده است، تقلب در آرا اگر لازم شود بسیار راحت انجام شده و هیچ جنبش مردمی را هم زیر لوای "رای من کو" بوجود نخواهد آورد. اما اگر یخ موجود در خیابان با حضور مردم (مثلا در روز ۲۱ خرداد و پس از بازی فوتبال) بشکند آنگاه شاید صحنه تغییر کند والا این انتخابات برای جنبش دمکراسی خواهی هیچ دستاوردی به نظر من نخواهد داشت. پیروز باشید
۵۴٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۲       

    از : سیف ب

عنوان : آقا سهیل چرا اتهام میزنید
آقای سهیل روحانی در مقاله‌ای طولانی به نام «می خواهم به نامزدی رأی بدهم که...» که در سایت اخبار روزبه چاپ رسیده به حزب توده‌ ایران هم گریزی زده اند و مطلب زیر را نوشته‌اند:
( آن زمان فدائی ها و پیکاری ها و بسیاری از دیگر چپی ها امثال جلیلی ها را به طعنه «فالانژ» می نامیدند اما حزب توده آنها را «دموکرات های انقلابی» می نامید و عزیز می داشت و منتظر بود که ایران را از طریق «راه رشد غیر سرمایه داری» به سرمنزل سوسیالیسم برسا نند)
می‌توان سیاست و تحلیل این یا آن حزب از جمله حزب توده ایران را چه در سال‌های اول انقلاب یا امروز را رد یا حمایت کرد. این حق دموکراتیک هر کسی‌ است. اما خاک در چشم مردم, به خصوص آنها که آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودند و یا هنوز بچه بودند و امروز ۴۰ ساله های ما هستند, پاشیدن و دروغ نوشتن هم رسم جوانمردی نیست. شما یا خودتان سنتان کم است و آن روزها جلوی سفارت آمریکا نبودید و اگر بوده‌اید آگاهانه دارید دروغ میگوید. واقعیت این است که حزب توده‌ ایران از دانشجویان خط امام که سفارت آمریکا را اشغال کردند دفاع کرد. آقای سهیل روحانی حزب توده‌ ایران از آیت‌الله موسوی خوینیها که حامی معنوی دانشجویان خط امام بود دفاع میکرد از میر دامادی که امروز در زندان اوین نشسته دفاع میکرد از خانم معصومه ابتکار دفاع میکرد ازآیت‌الله منتظری و میر حسین موسوی‌ و کروبی‌ وبهشتی دفاع میکرد. اتفاقا این دوستان فدائی و پیکار که نامشان را آوردید همین به اصطلاح دانشجویان خط امام را فالانژ می‌نامیدند و نه سعید جلیلی را. سید جلیلی متولد ۱۳۴۴ می‌باشد و آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشت. همان زمان بودند دانشجویانی که آنها هم با اشغال سفارت آمریکا مخالف بودند. آنها میگفتند که باید سفارت شوروی را اشغال کرد. در راس این دانشجویان محمود احمدی نژاد بود. در اینجا تاکید کنم که به نظر من هم اشغال سفارت امریکا کاری اشتباه بود. اما نه از نگاه و دیدگاه احمدی نژادی.
حزب توده‌ ایران بر خلاف دوستان فدائی و پیکاری, حاکمیت را در هیچ زمانی‌ یک دست نمی‌دانست. من نمی‌گویم سیاست حزب توده‌ ایران در بست درست بود. انشای نه نوشته همیشه بی‌ غلط است. آن کس که در عرصه مبارزه اجتماعی و سیاسی وارد میشود اشتباه هم می‌کند. شما میتوانید بگردید و شماره‌ای از روزنامه مردم آن زمان را پیدا کنید که از همین جنتی هم مثلا یک نقل قول میاورد و آن را به عنوانه یک سخن درست مورد تایید قرار میدهد.امروز شما میتوانید آن را در بوق ‌کنید که بله حزب توده ایران از جنتی دفاع میکرد. حزب توده ایران از نبرد که بر که حرف میزد. همین کاری که شما و امثال شما امروز به درستی‌ به آن رسیده اید اما شهامت گفتن آن را ندارید و برای آنکه نگویند این آقای سهیل هم توده‌ای شده, در مقاله تان یک ناسزائی هم به حزب توده ایران میدهید و یک دروغی هم, که آره حزب توده به امسال جلیلی میگفت دمکرات ولی‌ ما فدایها و پیکاریها به آنها می‌گفتیم فالانژ.در ضمن حزب توده ایران هیچگاه منتظرنبود که این «دموکرات های انقلابی» ایران را به سر منزل سوسیالیزم برسانند. حزب توده ایران مرحله انقلاب را برخلاف دوستان فدائی وپیکاری و به اصطلاح شما چپ اصلا سوسیا لیستی نمیدانست. این دوستان شما بودند که آن مرحله را سوسیالیستی میدیدند. سوسیالیزم را میخواستند خیلی هم میخواستند فوری هم میخواستند. روزگار را ببین که امروزبه رفسنجانی که هیچ به روحانی هم راضی شده اند. البته پذیرش اشتباه و تصیح آن خصلت آزادگان است.
اگر جوان هستید و آن روزها سنتان کم بوده و مستقیم در جریان قرار نداشتید ایرادی ندارد بروید بپرسید و بخوانید وگرنه در مبارزه با مخالفین تان حداقل جوانمرد باشید.
با احترام سیف ب
۱۳۹۲ خرداد ۱۸
۵۴٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۲       

    از : سهیل روحانی

عنوان : پاسخ به «از تاریخ نیاموخته»
ایرج عزیز:

من به حزب توده فحش ندادم. حزب توده حزب ریشه داری است که در طول حیات درازش از خیلی ها فحش و لگد خورده و البته به خیلی ها هم فحش داده و لگد زده است و بیدی نیست که با این بادها بلرزد. من توده ای ستیز نیستم. به باور من کسانی که در سال ۱۳۲۰ حزب توده را بنیان نهادند ایرانیان وطن پرستی بودند که خواهان پیشرفت ایران و رفع ستم از زحمتکشان بودند. توده ای ها برای تحقق آرمانشان جانفشانی ها کردند و متحمل صدمات بسیاری شدند. اما مسلماً حزب توده، همچون دیگر احزاب، اشتباهاتی کرده است که نمونه هایی از آن عدم شناخت ماهیت ملی دولت محمد مصدق، استفاده از برخی تاکتیکهای زیان آور در زمان مصدق (مثلاً به راه انداختن اعتصابهای کارگری بی موقع که به تضعیف مصدق انجامید)، عدم استفاده از سازمان افسری در روز ۲۸ مرداد، سهل انگاری در حفظ سازمان افسری که منجر به دستگیری صدها افسر و حبس و اعدام بسیاری از آنها شد، عدم شناخت ماهیت عباسعلی شهریاری، و همچنین عدم شناخت ماهیت رژیم اسلامی و حمایت همه جانبه از این رژیم است. فراموش نکنید که نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران، در سال ۱۳۶۱، یعنی زمانی که رژیم «امام» خمینی هزاران نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، پیکار، سازمان فدائیان (اقلیت) و غیره را قتل عام می کرد، در حمایت از رژیم خمینی می گفت: «توده‌ای هستم و همراه امام، ماند گارم که زمان است به کام». آیا این گفته قابل انتقاد نیست؟

شما نوشته اید که از هواداران سابق حزب توده ایران هستید. این بدان معنا است که انتقادهایی به حزب توده داشته اید که دیگر هوادارش نیستید. همچنین، به نظر می آید که قبول دارید که حزب توده اشتباهاتی در رابطه با جمهوری اسلامی کرده است چون در توجیه این اشتباهات می گوئید که آن زمان «هنوز کسی این نظام و رهبران آن را تجربه نکرده بود.». بنابراین، شما که خودتان هم ظاهراً انتقاداتی به حزب توده دارید، نباید از یک جمله ساده این حقیر، به فرض هم که بوی کنایه یا انتقاد بدهد، این همه ناراحت بشوید.

شاد باشید:
سهیل روحانی
۵۴٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۲       

    از : سهیل روحانی

عنوان : پاسخ به «قانع کنند نیست»
پاسخ به «قانع کنند نیست»

«ش. فردا» ی عزیز

سلام
من نمی دانم که حسن روحانی و عارف در صورت پیروزی در انتخابات چه خواهند کرد. هیچ کسی نمی داند. شاید خودشان هم دقیقاً ندانند. اما می دانم روزی هم که میرحسین موسوی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد هیچ کسی گمان نمی کرد که آنطور جلو ولی فقیه بایستد و از حقوق مردم دفاع کند اما موسوی ایستاد و از حقوق مردم دفاع کرد. شاید حسن روحانی و عارف هم عوض بشوند گرچه دلیل من برای رأی دادن به آنها ربطی به این که عوض بشوند یا نشوند ندارد.

من هم، مثل شما، قبول دارم که بدون بهبود رابطه با غرب و رفع تحریم ها نمی توان مشکلات اقتصادی - اجتماعی ایران را بطور اساسی حل کرد و دقیقاً به همین دلیل است که می گویم باید به روحانی یا عارف رأی داد چون آنها، در مقایسه با نامزدهای اصولگرا، تمایل بیشتری به بهبود رابطه با غرب دارند. من معتقدم که بین رئیس جمهوری که می خواهد روابط ایران با غرب را بهبود ببخشد اما زورش به خامنه ای نمی رسد و رئیس جمهوری که خواهان تیره نگه داشتن رابطه ایران با غرب است باید اولی را ترجیح داد. راستی شما کدام را ترجیح می دهید؟

شما بر این باورید که اعتبار هاشمی و خاتمی نباید برای روحانی و عارف خرج بشود در حالی که من معتقدم که باید بشود. به هر حال، بهتر است صبرکنیم و ببینیم که هاشمی و خاتمی خودشان چگونه می خواهند اعتبارشان را خرج کنند. از ظاهر نوشته شما بر می آید که شما به نظرات هاشمی و خاتمی احترام می گذارید. اگر این دو رهبر از روحانی و عارف حمایت کردند امیدوارم که شما هم با دید مثبت تری به نوشته ی این حقیر بنگرید. .

این را هم اضافه کنم که من، همانطور که از مقاله ام بر می آید، هیچ علاقه ای به رژیم اسلامی ندارم و امیدوارم که هر چه زودتر از صحنه گیتی محو بشود اما گمان می کنم که با شرکت در انتخابات پیش رو بهتر می توان به این هدف رسید تا با تحریم انتخابات.
به امید پیروزی بر استبداد مذهبی: سهیل روحانی
۵۴٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۲       

    از : ‫پنهان

عنوان : چرا شرکت نمیکنم؟ ‫هرکه رئیس جمهور شود، باید با جلیلی و رهبر کار کند!
‫چرا در "انتخابات تحمیلی" = "انتصابات" شرکت نمیکنم ؟

‫۱. به خواست رهبر ولایت، که شرکت مردم بمعنی رای به نظام و بیعت با رهبر است، نه میگویم و باردیگر به نظام جمهوری ستیز و دگر ستیز اسلامی مخالف و دشمن قسم خورده و بی چون و چرای هر نوع اپوزیسیون، نه میگویم.

‫۲. شرکت در این انتصابات فقط به نفع ارتجاع حاکم و تضمین وضع اسفناک موجود و تحمل هشت سال دیگر در تاریخ مصیبت بار نظام جمهوری اسلامی است.

‫۳. یک نقطه در همه هشت کاندیدا مشترک است. هر هشت نفر مشهور به دروغ گویی و وارونه سازی حقایق به وقت مصلحت هستند. هر هشت نفر سابقه دروغ گویی، دورویی و به زانو افتادن و پا بوسی و "پاسیو" عمل کردن در برابر جور و ستم دارند و همه ثابت کرده اند که اول نوکر و مطیع نظام هستند و در مقابل خواسته های تمامیت خواه نظام و رهبر کوتاه میآیند.

‫۴. عارف شاید بطور نسبی قدری کمتر از بقیه آلوده به گناه و جور و سوء سوابق باشد، ولی جلیلی مظهر بی سودادی، ناکارآمدی و ناتوانی، علیلی، بی قابلی است. چگونه شخصی رئیس هیئت مذاکره اتمی با کشورهای بزرگ خارجی میشود که نه تنها زبان کارشناسی کشور مادری خودرا نمیداند، بلکه یک کلمه یک زبان خارجی و یا انگلیسی نمیداند. ایشان شش سال است در مذاکرات فقط قران و خطابه میخواند و تکه های تز خود را میبرد و بعد بصورت نامه به سران کشورها نامه های از نوع نامه پیغمبر به خسرو پرویز مینویسد. آخر تخصص او و تز دکترای ایشان در دانشگاه صادق "مخصوص بسیجیان کشور" در باره سیاست خارجی پیامبر اسلام است! ‫هرکه رئیس جمهور شود، باید با جلیلی و رهبر کار کند!

‫۵. آیا این برای ما ننگ نیست که چنین شخص مرتجع، بی تجربه، ناکاردان، نادان و ناآگاهی را به عنوان نماینده ایران و خودمان برای مذاکره با بهترین های کشورهای خارجی بفرستیم؟ آیا او و امثال او اینها واقعن بهترین نمایندگان ما هستند؟ ببینید او چیست که صدای ولایتی ذوب شده در ولایت هم از کارکرد او به فغان آمده!

‫‫۶. رژیمی که در آن هیچ برنامه و ظرفیت و تدبیری برای اپوزیسیون وجود ندارد، هیچوقت نه اصلاح میشود و نه به اول شاهراه دموکراسی میرسد.

‫۷. اپوزیسیون یعنی دموکراسی و دموکراسی یعنی اپوزیسیون. به ترکیه نگاه کنید. چون بدون اپوزیسیون میخواست به راه عدالت و توسعه ادامه دهد، پوزه اش به خاک خورد و با مقاومت مردم روبرو شد. آیا این رژیم اسلامی جز قلع و قمع اپوزیسیون و دشمن سازی از هر معترض و مخالفی، هنر دیگری هم از خود نشان داده؟

‫هرکه رئیس جمهور شود، باید با جلیلی و رهبر کار کند!
۵۴٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۲       

    از : ایرج پزشک

عنوان : از تاریخ نیاموخته
یا خیلی جوانی و فقط در مورد حزب توده از دشمنانش شنیده ای و یا اینکه هنوز با همان نگاه سی و اندی سال پوش به حزب توده نگاه می کنی و به حساب خودت واسط این معرکه گیری لگدی هم به توده ای زده ای . اما ای جوان ، حزب توده آنچه را که تو امروز می گویی سی و چند سال پیش می گفت و فقط تفاوتش با تو در این بود که هنوز کسی این نظام و رهبران آن را تجربه نکرده بود . حالا پس از سی و چند سال تو با کنایه و فحش به حزب تودح حرف آنها را البته به شکلی الکن داری تکراره می کنی
بهتر است از تاریخ و تجربه آنها درس بگیری و واسط دعوا هم نرخ تعیین نکن
از هواداران سابق حزب توده هستم و توصیه ام به تو و امثال تو که ناشیانه به حزب و سیاست او حمله می کنند می گویم ، حداقل تاریخ حزب و سیاست های او را مطالعه کن تا دقیق تر حرف بزنی
خوش باشی
۵۴٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۲       

    از : مازیار د

عنوان : سیاست همان بازی فوتبال نیست
دو نکته برای اندیشیدن آقای روحانی
یک: سیاست و مسائل اجتماعی همان بازی فوتبال نیست که کسی "زرنگ" بازی در آورد و توپ را بر دارد و بدروازه طرف مقابل بکوبد. اگر فاتحه حکومت اسلامی (ببخشید، گویا شما هنوز علاقه مند به رژیم اسلامی هستید) به همین ساده گی خوانده میشد، که این رژیم میلیارد ها دلار سالانه خرج آدمکش ها و نیروهای سرکوبش نمیکرد و الان سالیان سال بود که مردم از شر این حکومت سرکوبگر وحشی خلاص شده بودند.
دو: یکی از باند های این رژیم که در تمام ۳۴ سال گذشته دوش بدوش دیگر باند ها غارت و چپاول و کشتار کرده (اصلاح طلبان) دیگر چه باید بکنند که شما به باور کنید که تمامی فرزدان امام راحل از یک قماشند و بهره ای از اصول انسانیت نبرده اند
۵۴٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : همه اش کشک
"من به نامزدی رای می دهم که از حقوق همع دفاع کند، به همه مذاهب........" واگر هم چنین نکرد، آنچه گفته ام، کشک. اصلا" نیازی به این کارها نیست. حتی اگر قالیباف هم تنها نامزد موجود بود، حداقل به خاطر دو تا اتوبان و یک دریاچه باید به او رای داد چون اسباب تفریح مردم را فراهم کرده است. موضوع اصلی آن است که صندوق ها نباید تنها بمانند. نباید با صندوق قهر کرد حال هرچه که از ان برون تراود.باید به هر طریق سوار این اتوبوس شد هر چند لکنته باشد. سهیل جان!! نگران نباش! از این اتوبوس ها زیاد است و میتوانی با خیال آسوده سوار شوی فقط یادت باشد که به همراه شش نفر اصحابت و سگتان به موقع از خواب بیدار شوید.
۵۴٨۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۲       

    از : فرید راستگو

عنوان : جناب ش فردا
برخی از آقایان و خانم های هنوز در خیال دمکراتیزه کردن استبداد مذهبی هستند و از پاپ هم کاتولیک تر شده اند. رهبر معنوی آنان آقای خاتمی قبل از نامزد شدن رفسنجانی به وضوع گفت با این اوضاع اگر پیغمبر هم بیآید اوضاع درست نمی شود. حال که عارف و حسن روحانی هیچکدامشان پیغمبر نیستندکه هیچ آنان در حد غلام خانه زاد و بله قربان گویان سید علی خامنه ای هستند چه می توانند به کنند. این هموطنان گرامی متوجه نیستند که رئیس جمهور مشخص شده است.
۵۴۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست