سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"نه" بزرگ دیگری به اقتدار ولی فقیه در راه است! - مهرداد درویش پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احمد بارانی

عنوان : در باره مطلب شما
جناب اقای در ویش پور سلام
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
من بیش از سی سال با جریانات چپ وتاریخ انها اشنا هستم وبا جریانات سکولار چه مذهبی وچه لائیک اشنا هستم . متاسفانه رفتار انتخاباتی شما در رابطه با پیروزی اقای روحانی که انرا نه گفتن به اقتدار و ولی فقیه ارزیابی کردید درست است اما شما در این نه گفتن همراه مردم نبودید بقول خودتان سی سال است در هیچ انتخاباتی شرکت نکردید وانرا دمکراتیک نمی دانستی اگر مردم ایران در ۲ خرداد وامسال همچون شما فکر میکردند نه دوم خردادی بوجود میامد ونه نه این نه بزرگ به اقتدار گرایی وافراطگری چرا توجیه میکنید وبه صراحط اعلام نمیکنید که اشتباه کرده اید وتحلیل شما بر عدم شرکت ورای ندادن درست نبوده است نمیشود ادم یکزمان در دو جهت متضاد حرکت کند اعتبار ادم های بزرگ به قبول اشتباهاتشان است نه توجیه رفتار واعمال غلطشان . در اخر سوال ساده ای دارم وپاسخ روشنی بدهید اگر مردم ایران در این انتخابات مثل شما شرکت نمی کردند وبه روحانی رای نمی دادند ایا الان شاهد پیروزی اقای روحانی بودیم یا کسی دیگر سکان بدست میگرفت ؟
۵۵۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : کامران

عنوان : "آری" به روحانی "نه" به خامنه ای نیست
نوشته ئید:

"نه" بزرگ دیگری در نفی اقتدار ولی فقیه و بنیادگرایان اسلامی از طریق تکیه به صندوق های رای و جنبش های اعتراضی در راه است. با این که من خود در این انتخابات شرکت نخواهم کرد، به اراده مردم برای تغییر به دیده تحسین می نگرم!"

کجای این کار تحسین برانگیز است؟ کمک به تحقق "حماسه سیاسی" نواده گان شیخ فضل الله نوری ، آنهم پس از ۳۴ سال تجربه حاکمیت مذهبی، چه چیز تحسین بر انگیزی دارد؟ زمانی می توانست رای آری به یک کاندید، معنای "نه" به خامنه ای بدهد که او، مانند مورد ناطق نوری، بطور آشکار از کاندید مشخصی پشتیبانی می کرد. ولی این بار چنین نیست. خامنه ای مکرر تاکید کرده است که "به هیچ کدام از کاندید ها نظر ندارد". به زبان دیگر تک تک آنها کاندید مورد نظر او هستند. این حکم در مورد روحانی، اگر بیشتر از دیگران صادق نباشد، کمتر نیست. آیا به همین زودی فراموش کردیم که پس از بازنگری قانون اساسی و تشکیل نهاد "شورای عالی امنیت ملی" ، روحانی نماینده خامنه ای در این نهاد بود و اگر اشتباه نکنم هنوز هم هست؟ ایشان رئیس کمیسیون سیاسی-امنیتی-دفاعی مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک نظام، رئیس کمیسیون سیاسی-اجتماعی مجلس خبرگان...بوده و هست. یعنی یکی از اصلی ترین کادرهای رژیم و افراد مورد اعتماد خامنه ای. بنابراین "آری" به ایشان به معنای "نه" به "نفی اقتدار ولی فقیه.." نمی تواند باشد. انتخاب هر کدام از کاندید ها، با هر نیتی که انجام بگیرد، معنای دیگری جز آری به خامنه ای و آری به ادامه حاکمیت رژیم مذهبی ندارد.
۵۵۰٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۲       

    از : حامد صابری

عنوان : خارجی ها و داخلی ها
با تشکر از شما باید از عدم شرکت جنابعالی و امثال شما ابراز تاسف بکنم ای کاش برای اینکه همبستگی و یکپارچگی دموکراسی خواهان را به نمایش بگذارید شما هم شرکت می کردید .
به روشنی معلوم است که زندگی در خارج تاثیر مستقیمی در ذهنیت افراد ایجاد می کند که با واقعیات جامعه فاصله می گیرد .
نمونه های آقای مزروعی ، خانم عبادی ، آقای واحدی و بسیاری دیگر کاملا گویاست و باید مطالعه شود
۵۵۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۲       

    از : مهرداد درویش پور

عنوان : امید به تغییر وسوسه شرکت در انتخابات را افزایش داده است.
این هم لینک مقاله ای که به آن اشاره کردم و در آن قبل از انتخابات ۸۸ تقریبا همین حرف ها را زدم که دیروز در مقاله ام نوشتم
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۲۱۴۴۲
۵۵۰۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۲       

    از : مهراد درویش پور

عنوان : حمایت از به حرکت درآمدن مردم برای تغییر
دوست نادیده و تند زبانم. داوری درباره زبان ادبیات نوشته شما را به خودتان واگذار می کنم. پیشنهاد می کنم برای تصحیح اطلاعات غلط تان در مورد مواضع دیگر احزاب و شخصیت ها که آن ها را تحریمی خواندید بیشتر مطالعه کنید. در مورد مواضع من نیز اطلاعاتتان یکسره غلط است. اگر به این مقاله که ۴ سال پیش نوشته شده است، نگاه کنید خواهید دید همین نگاه را چهار سال پیش نیز در برخورد به انتخابات قبلی داشته ام. احتمالا شما از آن بی خبر بوده اید! من در آن انتخابات نیز شرکت نکردم و اصلا در هیچ انتخاباتی در ایران شرکت نکرده ام. موازین آن را دمکراتیک نمی دانم و دلیلی برای شرکت نمی بینم. اما تحریم نیز نکردم، بلکه تلاش مردم برای نه گفتن به اقتدار ولی فقیه را چه در ۲ خرداد ۷۶، چه در انتخابات دور ششم مجلس و چه در سل ۸۸ مثبت ارزیابی کرده ام و متاسفم که شما از آن بی خبرید. از صاحبان قدرت در حکومت اسلامی نیز هرگز مداحی نکرده و نخواهم کرد، بلکه منتقد قدرت مداران اسلامی بوده ام. اگر این شما را می آزارد، متاسفم. اما به این کار همچنان ادامه خواهم داد! به شما هم حق می دهم موسوی، رفسنجانی و یا روحانی و هر کس دیگری را که می خواهید رهبر خود بدانید. رهبر من نیستند. اگر از بابت این باید مورد شماتت شما واقع شوم، حرفی نیست. تنها درجه دگر اندیشی خود را که البته از این نوشته نیز هویدا است، نشان می دهید. از کاهش سطح توقعات مردم هم جانبداری نمی کنم و یا بدتر از آن، سطح توقع خود را به آن اندازه پائین نمی آورم. بین رفتار اپوزیسیون و مردم هم این همانی قائل نیستم. دیدید که در همین جا هم نوشتم اپوزیسیون سکولار و دمکرات چرا در این انتخابات شرکت نمی کند. من دراین نوشته ضمن پافشاری بر نظرات و دل نگرانی های به جای خود و اپوزیسیون، به استفاده مردم از تضادهای پیش آمده به قصد متوقف کردن اقتدار ولی فقیه پرداختم. ازجنبش سبز نیز که جنبش رنگین کمانی است همواره دفاع کرده ام. اما خود را متعلق به بخش سکولار و ساختار شکن آن میدانم و برداشت شما را از جنبش سبز ندارم. مسئله اصلی ام هم رصد کردن اعتراضات مردم و چگونه گی برآمد کردن آن است و نه حمایت از به قدرت رسیدن این یا آن جریان اسلامی در ایران. رصد کردن دعواهای گرایش های گوناگون در جمهوری اسلامی نیز برای من به معنای یکی بودن آنها و یا ضرورت حمایت از جناحی از آنها نیست. اما فهم دینامیسم این تضادها و تاثیراتش در تضعیف و یا تقویت ولایت فقیه و نظام مهم است. جامعه ای که با زنده باد و مرده باد بزرگ شده است، از فهم پیچیده گی های حرکت های اجتماعی عاجز است و گویا تنها بلد است دربرابر مرد باد گویان، زنده باد بگوید و یا برعکس!
۵۵۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۲       

    از : Bahram -

عنوان : دیرآمدید
سلام . پوپولیست فقط کسی مثل احمدی نژاد نیست که شعارهای دروغین و نشدنی مردم پسند میدادکه این آخریش وعده هزار متر زمین ویلایی به هر خانواده ایرانی بود. پوپو لیسمت کسی هم هست که از خود طرح و برنامه واقعی ندارد و به محض اینکه حرکت مردم را در جهت مخالف خود دید، رنگ عوض میکند و دنبال مردم لنگ لنگان با یک لنگه دمپایی درپا میدود. کار بجایی کشید که رضاپهلوی هم دستبند سبز دست میکرد و آرزو داشت سر بتن امثال موسوی نباشد. همین دیروز بود که حزب دمکراتیک مردم ایران و آقای امیر خسروی که انتخابات را تحریم کرده بودند، پا پس کشیدند و اعلام شرکت در انتخابات و رای به روحانی کردند. پوپولیسم دربخش بزرگی از اپوزیسون ایران ریشه دیرینه دارد.
نویسنده مقاله که خود را جنبش سبزی جا میزند انتخابات سال ۷۶ و حتی سال ۸۸ را که دست کم یک هفته قبل از انتخابات نظر مردم برای انتخاب موسوی روشن بود ، هم تحریم کرده بود. در انتخابات فعلی هم رای دادن به رفسنجانی را نهایت خفت معرفی میکردند و اصولا ایشان از تحریم کنندگان حرفه ای هستند و بودند. اکنون هم که ایشان مینویسد به کاندیداتوری رفسنجانی هم راضی بوده است ، به عمد نام او را درکنار مشائی میبرد. انگار گه هیچ فرقی بین مشائی و رفسنجانی نبوده و بصرف برخی ناسازگاریهای احمدی نژاد و مشائی با ولی فقیه میتوان حضور مشائی در انتخابات را مثبت ارزیابی کرد. شما همیشه جلوی نه گفتن مردم به ولی فقیه ایستادید زیرا انطور که شما میخواستید نبودند ونه گفتن آنها به ولی فقیه درشکل اری گفتن به خاتمی و موسوی امکان بروز میافت. شما میخواستید تاریخ از دالان تنگ دید شما تحول یابد. در صورتیکه تاریخ جدید نه به میل من و شما، بلکه از مجرای شرائط و امکانات و گذشته ظهور میابد.
درست این است که بنویسم دیر امدید و لی خوش امدید. ولی اینقدر در طول این سالها علیه مردم وانتخاب آنها سمپاشی کردید که خوش امد گفتن را بشما سخت میکند. از قدیم گفتن لباس بعد از عید فقط برای سر منار خوب است. که جار بزنید شما هم لباس نو دارید.
خود را سبز میدانید ولی هنوز هم همدل نیستید. هنوز موسوی و کروبی را رهبران نمادین جنبش سبز معرفی میکنید. از همان ابتدای جنبش سبز هم سعی در تصعیف رهبری این جنبش داشتید. آنها را نمادین خطاب میکردید که بگوئید آنها رهبر مردم نیستند و فقط یک نماد هستند که بزودی جایشان را امثال شما خواهند گرفت. موسوی و کروبی چهرهای نمادین هستند که هنوز نامشان در هر تجمعی بر سر زبان مردم است و شما رهبر واقعی؟؟
مشکل این اپوزیسون ندیدن واقعیت جامعه ایران و امکانات موجود مبارزاتی مردم است. مشکل پر بها دادن بخود و از سوراخ کلید اتاق دربسته شان سیاست را در ایران رصد کردن است.تازه این کار افراد صادق اپوزیسیون است. والا چه کسانی که درجلد اپوزیسیون آرزوی سوریه شدن ایران را در سر میپرورانند که شاید به نوایی برسند.
۵۵۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست