از : مسعود بهبودی
عنوان : در رابطه با کامنت حضرت ایرانی
ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا؟
همه دانشی که یعضی ها با حافظه غول آسای شان در این سی سال گرد آورده اند، به همین اندازه است؟
تکرار نقدی از مهران همایون و ایراد بشدت بیاتی از سی سال پیش راجع به خط مشی حزب توده در سی سال پیش.
مطمئن هستند بعضی ها که آقای امیدوار در این زمینه همرأی آنها نیست و همین ایراد را به خط مشی رهبری سابق حزب ندارد؟
یا اینکه بعضی ها از احزاب سیاسی فقط نام دبیر اول را و سال گزینش او را به خاطر می سپارند و برای هویت و ایدئولوژی و خط مشی آن تره هم خرد نمی کنند؟
از بعضی ها چه پنهان که آرزوی قلبی خیلی ها این است که حداقل یک نفر، تکرار می کنم یک نفر از همان رهبران سی سال پیش، یک نفر از قماش کسرائی، جوانشیر، طبری و مهرگان و غیره در حزب آقای امیدوار یافت شود تا به حزب رنگی ببخشد و هویت سرخی.
خدا به همه حافظان حافظه عظیم اجر عظیم دهد
۵۵۴۲۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : ایرانی
عنوان : سخنگو یا دبیر اول؟
مگر آقای امیدوار دبیر اول یا همان رهبر این حزب نیز نمی باشند که فقط به عنوان یک سخنگو معرفی شده است؟ ایشان مگر چندین سال پیش توسط کمیته مرکزی این حزب به دبیر اولی انتخاب نشدند؟
در ضمن انتخاب خاتمی چه حماسه سیاسی بود که همان رژیم جنایتکاری اکنون در قدرت است که حزب آقای امیدوار زمانی در خط َآن بود و هنوز هم حقوق انسانی میلیونها ایرانی را هر روز پایمال می کند؟ حزبی که صادق خلخانی کاندیدش در معرکه انتخاباتی جمهوری وحشت بود لابد در تکامل سیاسی خود به حماسه سیاسی خاتمی رسیده بود. از کشتار جوانان انقلابی ایرانی با تربچه های پوک و سرخ نامیدن آنها حمایت کرد و از پلیدترین جناح های رژیم آدمکشان حمایت کرد.
۵۵۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : روزبه صالحی
عنوان : روحانی می تواند فقط معتمد خامنه ای باشد
آقای امیدوار! سخنگوی حزب توده ایران درود بر شما . من نیز باید مثل شما از اخبار روز تشکر کنم که از همه افراد سرشناس چپ مارکسیستی بدون تعصب دعوت به گفت و گو می کند و آنها را منتشر می سازد . فکر کنم تحلیل "تایمز :" روحانی می توان{ می تواند صحیح است } گورباچف ایران باشد"؛ قبلا نسبت به خاتمی ارائه شده بود . درست است که حسن روحانی با حمایت ظاهری اکبر رفسنجانی آمده و همچنین باز ظاهرا خاتمی و بخشی زیادی از اصلاح طلبان داخل نیز بسترساز او بودند . اما خاطرمان باشد. حسن روحانی امین و مورد اعتماد رهبر کنونی و نماینده او در شورایعالی امنیت ملی بوده یعنی مقامی که بعد به جلیلی یا به گفته غربی ها جلیلی مردی که حرف رهبری را می زند انجام وظیفه کردو نماینده مجلس خبرگان رهبری و عضو هیات رئیسه آن می باشد . همچنین روحانی از جنس روحانیت سنتی و نیروی ولایی است تا مرید رفسنجانی . او فردی معتدل است و هر مطالبه ای را با علم سیاست و حقوق می بیند و قطعا سیاسی کاری نخواهد کرد. ما چپ های سوسیالیستی نباید نظیر رفقای چپ دمکرات اسیر احساسات سطحی شویم .ضمنا شما از ابراز خوشنودی رهبر از پیروزی روحانی نیز گفته ای ولی مسئله عادی سازی روابط با غرب بویژه آمریکا مهرتائید رهبری را می خواهد و در چارچوب دستگاه دیپلماسی قوه مجریه نیست
۵۵٣۵۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۲
|
از : ح. مهرزاد
عنوان : رأی مردم، رأی به تغییرات جدّی است
با سلام. پاسخهایی معقول و به دور از جار و جنجالهای ژورنالیستی و با استناد به واقعیتهای گذشته و پیش رو داده است. برخلاف نظر مهران، از همان تیتر مطلب تا تک تک پاسخها، خواست و نقش مردم در پیش بردن جامعه به جلو دیده میشود. از نکتههای بسیار مهم و اساسی که در این مصاحبه و نیز در بسیاری از نوشتهها و مصاحبههای دیگر هم دیده میشود، همسویی بخش عمدهٔ رأی دهندگان و رأی ندهندگان در ایجاد تغییری بنیادی در اقتصاد و اجتماع و سیاستمداری کشور است. تلاش مردم برای نشان دادن این خواست اساسی از راه رأی دادن به روحانی و بستن راه امثال جلیلی که ادامهٔ دهندهٔ راه احمدینژاد میتوانست باشد، ستودنی است. امّا همانطور که در این مصاحبه و برخی دیگر از مصاحبههای مشابه گفته شده است، با حضور مردم در صحنه از راه نهادهای مردمی و دموکراتیک است که عملی شدن خواست تغییرهای بنیادی ممکن میشود. متأسفانه شیوههای استبدادی حاکم بر کشور، اساساً اجازهٔ چنین ابراز وجودی را به مردم و نهادهای مردمی نمیدهد. حضور مردم در صحنه از دید آنها، همان حضور در مساجد و نماز جمعه و هر از گاهی انتخابات نمایشی است، نه انجمنهای مدنی و صنفی. به امید روزهای بهتر برای مردم سختیکشیدهٔ ایران.
۵۵٣٣۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۲
|
از : منتقد مجازات اخراج از تشکیلات گردانندگان نامه مردم
عنوان : کشف جدید مصاحبه شونده!!
یا سلام! ممکن است از مصاحیه شونده سوال کنید از چه مقطعی انتخابات سال ۷۶ و پیروزی اقای خاتمی در فرهنگ سیاسی ایشان تبدیل به حماسه سیاسی شد؟
۵۵٣٣۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : نظری بر جمله ای و گذری
«ما در ارزیابی شرایط بغرنج و حساس کشور همواره بر این اعتقاد بوده و هستیم که بدون درک و توجه به مبارزه طبقاتی حادی که در جامعه در جریان است، بدون توجه به ساختار طبقاتی حاکمیت و همچنین توان، سطح سازمان یافتگی و نیروی اجتماعی حاضر در صحنه مبارزه نمی توان به پای تحلیل حوادث کشور نشست و با تکیه بر این یا آن شخصیت سیاسی اجتماعی ارزیابی واقع بینانه ای را از وضعیت کنونی به دست داد. »
بیایید همین حکم آقای امیدوار را مورد تأمل قرار دهیم:
۱.
« ما در ارزیابی شرایط بغرنج و حساس کشور همواره بر این اعتقاد بوده و هستیم که بدون درک و توجه به مبارزه طبقاتی حادی که در جامعه در جریان است، بدون توجه به ساختار طبقاتی حاکمیت و همچنین توان، سطح سازمان یافتگی و نیروی اجتماعی حاضر در صحنه مبارزه نمی توان به پای تحلیل حوادث کشور نشست»
این اولا بدان معنی است که وقتی «می توان به پای تحلیل حوادث کشور نشست» که شرایط سوبژکتیف (مبارزه طبقاتی حادی که در جامعه در جریان است، ساختار طبقاتی حاکمیت و همچنین توان، سطح سازمان یافتگی و نیروی اجتماعی حاضر در صحنه مبارزه) درک (؟) شوند.
ایده بدی نیست.
شرایط سوبژکتیف هر چیز باید هم تعیین و تحلیل شود.
ایراد مدعی اما این است که نمی داند که شرایط اوبژکتیف تعیین کننده شرایط سوبژکتیف است و بر آن تقدم دارد و گرنه طبقه حاکمه ملی و بین المللی می تواند کلک بزند و بدلخواه و با حساب و کتاب شرایط سوبژکتیف را مانی پولیزه (دستکاری) کند:
پاسخی که مدعی حزب توده کذائی به مسئله اساسی فلسفه می دهد، در بهترین حالت، پاسخی ایدئالیستی است:
ایشان روح را بر ماده، شعور را بر وجود، شرایط سوبژکتیف را بر شرایط اوبژکتیف مقدم می دانند.
به همین دلیل، نظر مهران همایون مبنی بر ببینش سوبژکتیویستی (ذهنگرائی) مدعی نه تنها دقیق و درست، بلکه ژرف و ستایش انگیز است.
البته سوبژکتیویسم معرفتی در حزب توده تازگی ندارد.
۲
« و با تکیه بر این یا آن شخصیت سیاسی اجتماعی ارزیابی واقع بینانه ای را از وضعیت کنونی به دست داد.»
فرمولبندی «شخصیت سیاسی اجتماعی» خیلی تق و لق و غلط است، شاید منظور مدعی «شخصیت سیاسی و یا اجتماعی» باشد.
چون ایندو با هم فرق دارند.
یکی بمراتب عام تر، وسیعتر و غنی تر از دیگری است.
اما بی توجهی به شخصیت در تحلیل مسائل به معنی تخریب دیالک تیک شخصیت و توده (پله خانوف، نیک آیین) و انکار نقش شخصیت است.
مدعی اما ضمن تحقیر نظری نقش شخصیت، عملا برای توده حتی تره خرد نمی کند و درست به همین دلیل است که مهران همایون می پرسد که پس توده کجا مانده است؟
دور و زمانه بدی است.
تمیز دوست از دشمن خیلی دشوار شده.
نام ها و عنوان ها دیگر اعتباری ندارند.
تقلب، جعل و تحریف در دستور روز است.
۵۵٣٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۲
|
از : مهران همایون
عنوان : جای مردم در تحلیل کجاست
افسوس به حزبی با آن سابقه که چنین سخن گویانی دارد. تحلیلی که بیشتر به تحلیل ژونالیست ها شبیه است تا به یک حزب سیاسی چپ و پرسابقه.
جای مردم در معادلات انتخاباتی کجاست؟ مگر از حکومت و گروه نظامی امنیتی روش دیگری به جز مهندسی انتخابات انتظار میرود؟ آیا شما فکر میکنید این مردم بازی خورده اند؟ بهتر با صراحت توده ناآگاه را آگاه کنید!
موضع گیری ها و بیانیه های به شدت متناقض حزب را ببینید و انتقاد از خود را به صورت جدی انجام دهید و به جای خودستایی و فاکت آوردن از بیانیه های متناقض و شعارهای دهن پر کن، ارتباط خود را با مردم ایران بیشتر کنید تا از ذهن گرایی خلاص شوید.
به نظر من اگر از این گفتگو شعار ها و خود ستایی ها را بیرون بکشیم،بی اعتقادی عمیق به مبارزه مردم از آن آشکار میشود
۵۵٣٣۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۲
|
از : خسرو گ
عنوان : پرسش و پاسخی معقول
هم پرسشها دقیق و اساسی هستند و هم پاسخ ها معقول و واقع بینانه. دست مریزاد به مصاحبه گر و مصاحبه شونده.
۵۵٣۲۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۲
|