یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تواب ها و مانقورتها - یاشار گولشن

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : برای محو استبداد، ایرانیان نیازی به ویران کردن خانه خود، ایران، ندارند
‫دنیز عزیز، اگر شما‫ رعایت عدل و انصاف را در موقع خواندن چند خط نوشته من داشتی، یقینا دستگیرت میشد، که اینجانب حساسیتی با نام یاشار گولشن نداشته، و اعتراضم به شیوه تفکر ایشان است. شیوه تفکر ایشان میگوید، برای محو تبعیضات(تبعیضاتی که دست پخت استبداد و مستبدین است)‫ چاره ای جز اضمحلال کشوری به نام ایران وجود ندارد.

‫و حرف و سخن من ‫این است، برای محو استبداد، ایرانیان نیازی به ویران کردن خانه خود، ایران، ندارند. آنچنان که در کشوری به نام سوئیس، مردمش برای حفظ سوئیس و زیستن مسالمت آمیز در کنار یکدیگر و‫ در کشوری به نام سوئیس، دست به ابداع و آفریدن قوانینی زده اند، که از عهده این مهم، به خوبی برآمده است، ایرانیان نیز خواهند توانست.

‫چه من، این یا آن، بخواهد و یا نخواهد ایرانیان فارس زبان، فارسی، و‫ ایرانیان ترک زبان، ترکی، و ایرانیان کرد زبان، کردی، و ایرانیان عرب زبان، عربی، و ایرانیان ‫ترکمن، ترکمنی، و ایرانیان گیلانی، گیلانی، و..... صحبت کرده و خواهند کرد.
‫اطمینان راسخ دارم، ایرانیان در راه بنیاد، ‫یک سیستم دموکراتیک اداره کشور، درست به مانند مردم سوئیس، به اهمیت، به رسمیت شناخته شدن و آموزش زبانهای مختلف مردم ایران‫ و وجود این زبانها در سیستم اداری کشور، پی خواهند برد.
۵٨۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۲       

    از : م دنیز

عنوان : قانون وقانون گرایی
گویا این اقای البرز، نسبت به نام اقای یاشار گولشن حساسیت بیشتری دارد.این مقالع رابنده برای چندمین بار خواندم،واژه گانی چون"افراطی گری کور وبی مصرف"ویا"کینه ورزی وتخم کین پاشیدن" در تاویل متن مقاله نیافتم.برعکس،این واژه گان بیشتر در کامنت اقای البرز به چشم می خورد تا در متن مقاله اقای کولشن.باری این دوست عزیز اقای البرز،سخن از قانون وقانون گرای به میان اورده اندوگله مندند که چرا بعد از صد واندی سال نوشتن قانون اساسی در ایران هنوز هم ما قانون مند نه شده ایم.اتفاقا باید این سوال را از خود اقای البرز پرسید.شما که کشورسویس را برای مثال اورده اید.در همین کشور سوویس چهار زبان رسمی وجود داردوبه خاطر مدارای ملت های مختلف کشور با هم دیگر کشوری آباد، آزاد ودمکراتی به وجود اورده اند.حالا سوال اصلی این جاست که اقای البرز به خاطر قانون وقانون گرای شما حاضر هستید به جز زبان فارسی زبان های دیگر کشور مانند ترکی وکردی وغیره هم زبان رسمی کشور به شود؟ یا هر ترکی ویا کردی خواست از زبان واز ملیت خود دفاع بکند با چوب "افراطی گری" ویا "تخم کین پاشیدن وکینه ورزی" از میدان به در می کنید؟اگر واقعا واز ته دل تان می خواهید کشوری مثل سوئیس داشته باشید باید حق و حقوق دیگر ملل غیر فارس را با سعه صدر ومدارا قبول بکنید.در این صورت است که ما وشما کشوری مثل سوئیس اباد وازاد خواهیم داشت وهمه با هم وبا حقوق مساوی برادرانه در چهار چوب ایران ازادانه زندگی خواهیم کرد.
۵۷٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : جبهه اعتدال و همبستگی پیرامون منافع ملی کشور
‫شکی در این نیست، که نگاه سیاسی آقای نسیم خاکسار مربوط به خود ایشان است، اما استفاده ابزاری که شما از کلمات نوشتار ایشان برای صحه گذاشتن بر نظرات افراط گرایانه خود می کنید، مورد اعتراض من بوده و هست.

‫جناب گولشن، شما ‫در این نوشتار با علم کردن دو واژه تواب و مانقورت، و پس از ایجاد بحثی روانکاوانه پیرامونشان و دادن چهره، لباس و شخصیتی کاملا منفی و غیرانسانی به این دو واژه، خاستگاه مخالفین اندیشه خود را به این دو واژه ارجاع می دهید.
شما در نوشتار‫ خود در تلاش هستید، که در هر گوشه و مکانی از ایران قوم و ملتی خالص و جدای از سایر ایرانیان ترسیم ‫کنید، این ‫اندیشه‫ با واقعیت واقعا موجود استانهای ایران سازگاری ندارد‫. این اندیشه بی مقصد و افراط گراست‫، افراط گرایی ‫‫رهروانش را جز به ‫شوره زار فلاکت به جای دیگری رهنمون نمی شود. نمونه مشخص آن، یعنی افراط گرایان اسلامی حاکم بر ایران، پیش چشم همه است.

‫در یادداشت قبلیم از بیداد بی قانونی در کشور نوشتم،‫ چه رواج و وجود‫ بی قانونی در کشور، خود‫ منبعی است مهم برای تغذیه اندیشه های افراط گرا.

‫این جای تشکر دارد، که شما هم‫ قصد ‫تحقیق در زمینه قانون و علل نهادینه شدن بی قانونی در کشور را دارید. باشد که در مسیر این کوششهای جدید، پنجره های جدیدی رو به سوی جبهه اعتدال و همبستگی پیرامون منافع ملی کشور و ایرانی برای همه ایرانیان، گشوده گردد.

توصیه شما در باره چگونه خواندن نوشتار، توصیه ای است متین، اما با عرض پوزش کمی تا قسمتی نابجا.
۵۵٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : یاشار گولشن

عنوان : چند توضیح در مورد کامنت البرز
جناب البرز،
اینکه نگاه سیاسی آقای نسیم خاکسار چیست به خودشان مربوط است اما منظورتان از “دامن افراطی گری کور و بی مقصد” را لازم بود توضیح میدادید. من که بقول شما علمدار این افراطی گری هستم نه از علمش خبر دارم نه از دامنش.
مشابه نوشته قبلی من، بنظرم مطلب مرا سرسری مرور کرده اید. در اینجا از مقایسه دو گروه که یکی در مقابل همفکرانش و دیگری در مقابل هم ائتنیک هایش ایستاده اند صحبت میرود ربطی به این استان و آن استان ندارد.
من انتظار داشتم دو گروه اگر نوشته مرا بخوانند از آن بدشان بیاید. یکی توابها که آنان را با مانقورت قصه مقایسه کرده ام که به هر حال آنان تغییر جبهه خود را، نه از زور شکنجه و شلاق بلکه از خواندن نهج البلاغه میدانند و دیگری مانقورت های مدرن که آنان را در مقایسه با توابها و مانقورت قصه در مرتبه "بالاتری" نشانده ام. اما شما حرفهائی میگوئید که من در نوشته خود نشانی از آنها نمیبینم.
شکایت شما از اینکه کشور هنوز در بیداد بی قانونی میسوزد ربطی به نوشته من ندارد. این حدیثی است که جای بحث مفصلی دارد و خیلی ها هم در مورد آن مینویسند. خلاصه بگویم که اصلا این لفظ "بی قانونی" خودش جای بحث دارد. اولا قانون را چه کسی وضع کرده، دوم اینکه قانون چگونه قانونی است سوم اینکه پاسبانان قانون چه کسانی هستند و چهارم اینکه اصلا زیرساخت و روابط اجتماعی و سیاسی محیط چگونه است و موارد دیگر. شاید بعدها در این مورد مطلبی نوشتم. به هر حال توصیه میکنم اگر قصد ابراز نظر در مورد یک نوشته را دارید آنرا اول به دقت بخوانید و همینطوری سرسری جواب ندهید و با کلمات بی ربطی مثل حواریون خلط مبحث نکنید.
۵۵٨٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : شما و آقای نسیم خاکسار
‫جناب گولشن، به گمان من،‫ ‫اینکه آیا شما به حق و نیکی‫ از نوشتار با ارزش و انسان دوستانه نویسنده مردمی و انسان دوست آقای نسیم خاکسار در جهت تحلیلهای فوق افراطیت بهره گرفته ای یا نه، مطلبی است بین شما و آقای نسیم خاکسار. ‫اما به گمان من، آقای نسیم خاکسار هرگز به خود اجازه در غلطیدن به دامن افراطی گری کور و بی مقصدی، که شما علمداریش را بر ‫عهده گرفته ای، را نخواهد داد.

جناب گولشن، اگر شما واقعا درد و رنج مردم استانهای آذربایجان ایران را به دل داری، راه درمان این دردها از طریق کینه ورزی و تخم کین پاشیدن بین مردم استانهای مختلف کشور نمی گذرد. مردم آذربایجان ایران به مانند مردم سایر استانهای کشور از نبود، آزادی بیان، اجتماعات، احزاب و جمعیتهای آزاد و مستقل در رنجند. تمامی این حقوق از راه رزم مشترک و سراسری ایرانیان حول برنامه ای مشترک و مبتنی بر منافع ملی و ایرانی برای تمامی ایرانیان میسر خواهد بود.

‫جناب گولشن، با شکوفا کردن کینه و دشمنی بین مردم ایران، جز آنکه خود و حواریونت را به شوره زار فلاکت، افلاس و عقب ‫ماندگی هرچه بیشتر ایران‫‫ رهنمون شوی، بهره دیگری عاید ایران، خود و حواریونت نخواهی کرد.

‫بیش از سد و اندی سال است، که از تصویب اولین قانون اساسی کشور میگذرد، کشور هنوز هم در بیداد بی قانونی می سوزد. آیا جوانان و مردم ایران کم مایه تر‫ از مردم و جوانان کشور سوئیس، فرانسه و ... بودند و یا ‫هستند. اگر جواب منفی است، پس چرا در آن ممالک ‫مردمش تحت لوای قوانینی انسانی، در آرامش و در کنار هم برای پیشرفت خود و کشورشان در تلاشند، اما ایران بعد ‫از گذشت ‫سد و اندی ‫سال از تصویب اولین قانون اساسی اش ‫کشوری است، مملو از اجحاف، تبعیض، ارتشاء، بی عدالتی، عدم توجه ‫به طبیعت، به شادی، به زندگی و .....

چرا علیرغم ثروت سرشار کشور، کشور همواره از بی آبی در رنج بوده، چرا کشور علیرغم ثروت ‫سرشارش نتوانسته راهی برای نجات کشور از کویر شدن هرچه بیشترش، بیابد.‫

این همه بر کشورمان از ناحیه، جنگ سردی که بین ایرانیان در طی قرون متمادی جریان داشته، رفته است.
۵۵٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست