سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ضرورت صف بندی جدید در اپوزیسیون جمهوری خواه - محمود راسخ افشار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ب پوینده

عنوان : شبکه ایرانیان دمکرات سکولار
با تشکر از مقاله باارزش شما. بخش تعیین کننده هموطنان آگاه ما ایرانیان دمکرات سکولار و جمهوری خواه هستند. اکثریت مطلق آنان از نظر سیاسی وابستگی به سازمانهای سیاسی موجود ندارند. به دلایل مختلف ( جو اخنتاق حاکم در ایران و بحرانها در سازمانهای سیاسی موجود و ...) این مجموعه سازماندهی خاص و متشکلی هم ندارد. یک راهکار سازماندهی این نیروی گسترده مستقل و پراکنده تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی است. اولین قدم ها برای تشکیل چنین جبهه ای میتواند بر اساس خواسته ها و برنامه مشخص ( که برخی اصول آن مشخص هستند) برداشته شود. به دلیل جو اخنتاق حاکم در ایران و پراکندگی ایرانیان آزادی خواه در سراسر جهان و جلوگیری از سو استفاده نیروهای امنیتی و یا فرصت طلبان سیاسی شیوه های ارتباط و ساختن چنین جبهه ای میتواند بشکل غیرهرمی و شبکه ای باشد. در این مورد پیشنهاداتی در دو نوشته زیر طرح گردیده .
جبهه متحد آزادی خواهی http://poyandeh.wordpress.com/ufli-m-۲/

شبکه ایرانیان دمکرات سکولار http://poyandeh.wordpress.com/networ/
از نظرات هموطنان راجع به این پیشنهادات استقبال میکنم.
شاید با اتکا به خرد جمعی و تلاش های موثر قادر به شکل دادن چنین جبهه ای باشیم. مسلما وجود چنین جبهه ای میتواند ابزاری تعیین کننده در رویارویی با نظام ولایت فقیه در جهت تحول دمکراتیک در ایران باشد.
۵۶۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۲       

    از : سیاوش عبقری

عنوان : راه خروج از این آشفته بازار سیاسی
با درود به آقای راسخ افشار و سپاس از ارائه یک راه کار برای سکولار دموکراتهایی که خواهان گذر از این نظام واپسگرای ضد بشری هستند. جز این راه دیگری برای خروج از این بن بست سیاسی وجود ندارد و گرنه چون تمامی این سالها، جز سرگردانی و هر از گاهی به بهانه ای بیانیه ای نوشتن، و خود را ارضا کردن، نتیجه ای حاصل نخواهد شد. بنابراین، همان گونه که در مقاله آمده، آنان که خواهان برکناری این رژیم هستند و به آزادی و دموکراسی باورمند هستند، امید که هرچه زودتر بخود آیند و صف مستقل و مستحکم خود را بوخود آورند. باز هم سپاس از ایشان و امید که خود با شبکه ای از همباوران برای عملی کردن این رهنمود تلاش کنند.
۵۵۹۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۲       

    از : جعفر رستمی بوکانی

عنوان : جان کلام
با درود به راسخ افشار گرامی، دستت درد نکند ،واقعا تحلیل جامع و آگاهگرانهای ارائه
دادهاید . بالاخره یکی پیدا شد و حرف دل مارا زد و به یمن رفاقتش با اصحاب جراید الکترونیکی توانست آنرا انتشار بیرونی دهد . این اواخر که واژه " برانداز " حکم یک فحش و ناسزای سیاسی را پیدا کرده بود و هواداران نظریه براندازی در تنگنای عجیبی
گیر افتاده و امکان هرگونه ابراز نظری از آنها سلب شده و نوشته هایشان امکان انتشار
بیرونی نمی یافتند . انتخابات اخیر و پیروزی یکی از شاخص ترین چهره های امنیتی رژیم اسلامی که اتفاقا کاندید مشترک همه نیروهای اصلاح طلب درون و بیرون از نظام
بود ، پرده از بسیاری از واقعیات برداشت . نتایج این انتخابات جامعه و به تبع آن نیروهای
اپوزیسیون داخل و خارج از کشور را تحت تائثیر فرار داده و پولاریزه خواهد کرد .
گفتگو حول این مسائل در درون اپوزیسیون داخل و خارج از کشور با هدف رسیدن به یک مخرج مشترک ، در نهایت متانت و بردباری و سعه صدر و بدون انگ زدنهای مرسوم
باید ادامه یابد .
۵۵۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۲       

    از : سیاوش چشم آبی

عنوان : سئوال
بادرود مشه بگید چرا نوشته مرا منتشر نکردید اگر حداقل جواب سئال مرا بدهید ممنون خواهم شد
۵۵۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۲       

    از : کیومرث ش

عنوان : چوب را که برمیداری گربه دزده حساب کارش را میکنه
در پای نوشته اقای راسخ چند کلمه ای نوشتن که شد حکایت ک" چوب را که بر میداری........." و خانمی که خیلی هم مثل جاهلان فیلم قیصر و مشابه خیلی داش مشتی مینویسد و چندان هم با روحیات بانوان نمیخواند، مثلن خواسته مرا چوب کاری کند تا زبان در کام بگیرم و بیضه اسلام پا برجا. ابتدا اینکه سرکار خانم، من نه مسلمانم و نه علاقه و ارادتی به اسلام "عزیز" بنابراین لطفن مرا "برادر" خطاب نکن ضمن اینکه من با کسی با چنین عقایدی هیچکونه قوم و خویشی بخصوص برادری ندارم. ثانیا دوران هو جنجال بپا کردن تا اصل قضیه (استواری نظام اسلامی) فراموش شود، دیگر گذاشته به قول معروف برو بساط ات را جای دیگر پهن کن که بین آگاهان این بساط کلا محکوم و از بین رفته. همانظوری که گفتم تا حرف سرنگونی رژیم در جایی نوشته و یا گفته میشود یکهو سربازان گمنام امام با اسم مرد و زن مثل مور و ملخ هجوم میاورند
۵۵۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۲       

    از : فریبا حصاری

عنوان : نه هر که طرف کله کج نهاد
آقای "کیومرث ش" براستی که من هم نمیدانم چرا از شجاعت فقط شینش نزد شما باقیست! اما جان برادر لازم نیست اینچنین گیس بَرکنی و پستان به تنور بچسبانی و امثال مرا نفرین کنی. آدمی چون من هر آنچه تو گفته ای هست، اما تو آنچه مینمائی هستی؟
گرامی برادر گره بر ابرو مزن، بیشتر آنچه را که برشمرده ای حقایقیست که در جامعه ی ایران جاریست، اما واقعیتهای نقش آفرین در آن جامعه صرفا ً این حقیقتها نیست. در سیاست واقعیاتی سِتُرگ نقش آفرینند که حقایق در مقابلشان بسیار نهیف است. در ضمن یادت باشد ما در این سی و اندی سال بسیار از این علم و کتلها دیده ایم و اگر عمر باقی باشد باز نیز خواهیم دید.
آری جان برادر، چون تو را سالم و شاد و پویا میخواهم، از قول حافظ هشدارت بگویم تا سراسیمه با نیّتی پاک بزیر هر بیرقی نَدَوی: نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست – کلاه داری و آئین سروری داند
۵۵۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۲       

    از : کیومرث ش

عنوان : نمیدانم چرا؟
نیمدانم چرا هر شخصی که بخواهد مسائل اجتماعی-سیاسی ایران را با تکیه بر انبوه تجربیاتش و رخداد های بوقوع پیوسته بررسی کرده و راه حلی ارائه دهد، عده ای را خوش نمیاید و شروع به تخریب شخصیت وی میکنند (که ظاهر بنا به سیاست این سایت میباید چاپ نشود جرا که بی دلیل و مدرک به تخریب شخصیت پرداخته شده ولی در این جا این سیاست کاربرد ندارد)
من آقای راسخ افشار را از نوشته هایش میشناسم و متوجه شده ام که بقولی مو ها نه در آسیاب بل در راه عشق به ایران و ایرانی بخصوص زحمت کشان گذرانده و انبوهی تجربه مفید و سازنده دارند (حالا خرده نگیرید که ایشان مویش سفید رنگ نیست)به نظر من حرفی که ایشان میزند، آئینه تمام کردار جامعه ایران و سازمان ها و افراد سیاسی هست. متاسفانه فرهنگ دلالی - اسلامی در جامعه حتی در میان بسیاری از فعالین چپ هم حاکم شده. مهم نیست که در اخبار میخوانیم سن فاحشه گری به ۱۴ سال رسیده، مهم نیست که سالانه ۴۸ هزارکودک در تهران بزرگ از تحصیل بخاطر فقر محروم میشوند، مهم نیست که ایران از نظر باسوادی رتبه ۱۲۹ را دارد، مهم نیست نیمی از جوانان یا معتادند و یا اختلالات روحی دارند، مهم نیست دزدی، رشوه، ریا ، دورویی، شیادی بخشی از فرهنگ جا افتاده در ایران شده. بلی اینها مهم نیست. مهم تنها این هست یک دلسوخته وقایع جاری در ایران رهنمود میدهد که نیروهای برانداز (سرنگونی طلب) متحد شده و راه و رسمی مستقل برای خود درست کنند تا نکبت اسلام و اسلامیون ناب محمدی برای همیشه از سرزمین مان رخت ببندد. بلی تا این حرف زده میشود، مو بر تن شیفته گان وضع موجود سیخ میشود و تشنج میگیرند و شروع به هتاکی و بر جسب زدن میکنند تا مبادا چنین تفکری جا بیافتاد و دخل اسلامیون در آید همانگونه که در مصر شاهدیم و یا ترکیه. (جالب هست که ایرانیان خود را تافته جدا بافته و عقل کل خاورمیانه میدانند ولی مصر و ترکیه نشان دادند که سالها از ایرانیان جلو ترند. مصریان یکساله دخل اسلامیون را دراوردند، ایرانیان ۳۴ سال هست که در خدمت ددان اسلامی هستند و نگران صدمه خوردن بیضه اسلام)
کسانی که ریگی در کفش ندارند و از امدادیون غیبی و یا سربازان گمنام امام نیستند بخوبی میدانند افراد شریفی چون آقای راسخ افشار نه در خط سازمان زدن هست و نه ادعا دارد که او حقیقت را میگوید و دیگران باید بدور او جمع شوند. این حرف تنها تخریب شخصیت و مانع شدن از فکر متشکل شدن نیروهای سرنگونی طلب هست.
امیدوارم که تمامی نیروهای سرنگونی طلب از مصریان و ترکان ترکیه درس بیاموزند و سرشان را زیر برف نکرده و در سرنگونی این رژیم جنایتکار دستبکار واقعی شوند
۵۵۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : انقلاب مردمی با کدام آلترناتیو ؟
گذشته از مفهوم اپوزسیون که همه بدلخواه خویش تعریف میکنند و منطبق با تحلیل خویش آنرا بناچار به چند بخش تقسیم میکنند ٫ برای نمونه : اپوزسیون ( درون و بیرون نظام ) بعد اپوزسیون ( واقعی و غیر واقعی) بعد اپوزسیون بیرون نظام را به اپوزسیون ( اصلاح طلب و برانداز ) و ....
اپوزسیون در هر جامعه ٫ در رقابتهای انتخاباتی حضور دارد و در چهارچوب قانون اساسی آن مبارزه میکند . بقیه نیروهای سیاسی ٫ چهارچوب قانون اساسی را نمیپذیرند و آلترناتیو برای نظام میباشند ٫ در ایران امروز آلترناتیو نظام ٫ یا مشی براندازی را دنبال میکند یا به مبارزات مدنی و اصلاحی روی می آورد.
براندازان نظام باید راه و ساز و کارشان را شفاف نشان دهند و اعتماد اکثریت جامعه را بدست آورند.
طرفداران احیاء سلطنت با پیش فرض عدم دخالت در سیاست یکی از آلترناتیوهاست .
مجاهدین خلق با جامعه بی طبقه توحیدی و داشتن پرونده همکاری با صدام حسین و جنگ علیه ایران یکی دیگر از آلترناتیوهاست
سوسیالیسم آلترناتیو دیگری است با تعریف ها و بینش های متفاوت بعد از فروپاشی بلوک شرق ٫ چپ هنوز در حال باز تعریف خود بسر میبرد و بر سر اداره جامعه بشکل تکحزبی و همینطور دیکتاتوری پرولتاریا ٫ چالشهای زیادی دارد و پراکندگی چپ باعث شده که در مرحله اداره حکومتی قرار نگیرد.
سازمانها و اتحادیه های جمهوری خواه هم همانطور که اشاره کردید ٫ دچار دوگانگی در سیاستگذاری هستند چون محصول عمدتأ سه جریان چپ هستند که برای اتحاد و مخرج مشترک و هدف مشترک تشکیل شده اند که انشعاب سر سیاستگذاری ٫ هر یک را به سازمان خود برمیگرداند.
اما نیروهای مخالف نظام که به جنبش اصلاحی و مدنی اعتقاد دارند ٫ لازم دارند همپای جنبشهای مدنی باشند برای تأثیر گذاری روی روندها و بعنوان آلترناتیو حکومتی نیاز به اعتمادسازی و خط و برنامه مشخص.
در سال ۵۷ طرفدارن جمهوری اسلامی هم جزو اپوزسیون نبودند بلکه آلترناتیوی برای سلطنت بودند ٫ وجود بیش از ۵۰۰۰۰ مساجد و تکیه ها که روزانه و شبانه در ارتباط مستقیم با مردم بودند و همگی به پایگاههای انقلاب تبدیل شدند موفق به براندازی سلطنت و ژاندارم منطقه شدند.
براندازان باید ابتدا خود را معرفی کنند و مواضع خود را شفاف نسبت به براندازان دیگر بیان کنند و پایگاه مردمی را معرفی و ساز و کار و برنامه ارائه دهند.
نسل امروزی بارها در سه دهه بخصوص امروز نشان داده که متفاوت با نسل ۵۷ فکر و عمل میکند و سرف مخالفت با نظام برای سرنگونی را کافی نمیداند ٫ هزینه ( همه با هم ) را بیش از سه دهه با خون و هزار بدبختی پرداخت کرده است.
۵۵۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : فریبا حصاری

عنوان : سیاست اتمیزه کردن
آقای راسخ افشار، شما خود در جای دیگر گفته اید " من جزو همان ۲ هستم که از ابتدای انقلاب با روشن بینی و درایت، شرایط ایران، حاکمیت ج.ا. و مردم ایران را تحلیل کرده و می کنیم" (نقل به معنی) آیا تا به حال از خود پرسیده ای که چرا فعالین سیاسی گرد من جمع نمی آیند؟ آخر من که منادی کمونیسم و مبارزی دیرینه سالم! خط و ربطم هم که مو لای درزش نمی رود.
برای یافتن دلیل حتما ً نباید کاپیتال مارکس را از حفظ دانست. ساده اش اینکه شما می انگارید تمام حقیقت در نزد شماست و دیگران محجورند و باید نظر شما را بپذیرند. در نتیجه چون قدرت اجرائی ندارید تنها هنرتان انشعاب است. به دیگر سخن شما نمیتوانید با دیگران همراه شوید بلکه این دیگرانند که باید با شما همراه شوند.
اگر نمی گوئی این حرفها از انبان "بورژوازی" در آمده، جان برادر؛ کلاهت را قاضی کن و به دور و بر خود نگاه کن! اگر تعجب کردی در خودت تعمق کن.
۵۵۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست