از : محمد براتی
عنوان : ســبزها راه خود میروند،
جناب آقای سیـاوشی عزیز، کاوشگری شما دراین مقاله نشان از دلسوزی ، وطنـدوستی و دموکراسیخواهی شماست،ولی اطمینان داشته باشید که سبــزها راه خویـش میروند وشما توجــه به حرفهــای امثال الله کرم ، حسین شریعتمــداری و امثالهـــم که در تــوهــمنــد نکنیـــد، ((سبـــــزها))چــه آنانیــکه بهــردلیلی رای داده اند و چــه آنانیکه رای نداده اند، در اینجا تعــدادشان بر همـگان روشن است، همانطوریکه رای دهنــدگان به آقای جلیلی کاملا" مشخص است که مربوط به چــه طیفی است واین افراد به نظرمیرســد که هارند ولی خودشان میداننـد که در چه موقعیتی ایستاده اند، واگر این هارت هورت را نکننــد که خودســر نام نمیگیرند!
۵۶۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۲
|
از : امضا محفوظ
عنوان : نسیان واقع و تکرار ماست همسایه ترش است
خسته نشدید از این سری تکراری ماست همسایه ترش است؟
باور کنید باید از گفتگو با خود در باره گذشته خود و این که برد با گذشته من بود یا نبود خارج شد. غالب مقالات نوشته شده، و غالب حساسیت ها در خارج کشور میان گرایشات مختلف بخصوص آنان که تحریم انتخابات را اعلام کرده بودند، از این خصلت برخوردارند. واکنش به این یا ان موضع دست چندم! واکنش به این یا ان که گفت حق با من بود که شرکت در انتخابات را توجیه کردم! واکنش به آن که گفت انتخابات مهندسی نشده است! واکنش به آن که تبریک گفت به مردم! این ها گفتگو در خود است و وقت تلف کردن. این موضوعات هیچیک مسئله سیاست امروز در ایران نیست و اهمیتی نیز برای سیاست واقعی ندارد وتنها به درد ستیز ویرانگر و خود ویرانگر می خورند. درک و فهم ان چه در انتخابات در میان حاکمیت و مردم گذشت، و انچه در اینده روی خواهد داد، چیزهایی است که به نسیان سپرده شده تا در نبرد بین خود پیروز شد.
۵۶۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۲
|
از : علی فراست
عنوان : بازهم تئوری توطئه
دوست عزیز به جمله زیر از مقاله توجه کنید!
"مدیریت فرایند جابجائی..." یعنی چه؟ غیر از اینست که منظور مذاکرات و توافق های پشت پرده بین طرفین برای اجرای طرحی توافق شده است؟ این یعنی همه طرفها ،یعنی خامنه ای ، رفسنجانی و بصورتی خاتمی از طریق رفسنجانی، در این پروژه شرکت داشته و برای پیشبرد آن با هم همکاری و همآهنگی کرده اند.
خوب اگر این توطئه (تئوری توطئه) نیست پس چیست؟ به پاراگراف زیر از نوشته خودتان توجه کنید:
"آنچه اتفاق افتاد بسیار فراتر از مهندسی انتخابات بود؛ بلکه مدیریت فرایند جابجائی جناح های سیاسی بود. یعنی انتقال قدرت از "ائتلاف ضد سبز" به "ائتلاف رفسنجانی" که با پرچم اعتدالگرائی به میدان آمده بود. اما این جابجائی یک پروژه سیاسی چند بعدی است. از یک سو نظام و رفسنجانی باید به توافق برسند، هر دو باید راهی پیدا کنند تا با جنبش سبز کنار بیایند. و از سوی دیگر، لازم بود نظام تندورهای "ائتلاف ضد سبز" که این جابجائی ها بخرج آنان انجام می گرفت را توجیه، مجاب، و در صورت تمرد، مهار کند"
۵۶۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۲
|
از : رضا سیاوشی
عنوان : این مقاله تئوری توطئه را رد کرده است
این مقاله تئوری توطئه را رد کرده است
حتی بخش هفتم مقاله برای رد کردن این برداشت که همه چیز توطئه است امده.
بخش هفتم را اینجا تکرار می کنم
هفتم - تئوری توطئه یا تئوری بازی ها
از بحث هائی که شد نباید این تصور بوجود آید که حاکمیت کاملا" می دانسته چه می خواهد، چه پیش می آید، و برنامه خود را گام به گام و توطئه گونه به پیش می برده است. اصولا" در صحنه سیاسی ایران، امروزه هیچ چیزی بدینگونه منظم پیش نمی رود. جناح های حاکمیت ایده ای کلی از منافع خود دارند، و بعضی سناریوهای ممکن را هم شاید بررسی کرده باشند، اما بدلیل تعداد بیشمار فاکتورهای غیرقابل پیش بینی در صحنه سیاسی ایران، نمی توانند به آنچه از قبل برنامه ریزی شده است دل بسپرند. در نتیجه وقت عمل که می رسد، عمدتا" با غریزه سیاسی یا با آزمایش و خطا پیش می روند و خود را با وقایع تطبیق می دهند. بویژه در انتخابات اخیر، وقایع چنان عنان بازیگران را در دست داشتند که حتی بازیگران اصلی نتوانستند نقش های ثابت و استواری در طول مدت انتخابات برای خود حفظ کنند؛ نقش های هاشمی و خاتمی و روحانی، و حتی تا حدودی خود خامنه ای، در طول انتخابات به مرور تغییر کرد، و هیچکدام نقشی را که در انتها یافتند، از ابتدا نداشتند.
وقایع سیاسی ایران را باید در پیچیدگی هایشان توضیح داد. انتخاب روحانی هم "سورپرایز" بود، هم نبود! بجای تئوری توطئه، انتخابات ۹۲ را (اگر لازم باشد) می توان در صورت بندی «تئوری بازی ها» با سه بازیگر اصلی و چند بازیگر غیراصلی توضیح داد. بازیگران اصلی عبارت بودند از ۱ - « بیت» که نظام هم خوانده می شود، ۲ - «ائتلاف اعتدال» که اصلاح طلبان را هم شامل می شود، و ۳ - «سبزها». برای نمونه می توان در توضیح انگیزه ها و اقدامات بازیگر اصلی، یعنی نظام، با استدلال زیر شروع کرد:
اگر چه نظام از مدتها پیش به لزوم جابجائی جناح ها برای عبور از بحران هائی که دچارشان است پی برده بود، اما بدون فراهم آمدن شرایط مناسب، بی خطر، و کم هزینه، به این جابجائی دست نمی زد. در این میان، علاوه بر توافقات داخل نظام که یک سر آنهم رفسنجانی بود، شرط مهم دیگری که نظام برای موفقیت این پروژه بدان نیازداشت، حذف کامل سبزها، و اگر آن عملی نشود، کسب نوعی همراهی و همکاری مستقیم یا غیرمستقیم، علنی یا غیرعلنی سبزها با این پروژه، یا دست کم موقعیتی که در آن عدم اعتراض جدی سبزها تضمین شود، و... غیره ....
همین نوع استدلال را باید برای "سبزها" و "ائتلاف اعتدال رفسنجانی" تکرار کرد و سپس نیروهای غیراصلی نیز اضافه کرد.
۵۶۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۲
|
از : Add jn
عنوان : اما هنوز...
با تشکر از نویسنده مطلب، و بکارگیری تحلیلی ریز بین به مسائل، به نظر می رسد چرخش رهبر در میانه انتخابات و پس از رد صلاحیت رفسنجانی را ندیده اید و با حذف یک عقب نشینی حساب شده همه را برنامه ای از اول معلوم و تا آخر برنامه ریزی شده پنداشته اید. کاندید اول و آخر رهبر یکی نبود. هزینه های زیادی در چهار سال برای چهره سازی از مشایی برای انتقال از یک «سیاست» به «سیاست» دیگر صرف شد که آخر سر معلوم شد مردم فریبش را نمی خورند و رای ندارد. حذف کاندیداتوری خاتمی در اثر فشار امنیتی (خاتمی اصلا برای همین کاندیداتوری در انتخابات مجلس رای داد) و به وسط میدان پریدن با عبا و عمامه رفسنجانی و شوک و سکون و سکوت ده روزه بعد از رد صلاحیتش را هم کم اهمیت دیده اید، به نظر می رسد همه مذاکرات پشت پرده که هنوز هیچ کس افشا نکرده، اتفاقا درست با آشکار شدن قدرت رای اصلاح طلبان و تدبیرگرایانی همچون رفسنجانی و درصد های یک رقمی رای احتمالی به کاندیداهای رهبر در نظر سنجی ها به وقوع پیوسته باشد.
در مورد تقلب، نکات ارزنده ای را متذکر شدید ولی افزایش رای دیگر کاندیداها نیز احتمالا صورت گرفته است تا باخت با بی آبرویی بزرگی روبرو نباشد. بعید می دانم آن ها غیر از جلیلی این حد از رای را داشته باشند.
باید منتظر باشم تا با مقدمه مفصل تان در بخش اول معلوم شود مرحله دوم برخورد با این جابجایی حکومتی را چه می بینید. براستی بر چنین بستری نیروهای دمکرات در این مرحله چه باید بکنند؟
سپاسگزارم
۵۶۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۲
|
از : علی فراست
عنوان : باز هم تئوری توطئه
دوست عزیز آیا واقعا فکر میکنی در جمهوری اسلامی( هیات حاکمه) با آنهمه تضاد و تناقض امکان این چنین برنامه ریزی دقیق و همه جانبه ممکن است؟
شما خود ارزش اقدام هوشیارانه مردم ( بدنه تغییر خواه) را در درجه اول و بازی سیاسی و هوشیارانه خاتمی- هاشمی همچنین تلاش و درایت نخبگان سیاسی داخل کشور را که در گروه مشاورین سازمان یافته بودند را نادیده گرفته اید.
و تحلیل شما باز به تئوری توطئه تنه میزند و متاسفانه بیشتر به داستا ن کوتاه تخیلی شباهت دارد.
البته اشاره شمابه عنصر صحیح، وزن و جایگاه جنبش سبز در تحولات خوب است، اما در مجموع این تحلیل علیرغم استفاده مناسب از فاکت های واقعی به داستانی تخیلی که خوب توصیف شده شباهت دارد.
چیزی به حرفهای گفته شده تا کنون نیفزد.
۵۶۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۲
|