از : مسعود بهبودی
عنوان : شتری که بر در هر کس می خوابد
تشییع جنازه
آرام و پرشکوه و به آیین
محموله می رود
بر دوش عابران
صف تنگ و تابدار
همچون نوار تیره به بازوی شهر سرد
خاموش و دردخوان
ارباب عصر خویش
فرتوت سالخورده به تابوت خفته است
یک دیده هم به واقعه تر نیست
اندوه این جسد
در هیچ، هیچ سینه و سر نیست
محموله می رود
در پیش روی گور
در پشت سر برآمدن آفتاب و نور
پایان
بیسکی و همسانانش زیر فشار سرمایه، حزب بزرگ پرولتاریای المان را به لولوی سر خرمن تقلیل دادند.
از مرگ بیسکی ها می توان عبرت گرفت و باید عبرت گرفت.
می توان دیگر گونه زیست و بر راه فیدل ها پای افشرد.
تا جهان به هنگام رفتنت جای خالی ات را حداقل احساس کند و بی شائبه ترین اشک ها را در سوگت بریزد.
تفاوت قهرمان با آنتی قهرمان شاید همین زلال لایزال اشک ها باشد.
۵۶۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۲
|