وقتی دیگری را به سکوت می کشیم مثله کردن او را مزمزه می کنیم
-
اکبر کرمی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : البرز
عنوان : بدخیمی بنیاد گرایی
آقای کرمی عزیز، نوشته ای، «... وقتی به هر بهایی از نشستن بر سر میز گفتگو طفره می رویم، بدخیمی بنیاد گرایی را در جان جهان پوشالی خود آشکاریده ایم». سخنی است بس سنجیده و زیبا. شاید لازم باشد، که تک تک سیاست ورزان و فعالین سیاسی ایرانی این سخن را قاب گرفته و همواره پیش چشم داشته باشند. تا مگر در اثر آن گفتگوهای واقعی که ریشه در منافع ملی، ریشه در رفع مشکلات جامعه ایرانی دارد، آغاز شود. گفتگویی برای احراز تعریفی مشخص و مشترک از منافع ملی کشور و ......
نزدیک به دویست سال، از تاریخ نزدیک به روز کشور را، گروهها و دسته جات مختلف هر یک به نوبه خود صرف تلقین و تبلیغ داشتن نمایندگی تام الاختیار تمامی مردم کشور کرده اند. واقعیات روزمره همواره تاکید داشته اند که هر دسته ای از سیاست ورزان، تحت شرایطی، تنها نمایندگی بخشی از مردم را داشته اند، ولی سیاست ورزان کشوری از چپ گرفته تا راست همواره در تلاش آزمودن، آزموده، و انکار وجود نمایندگانی جز خود بوده اند.
۵۶۶۶٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۲
|
از : محمد مهرابی
عنوان : شاه کارهای احمدی نژاد
شاهکارهای احمدینژاد و آینده روحانی
گذشته از خصوصیات منحصر بهفرد و شخصیت پوپولیستی و در عین حال ظنزآمیز آقای احمدینژاد که گاهی مثل شیر پیر میغرید و قول گفتن ناگفتهها میداد، دست به تحصن میزد، مجلس را با قهر ترک میگفت؛ از شوکت و عملکرد خویش سخن بهمیان میآورد؛ ولی گاهی نیز کاملاً مطیع و قدوقوارهی برهآهو داشت و آرام و بدون سرو صدا میشد. انسان نسبتاً خوبی میگردید، همانند آنکس که آقا میخواهدـتدارکاتچی ذلیل و بیمایهـ ازاینکه بگذریم نظر او با نظر آقا بسیار، بسیار نزدیکتر بود و هم اکنون هم به حکم آقا جزء شورای مصلحت نظام گردیده و مصلحت نظام را میگرداند و این خود یکی از شگفتیهای روزگار ماست. امٌا شاهکارهای جناب رئیس جمهور افزونتر بود. البتٌه این شاه که میگوییم نه از نوع شاهان بد که شهرها را بهکلی خراب کردند و قبرستانها را آباد ساختند، بلکه برعکس دیگر قبرستانی بهکار نیست و شهرها همه آباد در آباد است. این که میگوییم قبرستانی بهکار نیست نه اینکه دیگر کسی نمیمیرد، بلکه برعکس نه تنها مرگ طبیعی زیاد شده و بسیاری دیگر نمیتوانند دارو و یا قوت لایموت در حد زنده ماندن را تهیٌه کنند و محترمانه سر روی زمین میگذارند و میمیرند، بلکه اعدامها نیز در اثر اجرای عدالت و حتٌا ما فوقالعداله زیادتر شده است. لذا اینها را باید در قبرستان دفن کرد. از طرفی این پیشرفت و تکنولوژی و گسترش مطبوعات و اطلاعرسانی که توسط غربیها و دشمنان ما به اوج خود رسیده و ما با همهی تلاش و سانسور و فیلترینگ که داریم، کمتر میتوانیم قضایا را کنترل کنیم و لذا دیگر نمیشود خاوران را مخفی کرد و یا شبانه هالهها را به خاک سپرد تا کسی اطلاع پیدا نکند. پس قبرستان هست و خوبش هم هست؛ ولی قبرستان شاهی نداریم؛ تاریک بیسروسامان امٌااینکه شهرها آباد اندر آباد شد؛ به این دلیل که همهی روستائیان به شهرها آمدند و دیگر جای سوزنانداز نیست. بهشت برین شده، نان و دانهی طیور و... از آمریکا و کانادا، گوشت و مواد گوشتی از برزیل و هلند، برنج و حبوبات از هند و پاکستان، میوه و ترهبار از عراق و مصر و لبنان، پوشاک از چین و بنگلادش و... آوه چه خبر است؟ شتر در شیشه جا خوش کرد! پس نیازی نیست که کسی در روستا بماند، در شهر رونق دلالی، خریدو فوش ارز و سکه، دست فروشی اجناس به قیمت ارزان، ـدرست به قیمت خود چینـ، کلاه بافی و بنداندازی، کارسازی و باراندازی، بهساز و بنداز، گشتهای امنیٌت آور ارشاد، کمکهای اطمینان آور امداد، و... همه و همه فراوان است و در شهر ماندن اُولی است؛ بلکه افضل است. از همه گذشته اشتغال و ابتکار به حد اعلای خود رسیده است! چندی پیش رفتم اظهار نامه مالیاتی بدهم ـالبته پروانهکسب من سال گذشته قبل از سال مالیاتی، باطل شده ودیگر کسبی نداشتم که مالیات بدهکار باشم، ولی میگویند باید اظهار نامهی مالیاتی بدهم، شاید نانی در آن پیدا شود، اگرچه برای ما آب نداشته است.ـ خدارا شاهد میگیرم داخل پیشخوان پستی که شدم دیگر جای ایستادن نبود. و این یکی از صدها اشتغال زایی است! من خودم از بیکاری درآمدم و مشغول بهکار شدم، چندین روز به این پیشخوانها مراجعه کردم، تا موفقٌ شوم بگویم پروانهی من باطل شده است. واگر مالیات بر بطلان هست، بدهم. -صد البتٌه بعدها متمم میآید و با جریمهاش باید بپردازم. چون احمدینژاد چیزی ته کیسه نگذاشته و همه را سر سفرهی مردم قرار داده- عدهای دیگر مشغول پول گرفتن از خودپردازهای بانکها بودند، تا اگر بدهی مالیاتی دارند بدهند و جریمهی کذایی شاملشان نشود. خدا میداند که جلوی هر خودپردازی۱۰ الی ۱۵ نفر ایستاده بودند و دستگاههای خودپرداز یا خراب بود و یا پول نداشت. این پیشخوانهای پستی خود درعین اشتغال زایی یک نوع هنر است که در کنارش بیست شغل دیگر میزاید. کار برادران مودی مالیاتی را سبک میکند، تا بهتر بتوانند مالیات بگیرند و مو را از ماست بکشند و دست مریزاد بگیرند. در این مکانها محل درد و دل کردن مردم با یکدیگر شده و بسیاری درآن جا همدیگر را پیدا میکنند تا باهم گپی بزنند و بیکار نمانند و اشتغال زایی بیشتر صورت گیرد. بعد از پشت سر گذاشتن این مرحله، نوبت هفت خوان رستم میرسد، یعنی خود ادارهی مالیات که اگر دوست یا آشنا و یا واسطهای نداشته باشی سرو کارت با کرامالکاتبین است. کما اینکه در شهرداریها و بعضی از ادارات دیگر چنین است.البتٌه این مالیات که میگویم از باب اشتغال زایی است و نه نفس مالیات که مالٍِ آیات است. و الا گفتند" «مالیات که هیچ، اصلا آب و برق را مجانی می کنیم!»
به هر حال از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتراست. وآن شاهکارهای بیشتراحمدینژاد است:
۱) مسئلهیآب: باور کنید: اگر این آبهای زیر زمینی ـکه ماندگاری سرزمین ایران بدان بستگی دارد.ـ را بکشند و سفرههای زیر زمینی را خالیتر از این کنند، تا دو سال دیگر آب آشامیدنی هم نداریم؟ اصفهان با کوهرنگ و زاینده رودش، خشگ و آب جیرهبندی شده است. چاههای جنوب تهران خشگیده، روستاها بی آب و سر آن دعواست و... اشکال ندارد سر آقا به سلامت! فعلا هنر در ترازنزیت مواد است که توسط برادران قاچاقچی انجام میگیرد و به قول احمدینژاد، درآمد آن هر انسانی را به طمع میاندازد، چه رسد به برادران قاچاقچی؟!
۲) مسئلهی ذخایر و نفت و گاز مملکت: آنطور که کارشناسان دلسوز میگویند، ما تا مدت کوتاه دیگری قادر به استفاده از آن نیستیم! البتٌه در این امر ملالی نیست و به جای ما در پارس جنوبی عربها میبرند و میخورند و اگر احساس کنند که ایرانیها ممکن است بفهمند و کمترین عکس العملی از خود نشان دهند که نشان نمیدهند! از ایرانیها بیزار و آنان را اخراج میکنند، سرمایههایشان را به خطر میاندازند و...!
۳) انرژی هستهای: از دیگر شاهکارهای احمدینژاد است که در زمان دولت او اتمی شدیم و با چشم بههم زدنی دنیا را زیرورو میکنیم! اگر نخواستند برای پوتین جشن تولد میگیریم و یا چاوز را با همین بمب هستهای که داریم مجبور به ظهور میکنیم تا نجاتمان دهد، و...
۴) اقتصاد: ببینید در دولت احمدینژاد اقتصاد به حد اعلای خود رسید، بهطوری که نه بدهی داریم ونه تورم، همه چیز بهوفق مراد است، چرا که به جای تور ماهیگیری، ماهی سرخ کرده و آماده در دست داریم، به طوریکه ماهیتابه هم نیاز نداریم، امروز را عشق است و فردا هرکه هرکاری میخواهد بکند بهما چه مربوطه؟ اصلاً از گرسنگی بمیردو...
۵) یارانه: از هرچه بگذریم از یارانه نمیتوان گذشت؛ یارانهای که آقا نیز تایید کردند و گفتند: «بسیار بسیار عادلانه است؟!» اجرای یارانه از شاهکارهای عدالت خواهانه و مجاهدتهای بیوقفهی احمدینژاد است. همهی فقرا از فقر مهلک نجات یافتند و صاحب خانه و مکنت شدند، با این وصف که تنها آب و نان ندارند!و...
۶) ادبیات و گفتمانٍٍ دیپلماسی: از نکات برجستهی دیگر ایشان، ادبیات بسیار متین و وزین اوست، بهطوری که آب را ریخت آنجا که میسوزد و یا گوش شنوا نسبت به مادرِ عروس داشت و... البتٌه در شکوفایی این ادبیات با آقا همکاری نزدیک داشتند، حالا ما نمی پسندیم به دّرّک که نپسندیدیم و باید انقلاب از میکربهایی که نمی پسندند واکسینه شود و...
۷) امحاء رشوه و دزدی و اختلاس: به واقع پاکترین و محبوبترین دولت، دولت احمدینژاد بود، در ایران ما زندانی سیاسی نبود! دزدی و اختلاس که چه عرض کنم؟ و...! اگر مجلسیها گاهی جسارت نشان میدادند ـکه خدا نکندـ و یا بعضی روزنامهها خلاف خواستهی آقا اختلاس را کش میدادند، ولی تذکرِ درست و بهسامان آقا، آن را خنثی میساخت و... آن دلارها و جواهرات که در ترکیه مانده هم فدای یک موی آقا مجتبی و یا بشار اسد، و یا صدقه سر حزبالله لبنان و در راَس آن حسن نصرالله و... اصلا خمس حسنآقا باشد، چه اشکال دارد؟ تازه ملکیٌت ایران مخمٌس میشود!
۸) سیاست و روابط خارجی: آمریکا که به دّرّک، اروپائیها که پایشان روی پوسته خربزه است، اصلا همهی آنها غیر خودی هستند و باید از صحنهی روزگار محو گردند و... به آنان چه که ما گرسنه هستیم؟ به آنان چه که ما دست پوتین را می بوسیم؟ به آنان چه که ما نفتمان را به ثمن بخس به چین و ترکیه و... واگذار میکنیم؟ به آنان چه که ما سهم خود در دریای خزر را میبخشیم؟ آقا ما یک حسین بازجو و پرچمالهدا و یا محمدرضاو... داریم که برای به آتش کشیدن دنیا و یا فلک کردن مردم ایران بس است، به خدا اینان در هیچ کجای دنیا یافت نمیشوند و این نعمت کمی نیست! پس ما را چه غم؟
۹) از نظر اجتماعی: خدا شاهد در این قسمت بهقدری اشتغالزایی کردیم که نگو و نپرس؟ اکثر جوانان ما مشغول شدهاند و در چشم بههم زدنی، تمامی محصولات افغانستان را دود میکنند و بههوا میفرستند تا دشمنان ما از قدرت جوانان ما غافل نمانند و نگویند از جوانان ما کاری ساخته نیست. البتٌه این امر مهم در جوانان خلاصه نمیشود و بسیاری از بزرگان ما نیز بدان همٌت میگمارند؛ که جای شکرش باقی است و...
۱۰)از نظر نظامی: به غیر از اتمی شدن، ولی ما نیروهایی با لباس شخصی داریم و... که در آنِ واحد، بختیار و فرخزاد و قاسملو و داریوش فرهرِ کمخطر و خانوادهاش و... را در کشورهای خارج و یا داخل سر جایشان مینشانند که دیگر بلند نشوند و یا بسیج داریم که قلم پای معترضان را خُرد میکنند و یا نیروی انتظامی داریم که بدن فتنهگران را زیر ماشین له و لَوَرده میسازند، ما تابوت داریم که امیر انتظام اگر مرد است در آن نفس بکشد، مختاری و سعید سیرجانی و... اگر میتوانند قلم بزنند تا قلمشان شکسته و پوستشان کنده شود، ما ستاد اجرائی حضرت امام داریم که در آن واحد تمام اموال مردم را از مصدر خارج و به بستر مینشاند، و...
۱۱) دست کاری در نرخ ارز و کاهش کمر شکن ریال و در عین حال مقوٌی امیال و... که اینهم از شاهکارهای شاهانهی احمدینژاد است. بابا کجای کاری؟اصلاً ریال کمر ندارد که بشکند!
پس آقای روحانی در آینده هیچ غمی ندارد و راه کاملا هموار است! تنها چیزی که مانده رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی است، که آنهم ملالی نیست جز دوری آنان. اگر ممکن بود رفع حصر میشوند و در عوض ملٌتی در حصر میمانند؟! دیگر یک آقا و بیت با هزاران گماشته میمانند، که آنهم قابل تحمٌل است. چرا که ورود به این خط قرمز، تکلیف بمالایطاق است، پس بماند! البتٌه یکی یا چندتا ارگان و نیروهای انقلابی و خود جوش میمانند که آنان نیز با تکامل ارازی و همکاری حل میشود. حال اگر سر وعدهها کلاه رفت عطف به ماسبق میکنیم و مراد حاصل میگردد. اگر کسری بودجه و خرابی هم داشتیم گذشت میکنیم، چراکه لذٌتی که در گذشت هست هرگز در حسابرسی نیست! اگر تحریمها نیز حل نشود، ما خودمان تحریمها را منحل میکنیم و همینطور ماجرا ادامه مییابد تا از خواب بیدار شویم. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته. قم ـ میرزا محمد مهرابی
۵۶۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|