از : مسعود هرمزیان
عنوان : تکرار نظریات سنتی حزب توده و فرزندان مائوئیست آن
متاسفانه، نویسنده، فقط نظریات سنتی حزب توده و انواع فرزندان مائوئیست آن را در دهه های پیش از انقلاب تکرار کرده که حزب توده را در آن مقطع نماینده طبقه کارگر می دانستند ولی حرفی در مورد بی عملی آن در برابر کودتای امریکایی نداشتند. نویسنده حرفهای منابع حامی موضع حزب توده، و بدون رجوع یا به دیگر منابع و حتا به بسیاری از منابع توده ای که صادقانه واقعیت ها را بیان کرده اند، تکرار کرده است. اساس استدلال نویسنده ـ که در لفافه بیان شده ـ این است: حزب توده خیانت نکرده، چون مصدق اشتباه کرده!
توصیه می کنم مقاله زیر را در دو بخش مطالعه بفرمایید شاید در نتیجه گیری تجدید نظر کنید، البته اگر موضع قبلی تعیین کننده نتیجه گیری تان نباشد
http://ehterameazadi.blogspot.de/۲۰۱۳/۰۸/blog-post_۲۸.html
http://ehterameazadi.blogspot.de/۲۰۱۳/۰۸/blog-post_۲۹.html
۵۶٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣۹۲
|
از : علیرضا دلیلی
عنوان : انتقادی بر منتقدین
جناب آقای سینا صدرالعلما عنوان نوشته خود را "بحث قاراشمیش" نام نهاده اند و به حق تا حد اعلا این عنوان را در نوشته خود رعایت کرده اند.
آقای صدر العلما شما نیز بر خلاف نقطه نظر انتقادی خود، دیگران را مقصر می دانی. چرا؟
بهتر نیست حداقل به نقطه نظرات خود پایبند باشید!!!
در عین حالی که بدرستی بر بدبختی و فلاکت قشر عظیم ملت انگشت گذاشته اید. اما عاملان این بدبختی ها نه آن حزبی است که شما می پندارید بلکه همدستی امپریالیسم و ارتجاع داخلی در سرکوب بهترین انسان هایی است که حتی برای یک لحظه، منافع زحمتکشان را لگد مال سود های سرشار و شخصی خود نکردند.
حتما به خاطر دارید که هدف جمهوری اسلامی از سرکوب خشن و غیر انسانی توده ای ها، نه فقط سرکوبی حزب توده ها که غیر قانونی و سرکوب ۱۱۶ سندیکای کارگری نیز بود.
حال چگونه شما عاملان سرکوب و بدبختی و فلاکت قشر عظیم ملت را تا بدین حد ناجوانمردانه از زیر ضرب خارج کرده و قربانیان را به تیغ انتقاد می بندید. جای بسی تعجب دارد. به نظر خود شما ندارد؟
از اینکه اولین انقلاب پیروز کارگری را تا بدین حد زیر ضربات خرد کننده می گیرید. جای تعجب نیست. آنجا تعجب بر انگیخته می شود که از راه انسانی سوسیالیزم سخن به میان می آورید. اگر چه توان پنهان کردن خواست قلبی خود را ندارید و سه تا علامت سوال پس از "راه انسانی"قرار می دهید. لطفا توضیحی در مورد آن سه علامت سوال بدهید.
براستی که انتظار دارم لنین را جنایتکار خواندن، عرق شرم بر پیشانیتان بنشاند. بازی، بازی، با .... بابا هم بازی.
جناب سینای گرامی شما باعث شدید چند بار مقاله گرانبار مزدک دانشور را بخوانم. فرض کنید حق با شماست و تمام این مقاله هیچ و پوچ و تکرار مکررات است!!!! لطفا شما با دیدی نو آورانه نقش مصدق و حزب توده ایران را در خنثی سازی کودتای امپریالیستی شرح دهید تا ما هم اندکی با تحلیل ها و نقطه نظرات جدید شما آشنا گردیم. با مهر
۵۶٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : بحث قاراشمیش
هممیهنان چنان غرق در نگارش افکار و پندارشان هستند که هرکدام نتیجه های بعض عجیب و غریب هم میگیرند؟
ماحصل آشی که مرتب با حبوبات اینور و آنور پخته میشود ولی گوارا نیست همیشه ملاک عمل است. هرکدام دیگری را مقصر میداند اما هیچیک از خود نمیپرسند که حزب و دارودسته ای که بن مایه اش ازخارج وارد شده و باوری که تولید مغز معلول میکند ، چگونه است که مرتب و مستمراً نتیجه ای جز بدبختی و فلاکت قشر عظیم ملت را نداشته است!!! چگونه است که ایرانی به این وضع اسفناک افتاده است و چگونه است که تمام تلاش ها برای یافتن راه رهائی ملت بدبخت به ناکجا آباد ختم میشود؟!
چگونه شد که راه انسانی؟؟؟ سوسیالیزم بعد از شورش هولناک و پر ازجنایت لنین به اینجا کشید که اکنون همه شاهد آن هستیم؟ چگونه شد که ایران در درازای ۱۴۰۰ سال به این خفّت و خواری رسید و اینچنین در ژرفای حضیظ سقوطی وحشتناک کرد؟! نوشتار آقای مزدک دانشور و دیدگاه ها را مروری ژرف بفرمائید... تمام هیچ و پوچ و تکرار مکررات و فاقد هرگونه نکته آموزنده!!!
۵۶٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : کیومرث ش
عنوان : آقای مسعود بهبودی برای یک بار هم شده
آقای مسعود بهبودی برای یک بار هم شده وجدان خود را ملاک قرار دهید (اگر که به چیزی مثل وجدان و اخلاق انسانی نه اسلامی باور دارید) و بروید قدری مطالعه کنید (حداقل روزنامه های خرب توده از سال ۵۹ تا ۶۴ و جلسات پرسش و پاسخ منفورترین فرد تاریخ ایران (کیانوری) را که روی انترنت بخوانید تا همینطوری مثل کیهان ایران تهمت و پرخاش پوچ نثار قربانبان حزب توده و انسان های آگاه نکنید. گرچه تاریخ ۶۰ سال اخیر نشان داده که این درخواست عبثی هست از توده ای ها
۵۶۷٨۶ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : آ بزرگمهر
عنوان : لطفا آبروی طنز را نبرید
آقای مسعود بهبودی ، با کلمات قلمبه و سلمبه مثل "طنز عجیبی در آستین تاریخ است" متن پیامتان "سنگین" و "جذاب" که نمی شود هیچ ، بلکه برعکس، "سبک" و به ضد خودش تبدیل میشود و نیروی دافعه تولید می کند. همیشه اینطور بوده. مردم بخاطر کلمات قلمیه سلمبه و قولدورم بولدورم به چپ های راستین باور نمی کنند.
آیا واقعا به این که نوشته اید طنز میگویند ؟
" امروزه در اخبار روز و نه فقط در آن، آوانتوریسم چپ و راست چنان بر هم منطبق می شوند که تمیز آندو از یکدیگر به هنری بزرگ بدل می شود.
ظاهرا چریکیسم و سلطنتیسم به وحدت می رسند تا شانه به شانه از روی جنازه توده و حزب توده بگذرند."
"ماشالله" ! واقعا با این لغت سازی ها ثابت می کنی بهره ای از دانش زنده یاد احسان طبری نبردی که هیچ، وقار و متانت او را نیز سرمشق نداده ای .
بقیه حرفهایت نیز کلیشه ای و تکراری است.
چرا اینقدر از فعالیت سایت اخبار روز شکایت می کنی ؟ دوست داری دوستان اخبار پنجره کامنت گذاری را ببنید تا مثل بسیاری سایت ها خودش را از کاربران "مزاحم " "راحت" کند. اگر چنین شود ما از خواندن نظرات جنابعالی هم محروم میشویم.
آقای بهبودی پیشنهاد اصولی و سازنده جنابعالی برای این مشکل بزعم شما "ضد کمونیستی " و "ضد توده ای " چیست ؟
تمام سایت های رسانه های بین المللی با مراجعه کنندگان میلیونی که نه چپ هستند و نه گفتمان چپ در آنان وجود دارد نیز همین مشکل را دارند.
گویا نیوز فارسی هم زیر تمام نوشته ها و خبر هایش انواع اظهار نظر های بی ربط و توهین آمیز وجود دارد.
کلام آخر :
لطفا کمی واقع بین باشید. نگارنده مانند همه ء کسانی که در فعالیت سیاسی بزرگ شده اند. گوشش از حرفهای شما پر است. شخصا بین زنده یاد شاهرخ مسکوب ها و شادروان سیاوش کسرائی ها که همیشه از آنان یاد گرفتم و خود را مدیون معنوی آنها میدانم و کسانی که فقط با اعمال "فشار" نظر خود را عین "حقیقت " می دانند . طبیعتا گروه اول را ترجیح میدهم. مهم نیست که شما آنها را قبول ندارید یا دارید.
این به معنی ضدیت با حزب توده نیست. شما نمی توانید کسانی که عمری برای سوسیالیسم تلاش کردند و در نهایت درستی و صداقت با تشکیلات حزب توده ادامه ندادند را چون با شما نیستند علیه خود تعریف کنید. این دوستان فراوانند پس تلاش کنید جاذبه ایجاد نمائید.
خیلی "لوس " و " بی ادبانه " نوشتید: " انگار نه انگار که صحنه گردانان بی بی و سی سی و دی دی از همین ها تشکیل می یابند و سر گندیده هم در توبره دارند و هم در آخور."
اتفاقا و بعکس نظر شما در همین BBC سال گذشته به مناسبت ۷۰ سالگی حزب توده، که بی بی سی با بسیاری طرفداران و مخالفان حزب توده مصاحبه هائی تهیه کرده بود .توده ایها کلا به این برنامه اعتراض کردند و مهم هم نبود طرفدارن حزب هم مصاحبه داشتند. تمام برنامه را توطئه و ضد کمونیستی خواندند.
دکتر خسرو شاکری(زند) که همیشه علیه حزب توده نوشته و تحقیق کرده است. با نوشتن اعتراض نامه ای در گویا نیوز نشان داد که او نیز حاضر نیست طرفداران حزب توده در بی بی سی حرف بزنند. هرکی بفکر خویشه !
اما یکی از مصاحبه ها با بی بی کسرائی دختر زنده یاد سیاوش کسرائی بود که فوق العاده پر محتوی و صمیمی بود. من اصلا نمی دانم چرا خالق آرش کمانگیر در سالهای پایان زندگی راه حود جدا کرد . مانند هزاران نفر دیگر که در طول ۷۱ سال عمر حزب به اشکال مختلف جدا شدند. نباید این حقایق را شنید اگر دروغی گفته شده تکذیب کنید.
این بلا بر سر سازمان فدائیان خلق ایران که بزرگترین سازمان سیاسی چپ ایران شد نیز آمد. باید دید واقعا اشکال در کجا بود و هست ؟ نه اینکه به هرکس که با مانیست بر چسب بزنیم. این نه به توده ای ها و نه به فدائیان و هیچ چپی که در سراسر جهان برای صلح ،آزادی و عدالت اجتماعی تلاش می کند کمک خواهد کرد.
۵۶۷٨۵ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : طنز حیرت انگیز تاریخ
طنز عجیبی در آستین تاریخ است:
امروزه در اخبار روز و نه فقط در آن، آوانتوریسم چپ و راست چنان بر هم منطبق می شوند که تمیز آندو از یکدیگر به هنری بزرگ بدل می شود.
ظاهرا چریکیسم و سلطنتیسم به وحدت می رسند تا شانه به شانه از روی جنازه توده و حزب توده بگذرند.
بعضی ها چنان چیزهای بی ربط را به هم می دوزند که مجرمی جز توده و حزب ستمدیده توده باقی نمی ماند.
بنا بر تجارب عینی می توان به این نتیجه رسید که توده و حزب توده هر کاری هم که می کرد، پاداشی جز این نداشت.
کمونیسم ستیزی و توده ستیزی دو روی مدال واحدی، گرایشی طبقاتی واحدی است و کاری اش هم نمی شود کرد.
با استدلال تجربی و نظری ـ منطقی که بعضی ها به حقیقت عینی تمکین نمی کنند.
حالا باید توده و حزب توده ی همیشه زیر شلاق و سرکوب و ستم را به بازخواست کشید که درست و یا نادرست خط مشی معینی را در لحظه معینی پیشه کرده است و یا افرادی از اعضای آن به اردوی دشمن پیوسته اند و ضمن ریختن آبروی خود، آبروی توده و حزب توده را هم ریخته اند.
انگار نه انگار که اکثریت اعضای اقشار و طبقات ممتاز همدست طبیعی و همیشگی طبقه حاکمه بوده اند.
انگار نه انگار که صحنه گردانان بی بی و سی سی و دی دی از همین ها تشکیل می یابند و سر گندیده هم در توبره دارند و هم در آخور.
۵۶۷۷۹ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : برای دوست عزیز خسرو گ
در سال گذشته نیز بمناسبت واقعه شوم و تاریخی ۲۸ مرداد ۳۲ یاران مردم دوست ما نوشتند و گفتند. بهر صورت این تلاش ها در زنده نگاهداشتن آن روزهای تاریخی مفید است.
بنظر نگارنده حک و اصلاح نظرات هم لازم است باید قبول کنیم که تمام زوایای حادثه در ذهن یاران قدیمی بهمان شکل اصلی ۶۰ سال پیش باقی نمی ماند.
بهمین دلیل با صحبت هائی که آقای محمد علی عموئی مبارز سرشناس و قدیمی توده ای در باره ۲۸ مرداد نموده بود و در همین اخبار روز منعکس شد ، برخورد های مثبتی و منفی صورت گرفت. باید تلاش کنیم که به واقعیت های مرداد شوم ۳۲ نزدیک تر شویم . نگارنده ۷ ساله بودم که پسر خاله ام را گرفتند ادعائی هم ندارم.
واقعیت این است که نظریات شاهدان عینی متفاوت است. نظر آقای عموئی نسبت به آقای مهدی همایونی که در حزب توده منشاء خدماتی موثری بوده و امروز دیگر در بین ما نیست با نظر بسیاری دیگر که او را قهرمانی می شناسند متفاوت است.
شخصا به تمام شواهد ارج میگذارم و توصیه می کنم که تاریخ شفاهی ایران را گوش کنید و فقط به یک مرجع یا منبع اکتفا ننمانید.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=۲۲۹۷۷
۵۶۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : خسرو گ
عنوان : قابل توجه آقای احمد صلاحی و در تکمیل نظر "امیر خان"
قسمتی از اعلامیه اخیر حزب توده ایران به تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲:
دربارهٔ چگونگیِ سازمان دهیِ کودتا، البته سندهای جالب دیگری نیز در سالهای اخیر منتشر شدهاند. در سندی که در ماه مارس ۱۹۵۴(فروردینماه ۱۳۳۳)، به قلم دانلد ویلبر، از طراحان کودتا در سازمان جاسوسی «سیا»، نوشته شده است، و در ۵ اکتبر سال ۱۹۹۷(۱۳۷۶) یعنی پس از گذشت ۴۴ سال از طبقهبندیِ اسناد محرمانه سازمان «سیا» خارج شد، میخوانیم: «مأموران سیا در سازماندهیِ کودتایِ ایران، بهطورِمستقیم با افسران سلطنتطلب ایران همکاری میکردند؛ جانشینِ نخست وزیر[دکتر مصدق] را برگزیدند؛ فرستادگان[ی] نزد شاه گسیل داشتند تا به او اعتماد بهنفس بدهند و ارادهاش را تقویت کنند، عملیات بمب گذاریای را هدایت کردند که از سوی ایرانیهایی انجام شد که خود را از اعضای حزب کمونیست توده[حزب تودهٔ ایران] وانمود میکردند؛ و مقالهها و کاریکاتورهایی در روزنامهها میگنجاندند...»(نگاه کنید به: روزنامه نیویورک تایمز، ۲۸ فروردینماه ۱۳۷۹(آوریل سال ۲۰۰۰). در همین شماره نیویورک تایمز، با استناد به همین سندهای رسمیِ دولت آمریکا، افزوده شده است: «آلن دبلیو دالس، رئیس سازمان سیا، در چهارم آوریل ۱۹۵۳(فروردینماه ۱۳۳۲)، با یک میلیون دلار هزینه، برای ساقط کردن دولت مصدق، با هر روش ممکن، موافقت کرد. هدف: به قدرت رساندنِ دولتی بود که بتواند به راه حلی معقول در مورد نفت برسد[و] ایران را قادر سازد تا از لحاظ اقتصادی با ثبات [شود] و از لحاظ مالی بتواند بدهیهایش را پرداخت شود و بتواند حزب کمونیست[ حزب تودهٔ ایران] را که بهنحو خطرناکی قوی است مورد تعقیب شدید قرار دهد... «(تأکیدها از ماست).
امیدوارم شما نیز همانندعلی میرفطروس نفرمایید که "اعترافات سازمان سیا کوششی تازه برای انحراف افکار عمومی" است.
۵۶۷۶۴ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : کیومرث ش
عنوان : باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا حزب توده تبرئه شود
آقای مزدک دانشور با آوردن نقل و قول هم فراوان و در جاهایی بی ارتباط با یکدیگر تنها کاری که کرده تا نشان دهد:باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا حزب توده تبرئه شود
ایشان بعد از کلی نقل و قول آوردن ها (توجه کنیم نظر ها بدون سند، تنها بازگو کننده نظرات طرف هست و بست و بهیچوجه سندی اثباتی بحساب نمیایند) در انتها مینویسد:
"اگر اینگونه به تاریخ نگاه کنیم. ساختارهای محدود کننده ی مصدق به چشممان بیشتر می آیند. جنگ سرد و حضور راستگرایان در کاخ سفید و خانه ی شماره ی ۱۰ دانینگ استریت، مرگ استالین و تشتت در رهبری اتحاد شوروی، کمپانیهای نفتی سرسخت در جهانی انحصاری که تحریم کامل نفت ایران را رقم زده بودند از یکسو و عوامل ساختاری درونی چون: تولید نیمه فئودالی-نیمه سرمایه دارانه در کشور که میلیونها کشاورز بی سواد را در سیطره ی خود داشت، نازکی طبقه ی متوسط جدید و طبقه ی کارگر صنعتی، نهاد پایدار سلطنت و همراهی روحانیت محافظه کار با این نهاد و ... ." بعبارتی همه چیز و همه کس و همه وقلیع و باد و مه و خورشید و فلک مقصر هستند جز حزب توده با آن رهبران اصلی اش همانند یزدی که قبل از اینکه سیلی بخورد به توبه کردن افتاد و رهبری فتوا داد که اعضا و هواداران همگی توبه نامه بنویسند بگذریم که "نفوذی های رژیم در حزب توده یا بر عکس" همانند انصاری و غیره هم که آتش بیار معرکه بودند و قبیله رادمنش-کیانوری هم که ابدا وابستگی به خارج نداشتند. بعد ها هم که عباس شهریاری را برای بدام انداختن و کشتار انقلابیون بال و پر دادند و بعد هم که فاجعه همکاری در کشتار رژیم و هورا کشیدن برای کشتار روزانه صد ها آزاده تحت رهبری رفیق کبیر !!کیانوری رده پائین تر ها هم همانند مقلدان اسلامی تنها هورا میکشیدند و از رهبر خردمند !! خود حرف شنویی برای جاسوسی و شرکت در کشتار آزاده گان در زندانها و در آمل را وظیفه خود میدانستند (مهم اینجا که تمامی مدارک این خیانت به کشور و مردم در دهها سایت وجود دارد و آنهم خود نشریات و سخنان رهبران حزب توده نه مخالفین) بعد هم توبه کننده گان جدید، پرتوی و شهریاری از مقامات بالایی وزارت اطلاعات شدند و مسئول عقیدتی سپاه
حال آقای دانشور هنوز هم بدنبال باد و مه و خورشید و فلک هستید؟ نوشته شما به نظرمن سواستفاده کردن از صفحات این سایت هست
۵۶۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : م حمیدی
عنوان : ۶۰ سال تکرار
۶۰ سال است که این بازی روشنفکرانه خیانت یا عدم خیانت حزب توده تکرار می شود بدون اینکه نیرو های ملی و نیرو های مذهبی و روشنفکران به مسئولیت خود در این شکست اشاره کنند. بازی سیاسی ای که هم رژیم شاه و هم نظام اسلامی از آن برای ایجاد تفرقه بین نیرو های مخالف خود بهره داری کرده اند و امپریالیسم هم توسط روشنفکران شیفته خود به آن دامن می زند. چرا به جای این تکرار به ریشه های نمی پردازیم و کنکاش نمی کنم که چرامیدان سیاست ایران عرصه ایست برای تکرار این شیوه سیاست ورزی که از مشروطه تا کنون حادثه های تلخ تاریخی بوجود آورده است . من طی این سال ها فقط چند تحلیل عمقی و منطقی در این مورد دیده ام .
۵۶۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|