یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خانواده ی قتل عام شده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه صالحی

عنوان : سکه ادبیات سیاسی احساسی در قرن ۲۱ اعتباری ندارد.
با یاد و گرامیداشت جانباختگان فدایی و رفیق مادر محسنی و رفیق مجتبی محسنی !
جناب آقای جواد آزموده خسته باشید. از حسن نظرت شاید نسبت به پاسخ های آقای جعفر بهکیش در مورد اعدام های دهه شصت و ۶۷ و به احتمال ضعیف در ربطه با نقد من سپاسگزارم. حرجی بر شما نیست؛ متناسب بضاعت نظری – سیاسی خود برخورد کرده اید. اما خدمتت می نویسم، در عالم خیال اجازه دارید هرنوع پرخاشگری و هتاکی را بر خود روا دارید. اما چسباندن اتهام ناچسب به هر نوسینده و عنصر شاخص و یا حتی نظر نقدکننده نه تنها بر ارزش مواضع شما نمی افزاید؛ بلکه شهره دنیای مجازی می شوی به هتاکی.
آزموده جان! ( شاید اسم اصلی یا مستعار و یا احتمالا تشکیلاتی شما باشد ) می شد پاسخ شما را با هر زاویه بیان داشت. اینکه آیا انتساب ماله کشان گمنام توسط جنابعالی به عنصر سیاسی ی که بیش از تعداد انگشت یک دست شما، عزیزانش را تقدیم تعمیق چپ و فدائیان کرده درست است. نکند کتره نوشته ای؟ نمی شود شما را مجری یک حرکت تخریبی بفرموده دیگران دانست؟ یا شما را یک عنصر ضد مارکسیستی و مالا ضد فدائی معرفی کرد؟ درست نیست. یا اینکه شما را در خدمت این یا آن تعریف کرد؛ خیلی راحت است. ولی اثبات آن نیاز به دلیل و برهان حقوقی و قاطع دارد. ولی مطئمن نیستم که با خواندن مطلب و نظر نقدی چنین برآشفته شوی که شبهه فرار به جلو برای رد گم کردن شما را در ذهن دیگران شکل دهی. چرا که ما عادت داریم که در برابر« زمنجیق فلک سنگ فتنه می بارد » بردبار باشیم. بنابراین در سایت وزین اخبار روز سیاست مدرن را می آموزیم و با مطالب متفاوت همسوی خود یا غیر همسو آشنا می شویم.
اساسا فضای سایت اخبار روز از چنان وزن دمکراتیکی برخوردار است که به موقعیت تریبون ابراز نظر گوناگون اپوزیسیون ایران تبدیل شده است و من افتخار دارم که بعضا نقدی، نظری بر مطلبی برایش ارسال کنم. بنابراین سفیدی و شفافیت این تنفسگاه ما مهاجرین را آلوده نفرما. بر مطالب، نظرها برخورد اقناعی بنما و نقد کننده را کمک بدهید تا گفتمانش را تعدیل، تصحیح و یا تغییر دهد. اما شما اگر اسناد مارکسیستی در مورد رادیکالیسم و چپ روی را درست خوانده و به کار می بستی. نخست متدولوژی پاسخ دهنده و نظردهنده، هدف مبنی بر این که برخوردشان نفی است یا نقدی، برای شما روشن می شد. اما ناگهان شور و هیجان بر شما غلبه کرده تا یقه با چنگ دریده و کف کرده چون حشاشیون زمین و زمان را بهم دوزی که آی مردم خفته! عناصر شاخص فدایی کجائید که نمی دانید نه تنها اعدام های دهه شصت و ۶۷ کار رژیم جمهوری اسلامی بوده بلکه سینما رکس آبادان نیز کار رژیم بوده است. قیاس شما باعث خنده خلق می شود. در اعدام های بعد از بهمن ۵۷ چه رژیم و چه ما با زوایایی خاص به موضوع برخورد حقوقی سیاسی داشته و داریم. اما موضوع آتش سوزی سینما رکس در زمانی بود که هیچ تحلیل گر سیاسی گمان نمی برد که درخت جنبش ضد دیکتاتوری مردم در بهمن ۵۷ شکوفه دهد و حرکت بهمن مردم حاکمیت پهلوی را به زیر کشد تا چه رسد به تصور تشکیل رژیم جمهوری اسلامی.
آقای آزموده اگر منبعد از این حنا بر کف قلمت بنهی بدان حنای شما رنگی ندارد و تاکتیک ترور فکری شما در مهد دمکراسی اصلا سکه رایجی نیست. باید بخوانیم. بیندیشیم و درست ترجمان کنیم و این اندکی صبر بسیار می خواهد. در پایان آگاه باش در این که چپ و فدایی به این قله رسیده زحمتکشان اخبار روز رنج بسیار برده اند. بیائیم در مهاجرت از این سایت فعال و دمکراتیک بیاموزیم هم مسائل نظری و هم منش دمکراتیک را.
۵۶۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۲       

    از : جواد آزموده

عنوان : ماله کشان گمنام
فاجعه قتل عام و نسل کشی دگر اندیشان ریشه در ساخت این رژیم فاشیستی دارد از کشتار در سینما رکس تا چماق کشی چماقداران در روزهای قیام که عمده ترین ماموریتشان فشار بر نیروهای مترقی و چپ بود این ماهیت علنی شده. کشتار و سرکوب هیچ ربطی به نوع برخورد مخالفین ندارد. آقایان گمنام حنایتان دیگر رنگی ندارد. به زودی باید پاسخگوی همه این جنایتها باشید.
۵۶٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣۹۲       

    از : روزبه صالحی

عنوان : ما در تور تندروی و قدرت طلبی آنها گرفتار نشدیم؟
با درود بر زحمتکشان نستوه اخبار روز
در آستانه ۲۵ سالگی تجربه تلخ و غیرقابل جبران جانباختگان دهه شصت و ۶۷ هستیم . همدردی با خانواده های جانباخته کوچکترین تلاش فعالان سیاسی از جمله من می باشد. یاد و نامشان گرامی باد. سپاس از صراحت آقای بهکیش در زمینه درس آموزی از فرجام این عزیزان. "گفتگوی اخبار روز با آقای جعفر بهکیش " فرصتی شد تا در مورد رویداد مزبور دریچه گفتگو باز شود. موضع بی بدیل وی طبعا خوشایند تندروها و جریانات احساسی نخواهد شد. اما بر جسارت ایشان که " ببخش و فراموش نکن " را تداعی می کند و اینکه " خون به خون شستن محال آید محال" را مناسب شرائط گذار دمکراتیک ایران کنونی نمی داند باید احترام گذاشت. من از عبارات آقای بهکیش استفاده می کنم تا شاید زوایایی از این موضوع پیچیده آشکارتر شود. بنابراین :
۱ - ایشان در نگاه و رویکرد نوین، اعتقاد دارند که باید اصلاح امور در جامعه ایران پذیرفت و کشف حقیقت مقدم بر آن ندانست. دراینزمینه وی از عینک " رئال پولیتیک " استفاده کرده تا بازگوید که :" درخواست کشف حقیقت با پروژه اصلاح طلبی همخوانی ندارد ... و طرح این مسئله به مصلحت نیست". بدون شک از گفته آقای بهکیش چنین فهم می شود که امور اصلاح از طریق سیاست های رژیم جمهوری اسلامی در سطح جامعه اجرایی خواهد شد.
۲ - آقای بهکیش در مورد عوامل این رویداد تاریخی ( منتج از توطئه ها برعلیه انقلاب، درگیری های خیابانی مجاهدین و تحمیل هزینه قدرت طلبی رهبری مجاهدین به نیروهای چپ ) عنوان می دارند :" من تلاش کرده ام بر این نکته تاکید کنم که این پیچیدگی ها مورد بحث قرار نگرفته است ". در تبیین رویکرد آقای بهکیش ناچار باید با وی بر بال تاریخ نشسته و به سوی روزهای بعد از اتلاب ۵۷ بازگردیم. در آن روزگاران مردم از همه اقشار و طبقات گوناگون - بجز یورژوا کمپرادورها و عوامل ضدانقلاب خارجی و داخلی - از سرنگونی سلطنت دیکتاتوری محمدرضا به وجد آمده بودند. اما نگران احتمال تکرار تجارب شکست های متوالی تاریخی بویژه از بعد انقلاب مشروطیت و سرکوب جنبش ملی کردن صنعت نفت نیز بودند. شکست هایی که کام مردم و مبارزان سرد و گرم چشیده را تلخ کرده بود. یادمان نرفته که در اوان انقلاب فضای گفتمانی شکل گرفت. مناظره های تلویزیونی ، محافل و تجمع های بحث و گفتگوی حاشیه خیابان های ایران و... امری عادی بود. هنوز گرمای انقلاب در رگ و پی مردم احساس می شد که کودتای نوژه، تحرکات تشنج آفرین گروه بنی صدر و تحریکات در مناطق مرزی با هدف رودروئی با حاکمیت چنان هراسی در ذهن مردم و حاکمیت نشاند تا در ۳۰ خرداد ۶۰ شاهد آن شویم و از یاد نبرده ایم که کیش شخصیت و قدرت طلبی مسعود رجوی کاری کرد کارستان و به انبان کتان هراس مردم و انقلابیون درون و برون حاکمیت و حتی فداییان از بازگشت دیکتاتوری پهلوی کبریتی زد. اما متاسفانه بنابه عواملی قابل بررسی همه گروههای سیاسی چپ در آتش برانگیزی مجاهدین همسوی با عوامل مشکوک در خط تقابل با حاکمیت قرار کرفتنند. اما چه شد که در آتش افروزی رجوی، فداییان از تندترین گرایش تا نرمترین رویکردش - فداییان اکثریت - و دیگر گروههای چپ یا به اصطلاح آن سالها " خط سه ای " ها سوختند و متحمل هزینه شدند ولی به حزب توده ایران کمترین هزینه انسانی - بجز سال ۶۷ - وارد شد؟ آیا این پیشگیری حزب در عدم پیوستن به جریان تهدیدکننده حاکمیت جز برآمد تجارب رهبران حزب از تجربه تلخ شکست های کودتای ۲۸ مرداد نبود؟ اما نیروهای چپ مارکسیستی جوان علیرغم شور و احساسات بدون دانش نظری - سیاسی شیوه مبارزه در شرائط نیمه دمکراتیک قربانی خودخواهی ها و کیش شخصیت رجوی تشنه قدرت شدند. پاشنه آشیل ما فقدان تجربه تاریخی لازم بود. در آن سالها ما صف بندی انقلاب و ضد انقلاب و امپریالیسم و ضد امپریالیسم را در رابطه با جهان و حاکمیت را ترسیم کرده بودیم. اگر اندکی درایت سیاسی می بود متحمل از دست دادن سرمایه اجتماعی جبران ناپذیر - از دست دادن رفقا - نمی شدیم . ما اگر تجربه و دانش امروزی را داشتیم با تقویت گرایش خواهان گفتمان ومناظره شرائط غالب شدن تندروها را رقم نمی زدیم و حتی می توانستیم از نظر زمانی نیز بروز رویداد دوم خرداد ۷۶ را تسریع کنیم. در این رابطه برای پیشگیری شبهه ضدیت من با رجوی و گروهش به گفته دیگر آقای بهکیش در گفتگوی حاضراستناد می کنم. ایشان می گویند:" از طرف دیگر عمده فعالین مدنی و سیاسی و حقوق بشر مخالف سازمان مجاهدین خلق (که عمده اعدام شدگان دهه شصت به این گروه تعلق داشته) و ...هستند". آیا این سطر از گفتگوی آقای بهکیش تائید تبیین تاریخی سیاسی نظر من نیست؟ و از نقش فاجعه آفرینی رجوی در تحریک گرایشات تند و انقلابی حکومت برآمد بهمن ۵۷ رمز گشایی می کند.
۵۶٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۲       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : قدرت نفوذ این نوشته در "تلخی" آنست
جعفر بهکیش گرامی، با سلام و دست مریزاد. بهتر از این نمی شد صداقت بهکیش ها و "اسکندر" را با خردمندی در انتخاب دقیق زوایای سیاسی و حقوقی تروریسم دولتی منجر به جنایت علیه بشریت در طول دهه خون و جنون شصت در آمیخت. ارزش ماندگار نوشته تو و قدرت نفوذ آن، درست در "تلخی" کلام تو نهفته است.
۵۶٨٣۱ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۲       

    از : بهروز

عنوان : علت عدم انتشار
من کامنتهای کوچکی ارسال کرده ام که منتشر نشده است. در صورتی که عدم انتشار عامدانه است لطفا اعلام کنید.
۵۶٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۲       

    از : مهران

عنوان : درود بر شما
بعد از مدت‌ها یک مطلبِ خوب و دردمندانه خواندم. یک عده‌ای دایم این پرسش را مطرح می‌کنند که ما چه کار می‌توانیم بکنیم؟ البته این پرسش ِ مهمی است و باید قدرِ کسانی که پاسخی برای آن دارند را دانست. اما این همه‌ی ماجرا نیست. فراموش نکردنِ درد و رنج ِ دیگران به خودی ِ خود هم مهم است . فارغ از اینکه به راه ِ حلی برسیم یا نرسیم ما آدمیم و زندگانی ِ محدودی داریم و می‌کوشیم که دنیایی را برای فرزندانمان باقی بگذاریم که بتوانند در آن زندگی کنند. فراموشی ِ جنایتهایی از این قبیل کمتر از فراموشی ِ اهمیت محیط زیست برای نسل‌های آینده فاجعه‌بار نیست.
۵۶٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۲       

    از : منیره

عنوان : سوال بزرگ
دلم می خواهم خط این سوال را ده برابر بزرگ کنم تا شاید خوانده شود.

"...سی و سه سال است که مادران و پدران و بستگان اعدام شدگان در گورستان خاوران علیرغم فشارهای طاقت فرسای جمهوری اسلامی، سیاست سکوت و فراموشی را به چالش کشیده اند. چرا این تلاش از طرف قریب به اتفاق فعالین سیاسی و مدنی نادیده گرفته شده است؟"
۵۶۷۹۲ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۲       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : در حاشیه مصاحبه بسیار خوب شما با تیتر بد
برای اطلاع ، اصطلاح فاجعه ملی توسط طرفداران اصلاح طلبان اختراع شد که تا نیمه دهه ۶۰، در کشتارها شرکت داشتند و برای ماستمالی کردن جنایات خود تا این زمان، با برجسته کردن کشتار ۶۷ و نامیدن آن به اسم "فاجعه ملی" ، تلاش نمودند که به کشتار رژیم در سالهای ۶۰ و ۶۱ و ۶۲، پرده بیندازند تا دستهای خونین خود را در این جنایات مخفی نگه دارند. خوشبختانه با مبارزه خانواده ها و زندانیان سیاسی ، این دسیسه به عقب رانده شد و استفاده از بزرگداشت کشتارهای دهه ۶۰ جایگزین کشتار ۶۷ و یا فاجعه ملی و غیره شد. این مصاحبه نیز در مورد کشتارهای دهه ۶۰ است اما باقیمانده های همان طرفداران خاتمی و امام ضد امپریالیست، باز فیلشان یاد هندوستان کرده و گاه و بیگاه از آن با ربط و بیربط نام می برند. امیدوارم مصاحبه کننده به این مساله توجه کرده و تیتر خود را با محتوای مصاحبه که در ارتباط با کشتار دهه ۶۰ است منطبق کند. اصلاح طلبان حکومتی و طرفدارانشان قادر نخواهند بود که با گل جلو خورشید حقیقت را بگیرند. اسناد جنایات رژیم در دهه ۶۰ روشن است و جایگزین کردن کشتار ۶۷ بجای کشتار دهه ۶۰، جعلیاتی بود که با همت جنبش انقلابی به تاریخ جعلیات دیگر اصلاح طلبان پیوست.
۵۶۷۹۱ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست