سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

واژه‌ها - دکتر اسعد رشیدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام بر دکتر اسعد رشیدی و بر همه سلام
سید آباسی و اهلِ طنز و مَنز
ارمنی هستی، لیک اَهل نتنز!

"رفیق سید عباس ارمنی" عزیز، سخن شما درست و نادرست است. درست است زیرا گاه کسانی که می نویسند آنچه بر ذهن نشسته دارند در طول عمر خود، بیجا و بجا به سرای سخن می کِشانند.

ولی همین کار می تواند عمدی و با دقت و از روی شناخت انجام گیرد و دارای معانی مشخص خود باشد. به عبارتی دیگر هر خانه بام خود دارد؛ یعنی هر فصل پیام خود دارد.
حال بیا سخن را به سوالِ کامنت شما ببریم و بطور مشخص به فضا بنگریم. فضای شعر در حالت دومی که بیان داشتم، مانند رمان است. یعنی هوای خوش بهاری می تواند ناگهان عوض شود و تگرگِ سرما و مرگ چنان ببارد که در تاریخ، خرابی مزارع های پر حاصل آن سال را بنویسند اندوهناک و خونبار. عوض شدن فضای آب و هوایی شعر در یک شعر نسبتن کوتاه می تواند از توانایی و زبر دستی سراینده خبر دهد.
یعنی چهار فصل زندگی را به شعر کِشاندن، که همه جور آب و هوایی در آن وجود دارد؛ نغمه ی نه یک لحظه، بلکه عمری - جشن و شادی، رنج و بیداد - را خواندن است.

و اما در مورد این شعر مشخص آقای رشیدی باید بگویم که شعر قوی است و کشاندن اش به پهنه ی زندگی واقعی بشر سرگردان، منافع پرست به هر قیمتی، و آدم کُش دو قرن ما، و زندگی عاشقان زیبایی همین دو قرن، نه فقط ممکن است بلکه تجربه ی تلخ تاریخی شاعر است که در واژه ها و جمله ها جا گرفته. یعنی در واقع این خودِ زندگی است که به سرای شعر کشانده شده. و گاه فضا سازی محیط شعر به خوبی نشان می دهد که او از کردستان می آید. جایی که تاریخ شرمنده ی آن است. پس وقتی سیاست مداران و دیپلمات های وارونه گر شرم نمی کشند، آنجا راه ها از شرم سر به دره ی مه آلود فرو می کنند.

من وقتی شعر را می خواندم بر عکس شما عزیز، بر بالای بلندی های سنه دژ ایستاده بودم و به همراه شاعر تغییر غم انگیز فصل ها را می دیدم؛ و می دیدم که راه ها به جای آدمیان سر در دره های مه آلود می برند از شرم؛ وقتی «نُزهَت» زمانه دلخون می رود؛ و شیادان تاریخ آن راه ها را «گُم راه» می نامند. پس از بلندی به دره فرود آمدم، با راه همراه شدم. راه مرا به کنار یک کانی(چشمه) برد که معلمی با شاگردان اش از آن آب می نوشیدند. تا آمدم بگویم: «سلام برا، چُونی تو، باشی؟» که ناگهان او را ربودند و شاگردان اش و من هنوز مرگ اش را باور نکرده ایم. نمی خواهیم، علاقه ای نداریم که باور کنیم.
پس بگذار در کانی خیال و خاطره ها زنده بمانَد زلال و پُر زمزمه و جاودان.

آقای رفیق سید آباس ارمنی عزیز، شعر می تواند رمان گردد در تأویل خواننده ای که توان دیدن و کشف دریا را حتی در یک جمله دارد. این تأویل فقط یک خیال از سوی خواننده نیست؛ بلکه نوع تأدیه ی شاعر در آفرینشِ تأویل خواننده نقش مستقیم دارد. یعنی ستارت تأویل من به وسیله ی خیال و احساس و اندیشه ی دریایی شاعر زده می شود؛ یعنی من مدیون اویم.
سعدی بیتی دارد بی نهایت پر معنا:
«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم؟ که غم از دل برود چون تو بیایی»

همیشه این بیت را رمانی بلند، دریایی بیکران دیده بودم. تا اینکه یک روز وقتی زمزمه اش می کردم، ده ها بیت، شاید دو سد بیت و بیش، در باب اش - در تفسیر اش - درجا نوشتم. لطفن به وبلاگ «وشتن واژه ها» رجوع کنید.*
* و باری دیگر در تفسیر یک شعر کوتاه چند جمله ای ی افرا جنگلی تالش منظومه ای کوتاه سرودم. لطفن ر. ش. به «وشتن واژه ها» و باز در تفسیر فرازِ «شعر نیک»، منظومه ای کوتاه دارم به تالشی. لطفن ر. ش. به وب «وشتن واژه ها»

کوتاه سخن: شعری حتی کوتاه* می تواند هزار پهلو رمانی را به نمایش بگذارد. رمانی که از خوش ترین بهار = وَه آر، آغاز می گردد و به زمهریر زمستان می رسد به امید دیدار با شکفته وَه آری دیگر. به همین خاطر شعر با فلسه بازی های معمول که بعضی شاعران به عمد دچار اش هستند میانه ی چندانی ندارد. اساس شعر احساس و خیال است و سجع* و چون با اندیشه در آمیزد به زرین کاسه تاریخ ریزد برای ماندگاری و حافظ سخنی.
* سجع که در ذات شاعر است می تواند تغییر شکل داده نوین گردد؛ به هر حال حضور اش انسان را پر از وَشتَن و شاعرانگی می سازد. دارای سجع در کلام بودن یکی از ویژگی های اصلی مردمان ذاتن شاعر است.

نظر طنز آلود شما عزیز و یکی دو نفر دیگر در پای سایت «اخبار روز» در این انجماد زمانه ی ناخوش و پر از خون ریزی و انقباض ما، براستی ارزشمند است؛ زیرا ایجاد انبساط خاطر می کند؛ چیزی که در این سایت اگر نه نادر، کمیاب است. ولی همین نظر شوخ طبعانه ی شما همیشه هُودَه نیست. و گرچه گاه بی آن است، ولی باز و باز بنویسید تا ما از این همه خشکی لبخند کُش که زاده ی بیداد زمانه است به جان نیاییم.
آن بانوی زیبا اندیشه چه نیک گفته است: « اگر هنر نبود حقیقت ما را میکشت.»
(اینگرید برگمن)

گاه سخنی، جمله ای، حتی واژه ای چنان یار روح و روان گردد، که به یکسر نان جان گردد.

در ضمن اگر مشت آخر در شعر شاعر محکم و دقیق فرود می آمد، شعر نقشی بزرگ تر می داشت. زیرا به مانایی و بسیار بار خوانی آن کمک می کرد. خیلی از مردم شعر را چند باره نمی خوانند تا بهتر معنایش را دریابند؛ بلکه هر بار هنگام خواندن به نوعی رو به نیاز آرند؛ یعنی از انرژی خفته در جهان واژه ها و جمله های شعر کمک می گیرند تا شور و حال رفته به خسته جان خود باز آرند.

و این خود داستانی دیگر است از خواهش اندرونی سرای آدمیان که در این اندک و بیش نگنجد.
۵۶۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : خیلی زیبا ست
اشعار دکتر اسعد رشیدی همه بدون استثناء دلنشین و غم انگیز و زیبا هستند.
شاید برای اولین بار است که شاعری واژه ها را هومانیزه (انسان واره) می سازد.
قصه ای برای کودکان هست از نویسنده ای ایتالیائی ـ امریکائی به نام لئو لیونی تحت عنوان «درخت الفبا»
آنجا هم از وحدت حرف ها، واژه ها تشکیل می شوند و از وحدت واژه ها جمله ها
آنجا حتی حروف پرسونالیزه و هومانیزه گشته اند.
قصه فوق العاده زیبائی است.
لئو لیونی ـ نقاش فیلسوف ـ دار باقی را به سوی دار فانی وداع گفته است.
یاد خروشان هنرمند معمار و نقاش و قصه گو و مردم دوست به یاد باد
و عمر اسعد رشیدی شاعر دراز باد که مولد بی توقع نعمات بی نظیر معنوی است!
۵۶۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۲       

    از : رفیق سید عباس ارمنی

عنوان : نظر
دوست گرامی من شعر شما را خواندم تلاش کردم در فضای که شما ترسیم میکنید خود را قرار دهم ولی هر چه بیشتر تلاش کردم این امر را ناممکن تر دیدم دوست گرامی یک بار خودتان دوباره به شعر تان مراجعه کنید هوای این شعر آفتابی است یا مه آلود است ویا باد شدید میوزد و در جای دیگر باران تند "واژه های دهن گشوده را"تعقیب میکنند. به دیگر موارد کاری ندارم فقط همین مورد آب و هوای را مورد ملاحظه قرار دهید و ببینید شما خواننده را در چه شرایطی قرار میدهید.
موفق باشید
۵۶۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست