بیانیه ی اسماعیل خویی: واکنش به شبیخون زدنِ پاسداران به شهرِ اشرف
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : سعید
عنوان : دوست عزیز، آرام باش و با دقت قضاوت کن!
جناب بهروز، امیدوارم ، حال که آن خشم و غضب انسانیت را بر سر من فروریختی و خوشبختانه مسئول اخبارروز هم آن را وارد سایت نمود به آرامش رسیده باشی. معتقدم که اگر با آرامش کامل، بدون بغض و کینه و با دقت نظرات امثال اینجانب را بخوانی آنوقت متوجه عاملین وقوع این جنایات و کشتارها که همانا خامنه ای و مسعود رجوی هستند میشدی و خشم و غضبت را بر سر همان ها خالی مینمودی، نه بر سر من که خود از جمله قربانیانی هستم که بدست این دو نفر و عمال دگم اندیش و بنیادگرای نادانشان کشته شده ایم. موفق باشی
۵۷۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : بهروز
عنوان : شرم بر...
درود بیکران بر شاعر بزرگ خلق که پا در پای شاعر کبیرمان سعید سلطانپور هر جنایت غیرانسانی را محکوم می کند. و ننگ و شرم بر کامنت نویسانی چون سعید که شرف انسانی را فراموش می کند و در جایی که باید شناعت این جنایت علیه یک دسته انسان بیدفاع آسمان ریسمان می بافد تا جانی را از زیر ضرب خارج کند. و دوستان اخیار روز لطفا این چند خط را که با تمام خشم انسانی نوشته شده را سانسور نکنید...
۵۶۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سعید
عنوان : "مجاهد خلق" و یا "مجاهدین جدا از خلق"
آقای خویی، ضمن اینکه با بیانیه شما موافقم، سئوالم از جنابتان این است که آیا تا کنون از رهبران مجاهدین سئوال فرموده اید که به چه دلیل خودشان از عراق خارج شده اند و علی رغم خطرات موجود پا فشاری بر ماندن آن اعضا تا پای جان در آن کشور نا امن را می نمایند؟ مطمئن باشید که با مطرح نمودن چنین سئوالی و یا وارد نمودن کوچکترین انتقادی نه تنها پس از آن شما شاعر و قصیده سرای مورد احترامشان نخواهید بود بلکه بمانند تمامی منتقدین و مصلحین دیگر ملقب به مامور وزارت اطلاعات از طرف رژیم اسلامی در خارج از ایران خواهید گردید، زیرا که:
در هر بزنگاهی که انتقادی به مجاهدین وارد میشود فریاد برمیدارند که دهن ها را ببندید، چرا که رژیم اسلامی از آن استفاده میکند. در صورتی که مهمتر از آنکه این مطالب را چه کسی میگوید و کجا منعکس میگردد صحت و سقم مطلب است. اینکه مجاهدین مخالف رژیم اسلامی هستند و به همین دلیل نباید کسی به اشتباهات آنها انتقادی وارد کند، توجیه کننده عملکرد ها و خلاف کاری هایشان نیست.
مجاهدین خلق انتظار دارند که همه دهان ها بسته شود و کسی از گل بالاتر به آنها نگوید، تا سرپوشی بر تمامی جنایاتی که در حق مردم ایران- منجمله اعضای خودشان - انجام داده اند گذاشته شود، چرا که آنها شهید داده اند.
متاسفانه سنت شهید پروری حربه ای است که بطور سنتی در دست رهبران نارسیست و خود شیفته برای فریب و به کشتن دادن افراد دگم اندیش و بنیاد گرایان اسلامی قرار گرفته که از آن جمله حاکمیت فقاهتی و قدیسیت رهبری مجاهدین خلق درایران هستند.
آنها در مقابل هر اعتراضی لیستی از شهدایشان را به عنوان دلیلی بر حقانیت خودشان مطرح می نمایند. و هرگز نمی گویند و از خود نیز نمی پرسند که آیا با این تعداد شهید بجز پس رفت و عقب ماندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که برای خودشان و جامعه بوجود آورده اند چه پیشرفت مشخصی عایدشان نموده است. همین که رهبران این سازمان علی رغم تمامی تلاش جامعه جهانی، مسئولین سازمان ملل، سازمان های حقوق بشری و دولت عراق برای امکان خروجشان از عراق بر ماندن در آن کشور به بهای به کشتن دادن تمامی اعضایشان اصرار می ورزند از عجایب است و از یک دگم اندیشی ایدیولوژیک سر چشمه میگیرد.
امروزه روابط جامعه جهانی به سمت و سویی میرود که بجای ترویج کشت و کشتار، مردم را به جهت استفاده و گرفتن کمک از عقل سلیم و آگاهی برای پیشرفت در امر سلامتی و طول عمر رهنمون می نمایند. باعث تاسف است که اسلام گرایان از درک این واقعیت بدور و عامل بوجود آمدن حد اکثر وقایع دردناک و ضد پیشرفت و آگاهی در جامعه جهانی، بخصوص در کشورهای اسلامی هستند.
چنانچه مجاهدین خلق مخالف رژیم اسلامی هستند باید این را در عمل ثابت کنند و نشان دهند که طالب ترقی و تغیرند و از آنچه که آن رژیم انجام میدهد بدورند. اما در واقعیت امر آنها نیز نه تنها تمامی آداب و مناسک اسلامی اعم از حجاب برای زنان، شهید پروری، نابرابری حقوق انسانی، رهبر و فقیه پرستی، تقدس گرایی و غیرو را شدیدتر از از آن حاکمیت انجام میدهند، بلکه در سرکوب مخالفین و منتقدین نیز ید طولایی دارند. به همین دلایل است که نه تنها آنها کمکی در سرنگونی حاکمیت اسلامی ننمودند بلکه مردم را از به حاکمیت رسیدن خودشان نیز به وحشت می اندازند.
تمامی شواهد حاکی از آن است که مجاهدین خلق تبدیل به "مجاهدین جدا از خلق" گردیده اند. لذا اگر انتظار بازگشت به مردم و کسب جایکاه از دست رفته را دارند هیچ راهی بجز تجدید نظر در ایدیولوژی، استراتژی و تاکتیک های مبارزاتی و آزاد نمودن اعضا از قید و بند فرقه گرایی و آزاد گذاشتن آنها برای رغم زدن آینده خودشان، برای رهبران مجاهدین باقی نمانده.
۵۶۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|