از : علی کریمی
عنوان : برای کارهای خوب طاهره
همیشه دلم خواسته تا بیشتر برایت بنویسم و کارهای رو به خوبت را با بیشتر باخودت و کمتر با دیگران سبک و سنگین کنم. پیشتر نوشته ایت را با ایمیل دریافت می کردم. و حالا هیچوقتف که وقتی برای دوباره نویسی کنی خواهی دانست که کاستی از من است. این نوشته را به پاس شیوه ی نگاارش و به ویژه نگرش و افقی که در نوشته ای توست، پیشکشت می کنم. ( تو خطاب کردنت را بگذار به حساب مهری که تو بی دیدنت در دلم جاری است)
پرنده گفت
این ابرهای مضاعف
مثل وعده های مادرم
در شب های بی چاشت
چه فریبنده ما را فریب می دهند
زمین خندید و گفت
دست بجنبان
به آسمان نگاه کن
ببین چه سخت در دور دست می گرید.
فردا آب
در جویبار تهی جاری بود
فردا آفتاب
در تنور دست های زن نان می پخت
و کودک در ماهیتابه
خاگینه می خورد
فردا مرد در زمین
به گاو و خویش و خواهش شبانه ی زن می خندید
علی کریمی- دبی
halikarimi@gmail.com
۵۷۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۲
|