از : ابراهیم کلانتری
عنوان : پیش بینی؟
پیش بینی تارخ آینده کار درستی نیست و علوم اجتماعی بر خلاف علوم طبیعی را نمی توان در قالبهای بسته بندی شده ریخت و مثلن گفت که چون دو ضربدر دو می شود چهار پس نتیجه بحران سرمایه داری هم میشود سوسیالیزم. تاریخ نه فیط نشان داد که پیش بینی مارکس در مورد انقلاب در کشورهای صنعتی مانند انگلستان درست نبوده است بلکه اساسن جبر تاریخی که به دیالکتیک تاریخی مارکس نیز آغشته است قادر ره تحلیل حوادث آینده نیست. این کلیات موضوع است اما در رابطه با روابط آینده ایران و آمریکا از همین حالا هم وقتی به تیتر اول دو روز پیش روزنامه کیهان و لو رفتن مذاکرات ظریف و کمیسیون امنیت ملی مجلس نگاه می کنیم و عواقب کمر درد این آقای ظریف خوش خندا را می بینیم به سادگی به نکته ظریف مقاله آقای قراگوزلو پی می بریم که در ایران لابی ها و مراکز تو در توی قدرت سیاسی اجازه نخواهند داد که دولت روحانی سیاستهای سازش با آمریکا را پیش ببرد. این را می شود با کمی دقت پیش بینی کرد اما تحولات دوتر براستی ناپیدا هستند. از سال های اول انقلاب تا کنون چپهای ایران دارند مرتب می گویند همین فردا جمهوری اسلامی سرنگون میشود اما می بینیم که چنین نشده است. وظیفه چپ پیش بینی تاریخ نیست وظیفه چپ تاثیر گذاری بر تاریخ مبارزه است.
عضو اتحاد جمهوری خواهان سکولار
۵۷۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۲
|
از : مرتضی افشار جم
عنوان : کرنسکی یا لنین؟
مستبد بودن سرمایه داری در کشورها و دولت های حاکم بر آن مانند عراق و سوریه و ایران و لیبی و عربستان و اجازه ندادن به متشکل شدن کارگران در اتحادیه ها ربطی به مستقل بودن و مترقی بودن بورژوازی این کشورها ندارد و در کل نظر آقای معمار اگر چپ باشد در صف منشویسم و نوعی چپ لیبرال یا رفرمیست می ایستد.
با آقای سعید رنجبر موافقم و از کلیات مقاله آقای قراگوزلو هم دفاع می کنم.
۵۷۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : جایگاه اجتماعی
آقای رنجبر ٫
شما درست میگوئید که در دوران امپریالیستی بسر میبریم ٫ اما ایران کجا ایستاده و آلمان کجا ٫ مثل قصری میماند که هم ارباب و هم خدمتکار و هم آشپز همگی در قصر زندگی میکنند.
با پیدایش سرمایه داری طبق سنت باید تشکلهای کارگری ٫ شکل گیری طبقات گوناگون از جمله کارگران مجرب دارای حقوق اجتماعی تعریف شده ٫ پیدایش احزاب گوناگون سیاسی مدافع طبقه مشخص اجتماعی و ... صورت میگرفت. که همگی از ویژگیهای پیدایش جامعه سرمایه داری است. ایران این مراحل را طی نکرده اما در همین سیستم جهانی زیسته و بقول شما مستقل از سرمایه داری جهانی نبوده و نیست مثل آلمان ٫ اما در کدام جایگاه.
صنعتی شدن ایران بعد از سلسله قاجار ٫ موفق به کسب امتیازات سیاسی برای محرومان جامعه نشد و زیرساخت اقتصادی و گشایش سیاسی را بهمراه نداشت. برخی تحصیل کردگان در غرب تمدن کلیشه ای غرب را بدون ویژگیهای بومی از طریق قدرت تزریق کردند مانند ساختمان بلندی که بدون زیربنای محکم و اساسی فرو ریخت و برخی متفکرین احزاب و تشکلهای چپ را بدون ویژگیهای بومی از کلیشه های سنت چپ غرب پایه گذاری کردند مانند دفاع از منافع پرولتاریائی که وجود خارجی در ایران نداشت و مشابه آن نیز فاقد سندیکای مستقل و قدرتمند بود.
در مورد سرمایه و سرمایه داری که گفتید هر نوع آن ارتجاعی و ضد انقلاب است ٫ در مورد ارتجاعی بودنش نظر شماست که در مجموع موافق نیستم و بقول خودتان که سرمایه مستقل از سرمایه جهانی وجود ندارد لابد سرمایه در کل کره زمین نقش ارتجائی دارد ٫ اما ضدانقلاب بودنش را متوجه نشدم که منظورتان کلأ ضد انقلاب کمونیستی است ؟ یا ضد انقلاب ۵۷ ایران ؟
در ظمن من توصیه ای نکردم که چه باید کرد من دید خودم را از روند اجتماعی ایران بیان کردم و نظرم اینست که ایران به چپ بومی ( از نظر محتوی ) نیازمند است که تشکلهای مختلف بومی را برسمیت بشناسد و قادر باشد با سایر نیروهای اجتماعی و سیاسی همزیستی کند.
این مهم را در مبارزه نه بشکل تاکتیکی بلکه بعنوان استراتژیکی بنگرد و در تشکل خویش نهادینه کند و در نهادینه کردنش در جامعه جزو پیشروان باشد ٫ ما بخوابیم خارج از انتظار نیست که نه تنها آقای موسوی یا آقای روحانی ٫ بلکه خود رهبری فردا پیشکسوت تر از چپ در تاریخ ثبت شود. اسامی را بطور مثال آوردم چون خودتان نام بردید.
۵۷۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۲
|
از : سعید رنجبر
عنوان : شگفتا
جناب معمار
با درود
عجیب است که شما زمانی از استقلال بورژوازی صحبت می کنید که ما عصر و دوران امپریالیسم را داریم طی می کنیم و سرمایه و سرمایه داری از هر نوع آن ارتجاعی و ضدانقلاب است. نمی دانم منظور شما از تولید ملی چیست؟ آیا همانی است که امثال میرحسین موسوی هم داعیه آنرا داشتند؟ بسیار خوب اگر چنین است آیا شما می توانید به من نشان دهید که کجای صنعت خودرو سازی یا ذوب آهن ایران مستقل از سیستم سرمایه جهانی است؟ این دیگر پوپولیسم است که شما میخواهید روشنفکران و کمونیستها به دنبال توده ها روانه شوند و لابد بروند در انتخابات به موسوی رای بدهند یا روحانی چطور است؟
۵۷۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : تلاش در تسهیل گذار اجتماعی
آقای رنجبر ٫
کلأ درتشکیل سندیکاها در اروپا سیستم بورژواژی نقش بسزائی داشت ٫ من هم مثل شما باور دارم که نقش طبقه کارگر در دستآوردها تعیین کننده بوده و هست . سوال شما که "سودآوری سرمایه بنفع کدام طبقه است؟ " را من بنوعی در نوشته قبلی اشاره داشتم ٫ بنظر من بسود کل جامعه که طبقه کارگر هم جزو یکی از طبقات جامعه محسوب میشود. در روندهای گوناگون بخصوص روند کلاسیک که سرمایه داری جایگزین سیستم فئودالی میشد و پیشرفته تر و رفاه اجتماعی بالاتری از فئودالیسم را بهمراه داشت در مجموع تکامل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را بهمراه داشت و سودش مختص یک طبقه مشخص نبود.
آیا ایران امروز در مرحله انقلاب سوسیالیستی قرار دارد ؟ با توجه به موقعیت و زیرساختهای اقتصادی که هنوز نه تعلق به جهان اول و حتی جهان سوم هم ندارد بلکه جزو کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. با اینحال شما مگر انتظاری غیر از سودآوری سرمایه در ایران امروز را دارید. شاید با قهر انقلابی بتوان ساختار سیاسی را تصاحب کرد ولی این آزمون در جوامع گوناگون از روسیه تا چین از کوبا تا آلبانی بدلایل گوناگون از جمله ساختار اقتصادی و نبود سندیکاهای مستقل کارگری که همگی توسط ارگانهای حزبی و دولتی اداره میشدند بشکست انجامید. هنوز دموکراسی در جامعه ایران کاملأ نهادینه نشده و در این روند سرمایه تولیدی در حال نزاع با سرمایه تجاری است ٫ روحانیت مستقل امثال آیت الله صانعی در حال نزاع با روحانیت دولتی امثال آیت الله مصباح یزدی است ٫ سرمایه داری ملی و بخش خصوصی در حال نزاع با سرمایه داری وابسته و مافیائی و دولتی است. عجبا که مردم اینها را برعکس احزاب چپ نظاره میکنند و تا جائی که امکان دارند مورد حمایت قرار میدهند چه با جنبش سبز چه در انتخابات .و ما سیاستگذاری بر حسب طبقاتی و سود آوری سرمایه و سگ زرد برادر شغال میکنیم. کی احزاب چپ حداقل به همین رشد فکری مردم برسند ؟ خود سوالی است اساسی چه برسد به جدی گرفتنش توسط جامعه.
۵۷۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۲
|
از : مرضیه مرتضوی
عنوان : چند تا نقطه
یک سئوال کوتاه اگه ممکنه کسی راهنمائی کنه. من متوجه شدم که آقای قراگوزلو در مقابل این مسئله که درصورت شکست مذاکرات ایران و آمریکا چه خواهد شد چند تا نقطه گذاشته. منظور نویسنده را نفهمیدم اگه ممکنه کسی من رو راهنمائی کنه.
یک یادآوری
در همین اخبارروز کنفرانس آقایان سهراب مبشری و ف تابان در همین رستای مقاله است و بسیار خواندنی و دارای نکته هاست.
۵۷۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۲
|
از : سعید رنجبر
عنوان : تنش زدائی به چه قیمت
جناب آقای معمار گرامی
ملاحظه شما متین است اما شما در مورد دولت های اروپائی به گونه ای سخن می گوئید که پنداری فعالیت های اتحادیه ای و کارگری هدیه ایشان است. چنین نیست دوست ارجمند. آن رفاهی که زمانی در اروپا بود مدیدن مبارزات طبقه کارگر بود. این یک طرف ماجرا. من از مقالات جناب دکتر قراگوزلو - برخلاف تصور احتمالی یا برداشت شما- اینگونه نمی فهمم که ایشان با تنش زدائی از روابط سیاست خارجی مخالفتی دارند همان طور که در یک لینک اگر اشتباه نکنم مربوط به سال ۱۳۸۱ در رادیو فردا ایشان از تنش زدائی دفاع کرده و چنین پیداست که چوبش را هم خورده است اما مسئله ما این است که این تنش زدائی دارد به قیمت گسترش خصوصی سازی و تحکیم پایه های دولتی تمام می شود که در خدمت بخش خصوصی است و دکتر هم بدرست اشاره کرده که برای تسهیل روند انباشت آمده است. حال سئوال مخلص از شما این است که اگر انباشت سرمایه آسان و سرمایه سودآور شود فایده اش به جیب کدام طبقه می رود؟
۵۷۶۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : پراگماتیسم آشکار
دید طبقاتی و آوردن استدلال بکمک عناوینی مانند انباشت سرمایه ٫ نئولیبرالها ٫ طبقه کارگر و ... بهیچ وجه قادر به تحلیل سیاسی امروز ایران بچند دلیل نیست . از جمله :
۱. نبود حتی یک کشور غیرسرمایه داری در جهان امروز و به تبع آن نبود توازن قوا در سطح جهانی و حتی مرزی و ناکارآمدی " کشورهای غیر متعهد "
۲. عدم سندیکاهای قدرتمند کارگری در ایران و عدم توان بچالش کشیدن ساختار سیاسی ٫ تشکلهای کارگری در ایران امروز در مرحله ای واقع است که هنوز برای برسمیت شناخته شدنش و استقلال خویش و نهادینه شدنش در جامعه با هزاران موانع روبروست و استراتژی امروزی اول تثبیت خویش در جامعه است
۳. با وجود اپوزسیون های چپ دور از جامعه ( نداشتن روابط ارگانیگ با مردم ) و وجود فاکتورهای متفاوت از جمله آرمانی و اقتصادی در حاکمیت سیاسی و ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ٫ برداشت و سیاستگذاری از دید طبقاتی نه تنها راهگشا نیست بلکه در مواقعی مانعی پیچیده تر از متحجرین حکومتی در مقابل روند دمکراتیک محسوب میشود ٫ آنجا که نیروهای اجتماعی و سیاسی دیگر طبقات را از همکاری ضروری و حیاتی محروم میکند یا در بزنگهای تعیین کننده تنها میگذارد . نقش طبقات غیر کارگری در جوامع پیشرفته بخصوص اروپا غیر قابل انکار است حتی نقش خود طبقه حاکم بورژوازی در شکل پذیری جوامع امروزی با تشکل های قدرتمند و مستقل کارگری را نمیتوان نادیده گرفت ٫ با این برداشت که : " نظام یا قدرت سیاسی این سیاستورزی ها را از روی اجبار یا بخاطر قرار داشتن در بن بست اعمال میکنند. " ٫ نباید نه تنها مانع همراهی و تقویت دستآوردها گردد بلکه در جهت نهادینه کردن هر دستآورد ولو کوچک میتوان همت گماشت.
تنشزدائی چه در سیاست خارجی چه در سیاست داخلی اولین بستری است که تشکلهای کارگری بدان نیازمندند چه به لحاظ معیشتی چه امنیتی و همینطور امکان تبدیل شدن به اهرم قدرتمند اجتماعی و تأثیرگذاری در ساختار سیاسی و روی سیاستگذاری دولتی ٫ وجود بستر باثبات اجتماعی ضروری است.
۵۷۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲
|
از : شیما مرتضوی
عنوان : تناقض
من هم فکر می کنم که رژیم جمهوری اسلامی از تناقضهای فراوان درونی در پیچ و تاب است و از همان ابتدا نیز رژیم بحران و تناقض بوده است و در آینده نیز نخواهد توانست بر این بحران خود فائق بیاید و در نتیجه این امکان که بتواند بحران روابط خود با آمریکا و غرب را سر و سمان بدهد عملا وجود ندارد و ما شاهد آن هستیم که هنوز روحانی جوهر ریاست جمهوریش خشک نشده با چالشهای فراوانی مواجه شده و بجز برخورد خامنه ای با گفتگوی روحانی و اوباما و برخورد فرماندهان سپاه و شاخ و شانه کشیدن های بسیج باید منتظر بود و دید که در آینده این تناقضها در جاهای دیگر دهان بازکند. . اجازه ندهد که مناسبات ایران و آمریکا عادی شود. در آمریکا اگر چه ساختار سیاسی با جمهوری اسلامی متفاوت است اما مادام که رژیم افراطی اسرائیل روی دولت آمریکا تسلط بی چون و چرا دارد نمی توان به توافق ایران و آمریکا امیدوار بود. در مجموع مقاله جناب قراگوزلو با توجه به همه محدودیتهای نویسنده از قوت استدلالی بسیار خوبی بهره برده و توانسته برخلاف شعارهای پوچ ژورنالیستی که این روزها شاهد آن هستیم درک وقع بینانه ای ارائه کند.
۵۷۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲
|
از : محمد ن
عنوان : وظیفه تحلیل ما؟
با درود
باید به این پرسش جواب داد که وظیفه تحلیلگر و منتقد چپ و رادیکال از نوشتن یک مقاله چیست؟
الف. ترسیم گذشته بحث به قصد آشنا کردن همه
ب. ترسیم سیمای کنونی اوضاع یا همانکه خود نویسنده بارها تحت عنوان " لحظه کنونی" یا " وضعیت حال " دولت از آن نام برده است.
اگر این تحلیل در موقعیت و پوزیشن حال درست و واقعی باشد آنگاه می توان گفت که:
که ما کجا ایستاده ایم و چگونه باید حرکت کنیم.
فقط با این تحلیل است که میتوان از انتخاب روحانی و ستاد پشتیبان او برداشت درستی بدست داد و بیخود و بیجهت از اصلاح طلبات حمایت نکرد.
ترسیم سیمای آینده را به رمالها و جادوگران و کف بینها و فال قهوه واگذار کنیم. ما همیشه و در هر لحظه در شرایط حال زندگی می کنیم.
به نظرم مقاله در ترسیم این وضع موفق است.
۵۷۶۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲
|