از : میم حجری
عنوان : سیری در «سوالات» استراتژیکی بهروز خلیق
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۳/۱۰/blog-post_۱۵.html
۵۷٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ مهر ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : پراگماتیسم؟
«تکنولوژی و مقوله سازمان
تحول در تکنولوژی بستر ساز تحولات اجتماعی است. مارکس نخستین کسی بود که به این امر مهم یعنی رابطه بین تحولات اجتماعی و تکنولوژی توجه کرد. از نگاه او تحول از دنیای پیش مدرن به دنیای مدرن، از سنت به مدرنیته، پایه هایش را در تحول در تکنولوژی پیدا می کند.
اگرآسیاب دستی فئودال ها را با خود به همراه آورد، آسیاب بخاری سرمایه دار صنعتی را در پی داشت (کارل مارکس، فقر فلسفه: پاسخ به فلسفه فقر پرودون). » (بهروز خلیق)
مگر قرار نبود که «پارادیم های» مارکس فقط درقرن نوزدهم معتبر باشند؟
حال چطور شد که برای اثبات «پارادیم های» خود دست به دامن «پارادیم های» مارکس فقط درقرن نوزدهم می شویم؟
پراگماتیسم؟
هر چیز که برای من سودمند باشد، حقیقت مطلق است؟
۵۷٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣۹۲
|
از : الف رستمی
عنوان : ارتباط مکانی
آغاز بسیار خوبی برای یک بحث ضروری است، ولی نباید ناهمزمانی ها و تاثیر مکانی ماجرا فدای پیشروترین تئوری های سازماندهی بشود. حتی درکشورهای بسیار پیشرفته نیز هنوز این نوع سازماندهی در معدودی از شرکت های جهانی وسیعا بکار گرفته شده و ساختار بدنه اصلی اقتصادی هنوز در نوع هرمی آن متمرکز است.
طبقه کارگر (نیروی کار) نیز تقریبا در هیچ کجا نوع سازماندهی های سیال شبکه ای نیافته است و تمام ساختار فعلی موجود سندیکایی هنوز به همان شکل تشکل سنتی با اندکی نوآوری هاست.
چنبش مبارزاتی در ایران در سال های اخیر (جنبش سبز ) ویژگی های مبارزه شبکه ای را حتی پیش از آنچه بهار عربی نامیده شده نشان داد. در انتخابات اخیر نیز بزرگ ترین کمپین انتخاباتی شبکه ای شکل گرفت و روحانی را رئیس جمهور کرد. این مبارزات شکل خود جوش داشته و کوتاه مدت عمل کرده است. اگر به بیانیه های مهندس موسوی در آن دوران رجوع کنیم، البته تشخیص این نوع مبارزه و هماهنگی با ضرورت های آن کاملا و بوضوح مورد استناد قرار گرفته و رهبران جنبش سبز از بیان ضرورت تشکیل حزب به جبهه و از جبهه به سازماندهی یک جنبش شبکه ای گذار کرده اند.
اما با این وجود هنوز هیچ سازمان یا تشکلی چه حکومتی و چه اپوزیسیون ساختارهای شبکه ای تشکل و مبارزه را مورد بررسی جدی قرار نداده و بکار نگرفته است و چرخه سیاست ورزی هنوز بر اساس نهاد های سنتی پیش رفته و می رود. و یک دیکتاتوری متمرکز هرمی (بلکه باید گفت مناری) بر شئونات کشور حاکم است.
دانش فنی پیشبزد مبارزات شبکه ای و سازماندهی شبکه ای هنوز هیچ کجا بر روی کاغذ نیامده است (به دو زبانی که من بلدم در سرچ های اینترنتی موجود نیست.)
خلاصه اینکه از یک بحث نظری و مفهومی نمی توان یکهو به تزهایی برای سازماندهی رسید و خود را از دانش و تجربه کار برای مدیریت شبکه مبارزات سیاسی بی نیاز دانست.
این کار بین علمای شیعه حاکم و شخصیت های سیاسی ما متاسفانه بسیار مرسوم است. از نظر علمی نمی توان گفت روحانیون شیعه سازماندهی شبکه ای داشته اند. تنها می توان گفت تشکل های آن ها برخی ویژگی های شبکه ای درست مثل پایگاه اجتماعی شان- یعنی همان تجار بازار - را داشته است.
اینکه عزیز ما خلیق - بعنوان رهبر یک سازمان اپوزیسیون- راهگشای چنین کار سترگی قبل از کلیه مبارزان جهان بشود، قابل تحسین ، اما نگران کننده است. حجم بسیار ناچیز استنادات مقاله و برخی رفتارهای اخیر سازمان در بیل به دست گرفتن و به دور ریختن بزرگ ترین ارزش های سنتی مبارزاتی آن مرا نگران وقوع چنین روندی می کند و وامی دارد که هشدار دهم.
در هر حال کاری اساسی است که باید به درستی و در خدمت مبارزات پیشرو مردم ما انجام شود و اینکه ایشان قدم در راه چنین مخاطره ای گذاشته باارزش است.
۵۷٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣۹۲
|
از : پویان ارس
عنوان : کلید واژه در تایید و تکریم
در سمیناهارهای رایج در ادارات ج.ا معمول است سخنران کلیدی از مدیران ارشد است که کسی برایش خلاصه ای فراهم کرده و شرکت کنندگان در حالی که کیف و هدیه و بروشورهای مجانی را در دست دارند در حال خواب و بیداری با تکان دادن سر فرمایشات مدیر ارشد را تایید میکنند فرمایشاتی که حتما مطابق "پارادایم" روز تدارک شده. البته انصاف که بدهیم وقتی مخاطب جهانی هم مثلا چنین سخنانی را رصد بکنند تدارک بهتری هم میبینند. مثالش این سخنرانی لاریجانی رییس مجلس در مراسم تحلیف روحانی بود که از حیث انتخاب مضمون واقعا "مترقی تر" از رونویسی از خلاصه نویسیهای از روی کتاب چاپ ۱۹۹۷ کاستلز بود. نتیجه البته فرقی ندارد در این آمد و شد مکالمات در خلال این الفاظ و کلمات و مابین سطور شکل میگیرند و هر کسی نتیجه خود را انتظار میکشد. انتظاراتی که از"منافع" منبعثند.
با توجه به اینکه پیداست کمتر فرهیخته ای فرصت "مطالعه" داشته و "مزیت نسبی" سروران در "مناظره" است من هم کلید واژه های مربوط با موضوع را بیان میکنم به نیت بدل از اصل مقاله ای که خوب خوانده هم نخواهد شد:
خرده بورژوازی، مد روز(با تاخیر دو دهه ای البته)، سازمان ایرانی، اپوزیسیون؟، وکیل و وصی هایی که به زودی سر میرسند، رفع تکلیف رهبری، قرن بیست و یکم؟، من کی ام؟ اینجا کجاست؟ این...
لازم است البته جالا که صحبت از "کلید" واژه شد بلافاصله مطابق پارادایم روز اظهار "امید" کنم بر اینکه سازمانهای آتی شبکه ای که متعاقبا احداث میشوند نتایج مستطاب و متعالی خود را بر جا بگذارند. و با هدایت و رهبری متعالی و چابک و دانش محوری که شمه ای از ان شفاف شده بشود انچه باید بشود.
دوستان مدافع وضعیت آتی و مدرن لطفا توجه کنید من کاملا اعلام برائت میکنم از پارادایمهای قرن نوزده و بیست و هر چه شما بفرمایید درست فرموده اید. کامنت من را در تایید خودتان تلقی کنید.
۵۷٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۲
|