از : peerooz
عنوان : " انقلاب "
مصاحبه راسل برند ظاهرا موجب بروز واکنش های زیادی از " راست " و " چپ " شده است. واکنش های " راست اغلب
ad hominem و حمله به شخصیت است. واکنش های " چپ " هم بستگی به موضع آنها متفاوت و بحث رهبر و رهبری را پیش آورده است. مساله اینست که آیا چنین انقلاباتی با فرجام و یا بی فرجام خواهند بود؟ سوال بدی نیست و هر یک طرفداران زیادی دارد.
Killing the Messenger
http://www.counterpunch.org/۲۰۱۳/۱۰/۲۸/beyond-russell-brands-revolutionary-change/
۵٨۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : Russell Brand
جناب پورمندی،
با تشکر، برای باز شدن لینک باید اعداد فارسی را به لاتین تبدیل کرد و بنده امتحان کردم و در سایت commondreams.org تحت عنوان راسل برند نیز قابل دستیابی ست. لینک دوم را هم برای راسل برند میتوان در گوگل جستجو کرد.
برای بنده این ویدیو از این جهت جالب بود که این شخص با حرارت بسیار از بسیاری از عقاید " چپ " دفاع میکند و در پایان بهمان نتیجه ای میرسد که شاید بعضی از چپ های ما به آن معتقدند ولی نمیداند پس از انقلاب چه خواهد شد. برای علاقمندان دیدنی ست.
۵٨۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣۹۲
|
از : مسعود راد
عنوان : ائتلاف بر علیه مافیای حکومتی میتواند امر مبارکی باشد
جنبش دمکراسی خواهی ایران دچار گرفتاریهای فراوان است. از یکطرف حکومت مافیایی و تمامیت خواهی که ایده های مزورانه خود را با روشهای پوپولیستی به پیش می برد و بعد با استفاده از زور بر آن سرپوش میگذارد. از طرف دیگر اپوزیسیون متشکل از روشنفکران تاثیرگذاری که بنیاد نظراتشان بر پایه ایدئولوژی های انقلابی (کمونیستی و مذهبی، و حتی شاهنشاهی) بنا شده و همواره شعارهای زیبا اما اتوپیایی خود را فریاد میزنند. و در این بین مردم عادی کشور که در این ناملایمات به زندگی روزمره عادت کرده اند.
به نظرم از این سه ضلع، مردم و حکومت همان هستند که باید باشند و دارند کار خودشان را می کنند. اما این جنبش روشنفکری و اپوزیسیون است که عقب افتاده و قادر به بازی کردن نقش خود نیست.
حکومت دارد همان کاری را میکند که یک حکومت دیکتاتوری و مافیایی قرار است انجام دهد. آنها با فریبکاری و با سوء استفاده از همان اعتقاداتی که خودشان در طول قرون در ذهن مردم عادی فرو کرده اند توانسته اند بدون داشتن کمترین صلاحیتی، بیشترین نصیب را از ثروتهای کشور ببرند و با استفاده از ابزار زور و تهدید، هر صدای مخالفی را خاموش کنند.
مردم هم دارند کار خودشان را میکنند، چون مردم قرار است چرخ زندگی را بچرخانند، فرزندان صالح و آگاه تربیت کنند، و در صورت وجود شرایط، با رای و نظر و عمل خود بر روند اجتماعی تاثیر بگذارند. مردم قرار است که کاسب و تاجر و کارمند و کشاورز و کارگر باشند تا زندگی چرخش داشته باشد و بقا یابد.
تنها اپوزیسیون خودبین کاری که قرار است را نمی کند. شعار اتحاد میدهد، در حالیکه گروههای ناهمگرا با اهداف متفاوت اصلا نمی توانند با هم متحد شوند. ائتلاف را برنمی تابد، چون بنیاد فکری اش سیاه و سفید است و همرأیی با ناخودی برایش معادل سازش و شکست تلقی می شود. تا جاییکه حتی اگر با ایده ای که دیگری مطرح کرده ذاتاً هم موافق باشد، آن را رد میکند تا امتیازی نصیب دیگری نشود.
در حالیکه اپوزیسیون قرار است در کنار شعار دادن و بیان ایده آلهایش، قدمی هم برای رسیدن به آن بردارد. نمیشود در پاریس یا لس آنجلس نشست و از مردم در ایران خواست بپاخیزند و انقلاب کنند. این ساده لوحی است، نه روشنفکری یا انقلابیگری.
اپوزیسیون قرار نیست چشمش را بر روی همه چیز، بجز مانیفستی که جلوی رویش قرار گرفته ببندد و مبارزه را محدود به قانع کردن بقیه به تبعیت از او و مانیفستش کند. بلکه قرار است جایگاه خود را به درستی تشخیص دهد و توان واقعی خود را در زمینه های مختلف بسنجد. آنگاه می تواند با آگاهی، برنامه، و اعتماد به نفس، خلا و کمبود آن را از طریق ائتلاف (و نه لزوما اتحاد) با نیروهای دیگری که در آن زمینه با او همرأی و هم نظرند پر کند. حتی اگر هدفهای نهایی متفاوتی داشته باشند.
به نظرم منظور نوشته آقای پورمندی هم همین است که می توان با بخش اصلاح طلبان دینی جنبش سبز برای کم کردن قدرت بخش طالبانی حکومت ائتلاف کرد، حتی اگر موضوع ائتلاف وادار کردن حکومت به رعایت قانون اساسی خودش باشد. طبیعتا این پیروزی بزرگی برای جنبش دمکراسی خواهی خواهد بود و با استقبال عمومی نیز روبرو خواهد شد. بخصوص که همین پیروزی می تواند زمینه ساز پیروزیهای بزرگتر شود.
البته همه میدانیم که مافیای تمامیت خواه حکومتی همه گونه تلاش خواهد کرد تا تن به چنین عقب نشینی ندهد. اما مگر مبارزه جز این تاثیرگذاری بر اتفاقات است؟
۵٨۰۹۵ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲
|
از : احمد پورمندی
عنوان : با سپاس
با تشکر از دوستانی که به طرح پیشنهادی پرداختند، نکات زیر به نظرم رسیده اند.
۱-پیروز گرامی ! لینک اول باز نشد و دومی هم خالی بود! در نتیجه مطلب را نگرفتم. ممنون می شوم اگر به روش دیگری از نکته شما با خبر شوم.
۲-البرز عزیز! در مورد "اجا" حق با توست. همان طور که می دانی " اجا" مخفف "اتحاد جمهوریخواهان ایران" است که کنگره موسس آن در سال ۲۰۰۳ در برلین برگزار شد. پیش از همایش برلین ، سندی که " منشور اتحاد جمهوریخواهان ایران" نام گرفت، به امضای بیش از ۱۱۰۰ تن از کادر های پرسابقه سیاسی با پیشینه های متفاوت، رسید. در همایش موسس، منشور مذکور و " طرح راهبرد سیاسی " به تصویب رسیدند. در چهار همایش بعدی اجا، اسناد دیگری در جهت تکمیل و تدقیق دو سند پایه مذکور تهیه و تصویب شدند. دوستانی که مایل به آشنایی بیشتر با اجا هستند می توانند دو سند مذکور را در لینک های زیر مشاهده کنند و با نگاهی به سایت اجا با نظرات و فعالیت های آن آشنا شوند
http://jomhouri.com/jomhouri/archives/۲۲۷۰
http://jomhouri.com/jomhouri/archives/۹۰۳۰
http://jomhouri.com/jomhouri/
روشن است که اجا فقط با اسناد مصوب همایش هایش شناخته می شود و طرح هایی از نوع یادداشت من نظر شخصی است.
۳-فریدون احمدی عزیز! نکته درستی است که جنبس سبز رنگارنگ و رنگین کمانی بود و اشاره درستی است که موسوی هم بر این خصلت جنبش تاکید بسیار داشت. از کجای طرح من این نتیجه بدست می آید که من آنرا تک صدایی می بینم؟ من " اجرای بی تنازل" را- همانطور که در متن تاکید کردم- فصل مشترک دو گرایش عمده جنبش برای دموکراسی، یعنی تحول طلبان خواهان جمهوری غیر دینی و اصلاح طلبان مشروطه خواه می دانم. این ها دو رنگ اصلی جنبشند و باقی رنگ ها در طیف میان آنها – ونیز اطراف آنها- قرار می گیرند.
جنبش سبز دو کار بسیار مهم انجام داد: نخست، میان فشار از پایین و چانه زنی در بالا رابطه معنی دار و سازنده ای به وجود آورد و دوم ، با شعار " اجرای بی تنازل" جنبش را از دو بن بست " محدود شدن به التزام به قانون اساسی " و "انقلابیگری بی فرجام" رها کرد و نقشه راهی واقع بینانه و متضمن مقصود پیش پای جامعه گذاشت. این نقشه راه توانست- و هنوز هم می تواند- دو جناح اصلی جنبش را متحد کند و متحد نگهدارد.
می پرسید:" اگر قدرت جنبش در حدی باشد که بتواند اراده ولی فقیه را بی اثر و به رعایت اصول مربوط به حقوق مردم وادارد، دیگر چه نیاز به پذیرش قانون اساسی آن است؟" پاسخ من این است که صورت مساله این نیست که اگر به آنجا رسیدیم چه باید بکنیم؟ صورت مساله این است که چگونه می توان به نقطه ای رسید که تغییر توازن قوا یک چشم انداز واقعی باشد؟ برای رسیدن به تعادل قوایی که برگزاری یک انتخابات آزاد ممکن شود، نقشه راهی مناسب تر از انچه مهندس موسوی طراحی و اجرا کرد، نمی شناسم. راه کار " التزام به قانون اساسی " به همان اندازه عقیم بود و هست که انقلابیگری مبتنی بر " این ها سر وته یک کرباسند و باید بروند!"
و نکته آخر اینکه، ترم " اجرای بی تنازل " شاید شکل زیبایی نداشته باشد، اما از محتوایی بسیار گویا، نیرومند و رادیکال بر خوردار است. محتوایی که ترم هایی نظیر " اجرای کامل"و " "اجرای تام و تمام" فاقد آنند. در "اجرای بی تنازل"، حکومت متهم به فروکاستن قانون اساسی -و نیز اسلام- هم در شکل و هم در محتوا، می شود و مفهوم " تعلیق در مقابل تعلیق" به خوبی قابل استنباط است.
۵٨۰۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲
|
از : فریدون احمدی
عنوان : پذیرش؟
آقای احمد پورمندی گرامی!
۱- چرا شما نیز مثل اصلاح طلبان اصرار دارید جنبش سبز را تک گرایشی و صرفا به دنبال شعار "اجرای بی تنازل قانون اساسی" معرفی کنید؟ نوشته اید: "جنبش سبز، پاسخ مردم ایران به این سوال اساسی را در خود داشت. این جنبش با دستی بر کتاب قانون و پایی در خیابان و با شعار راهبردی "اجرای بی تنازل قانون اساسی" آمادگی و توانایی خود را برای پیکار به اشکال مختلف نشان داد" طرفداران شعار "اجرای بی ..." فقط یک بخش جنبش سبز را تشکیل می دادند. شعار بخش بزرگی از آن "مرگ بر دیکتاتور" بود که حتما نخواهید گفت منظور احمدی تژاد بود و نه ولی فقیه یعنی ستون قانون اساسی. خود آقای موسوی نیز بارها بر رنگین کمان بودن و پلورالیسم جنبش سبز تاکید داشت
۲- نوشته اید: "اعلام آمادگی برای پذیرش قانون اساسی، مشروط به التزام عملی حکومت به حقوق اساسی مردم، آزادی زندانیان سیاسی وتامین همه مقدمات برگزاری آزادانه انتخابات، آن حلقه مفقوده مدل راهبردی نیرو های دموکراسی خواه کشور است که جنبش سبز موفق به کشف آن شد" این حلقه مفقوده قریب پانزده سال پیش هم پیدا شده بود با همین شرط و شروط تحت عنوان "التزام به قانون اساسی" اما خوشیختانه دوباره گم شد و مدافعینش که شما از سرشناس ترین شان برائت جستید، شکست خوردند.
۳- اراده مردم با اراده ولی فقیه جمع شدنی نیست. جنبش سبز نماد این تضاد و رودررویی این دو اراده بود. جمهوریت و اسلامیت اساس تناقض قانون اساسی جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد و شعار اجرای بی تنازل(چقدر واژه زشتی) خود حاوی همان تناقض است. اگر قدرت جنبش در حدی باشد که بتواند اراده ولی فقیه را بی اثر و به رعایت اصول مربوط به حقوق مردم وادارد، دیگر چه نیاز به پذیرش قانون اساسی آن است؟ آیا می حواهید پیام این باشد که تو حاکمیت مردم را بپذیر من هم حاکمیت تو را؟ این دو با هم جمع شدنی است؟ آیا کلید آقای روخانی اینجا هم دری را گشوده است؟
۳-
۵٨۰٨۴ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : جواب به ایرانی
درست است که این رژیم منطق زور را میفهمد.
ولی یکی از زورها قدرت مردمی است و نه فقط اسلحه .چه بسا این رژیم با اسلحه بهتر کنار بیاید تا حرکت میلیونی مردم و تا آنجا راه دیری نیست.
مقاله دارای نکات برجسته یی است.
۵٨۰۷۲ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : ایران ملک مشاع همه ایرانیان
احمد عزیز، برنامه جالب، زمینی و قابل توجهی است. در کمترین حالت، این برنامه حاوی مجموعه ای است، که توان از بین بردن دور باطل( از یک استبداد به استبدادی دیگر رسیدن) در یکصد ساله اخیر را، در خود دارد.
در یکصد و اندی سال گذشته، از جایی که درک گروههای گوناگون ایرانی، از ایران، بر مبنای «ایران ملک مشاع همه ایرانیان» نبوده است، هر دسته ای از ایرانیان، ایران را ارث پدری و قانونی خود فرض کرده، و با گروههای دیگر نه به عنوان شریک، دوست و هموطن، بل به عنوان غیر خودی، غیر دوست و دشمن مراوده داشته اند. و در چنین حالتی به قول دوستمان «ایرانی» تنها زبان رایج «زور» بوده و هست.
احمد عزیز، گرچه گمان می کنم، «اجا» مخفف جا افتاده ای در فرهنگ سیاسی ایران است، اما امکان دارد، هموطنانی چون من نیز یافت شوند، که «اجا» برایشان نامفهوم باشد، لذا بد نبود، اگر که یکبار کلمه به صورت کامل نوشته میشد، پس از آن نوشتن مخفف کاملا قانونی و موجه به نظر می رسید.
دیگر اینکه برایم کاملا مفهوم نشد، که آیا این نوشتار نشان دهنده برداشت شما از «اجا» است، یا اینکه این نوشتار، خود منشور «اجا» می باشد.
۵٨۰۶۴ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : Russell Brand
با اجازه جناب پورمندی ویدوی جالب زیر کومودین انگلیسی راسل برند را نشان میدهد که به دموکراسی اعتقادی ندارد و هیچگاه رای نداده است. ایشان معتقد است که چاره گرفتآری های امروز انقلاب است و صد در صد ایمان دارد که بزودی انقلاب صورت گرفته و فاصله غنی و فقیر از بین خواهد رفت.
لینک ویکیپدیا برای معرفی ایشان نیز در پایین است. در سایت فارسی نمیگوید که ایشان معتاد به هروئین و الکل بوده ولی ده سال است که این اعتیاد را ترک کرده است.
http://www.commondreams.org/headline/۲۰۱۳/۱۰/۲۴-۶
http://fa.wikipedia.org/wiki/D۸B۱D۸A۷D۸B۳D۹۸۴_D۸A۸D۸B۱D۸A۷D۹۸۶D۸AF
۵٨۰۵٨ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲
|
از : ایرانی
عنوان : بزک نمیر بهار میاد...
این جناب پورمندی انگار در مورد یک رژیم به غیر از جمهوری اسلامی حرف می زند! این خوش خیالی باعث تعجب است. اصلا انگار او نمی داند با چه رژیم سرکار دارد. این رژیم صد سال دیگر نیز پایبند هیچ قانونی نمی شود چه برسد که خواستهای جنابعالی را برآورده کند. این جنبش به اصطلاح سبز هم دیگر نفس های آخرش را کشید و تازه از خودی هایشان بود نه اینکه برای ناخودی ها رژیم تره ای خرد کند!
آقا جان با حلوا حلوا گفتن دهانتان شیرین نخواهد شد. این رژیم تنها زبان خودش یعنی زور را می فهمد!
۵٨۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۲
|