یک سال بعد از جان باختن ستار بهشتی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : حمید دادیزاده
عنوان : ستار بهشتی با ماست
ستار بهشتی با ماست. او هر روز با ما راه میرود می اندیشد قلم میزند. ستار بهشتی همسفره ماست. من هر روز با ستار بهشتی در حرکتم و مدام سایه قلم او شده ام. او از عائله ماست. ما همراه همیم و با هم در راهیم. راهی پر بلا ولی عشق پیشواست. او حالا ورد زبان ماست . نه فقط به فارسی که اینک فریاد ستار بهشتی به هر زبانی به گوش میرسد. ستار بهشتی اینک مرزهای رباط کریم را در نوردیده و وبلاگ او جهانی شده است. استبداد ولایت فقیه خون او راریخت و خواهر و عزیزانش را داغدار کرد استبداد آخوندی مادر او را تنها و بی یاور گذاشت و نان سفره ساده یک خانواده کارگری را برید. اما اینک نام ستار یهشتی به زندگان جاوید در تاریخ معاصر ما فرا روییده. شعر به نامش می سرایند، داستانها در حقش می نویسند و وبلاگها پر از ستار بهشتی شده است. این کاروان نمی ماند چرا که"هر مرد که بر زمین افتد بر می خیزد زجای او صد مرد اینک که کاروان نمی ماند. من همراه مادر داغدار ستار یهشتی گریستم و بر خاک گورش یوسه زدم. و حتم میدانم که رباط کریم از این درد آگاه است و کارگران کوره پزخانه های اطراف پیام مرکزی ستار را هر ساعت زمزمه می کنند. من تندیس ستار بهشتی را در میدان رباط کریم بنا کردم.
۵٨۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : قلب و روح، مادران این سرزمین باستانی
صدای ضجه های مادر، زنده یاد ستار بهشتی، در فراغ ستارش، که در بازداشتگاههای خالی از عدل و انصاف ج.ا.ا، بدون هیچ دلیل محکمه پسندی، کشته شد، نمونه دیگری از رفعت اسلامی به جای مانده از دوران طلایی آقای خمینی که به کوشش پیگیر ورثه به حق ایشان جناب حاج سید علی خامنه ای به وقوع پیوسته است.
حاج علی آقا، آیا قدرت و توانایی دیدن و شنیدن آنچه در پیرامونت میگذرد، را داری، یا که تو هم بمانند، «آریامهر» سی و اندی سال پیش، به لحاظ تأمین بودن، امنیت، آسایش و رفاه خود، خانواده و مجیزگویانت، زحمت دیدن و شنیدن صدای رنج دیدگان آستان ملائک پاسبان درگاهت !!!!! را به خود نمی دهی.
حاج علی آقا، به یاد داری سال ۵۷ را که تازه از تبعید بازگشته و در کوچه های مشهد، از یک جلسه انقلابی!!!!، با کمی اضطراب و نگرانی از بازداشت و شکنجه، به جلسه انقلابی!!!! دیگری، در حال تردد بودی.
حاج علی آقا، به یاد داری جناب آریامهر را. ایشان(آریامهر) هم قادر به شنیدن صدای ضجه های مردم از لابلای برگهای گزارشهای بازجویی های سبعانه نبود، تا آنکه صدای فریادهای خشم آگین مردم به جان آمده از دیوارهای قطور و حفاظت شده قصرهایش عبور کرده و به عینه و بی واسطه، قابلیت شنود یافت. تازه آنگاه بود که در «یوم» چهاردهم آبان سال ۱۳۵۷ ، از سر پشیمانی فریاد برآورد، «.... من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.....».
اما دیگر دیر شده بود، خیلی دیر. مردم دیگر طاقت، تحمل و آرزوی شنیدن صدای نامبارک «آریامهر» را از دست داده بودند، و به چیزی کمتر از مرگ و نابودی، هرچه نسبتی با «آریامهر» داشت، رضایت نداشتند.
میگویند «آریامهر» تنها حدود ۱۵۰۰ نفر را بعد از نوازشهای سبعانه، برخلاف موازین انسانی و حقوقی به قتل رسانده است، که به این میزان باید عدد ۲۹ میلیون ایرانی را که در اثر حکومت استبدادی «آریامهری» در چیزی بین مرگ، حسرت و ناامیدی دست و پا می زدند را هم اضافه کرد.
آقای خمینی، پس از قیام بهمن ۵۷، و پس از وقفه ای کوتاه، سوار بر موج وحشت بجا مانده و به ارث رسیده از دوران دروازه های تمدن بزرگ آریامهری، و با داشتن حاج علی آقا در رکاب و معیت خود، تنها در یک تابستان حدود چهار هزار نفر را در اقصی نقاط ایران، به فجیع ترین و غیر انسانی ترین وضع ممکن کشت، تا ایرانیان، اینبار به جای رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ، به بارگاه عدل علی و امت واحده اسلامی !!!! برسند. پس از گذشت سالها از فاجعه قتل عام ملی، هنوز بسیارند خانواده های داغدار در اقصی نقاط ایران، که خبری از جایگاه واقعی دفن عزیزان خود ندارند.
حاج علی آقا، اگر در آرزوی سرنوشتی چون، سرنوشت آن «آریامهر» نگون بخت، ثانیه شماری میکنی، خشونتگرایی پنهان در وجود خودت، و خشونتگرایان پیرامونت را، بیش از پیش به سوزاندن قلب و روح، مادران این سرزمین باستانی تشویق و ترغیب کن. دیر نیست، که این مادران جگر سوخته در اتحاد خود، حق و مزد، تو و مجیزگویانت را در کف دستان خون آلودتان بگذارند.
اما به راستی و به واقع آرزو دارم، وقتی روز موعود رسید، مردم، برای پایان دادن همیشگی به دور باطل استبداد، بتوانند بر خشم خود چیره، و با حاضر کردن تو و مجیز گویانت در دادگاهی نه انقلابی، بل صالحه و دادن هر نوع امکان و موقعیت دفاع به تو و مجیزگویانت، شرایطی فراهم آورند، که تو، آنگونه که حق، یک پایمال کننده حقوق انسانی است، به مردم ایران، منطقه و جهان شناسانده شده و اجر اعمال غیر انسانیت را بگیری. تا از این راه به جهانیان ثابت شود، ایرانیان مردمانی انتقام جو نبوده، بل خواهان عدالت، صلح، آرامش، پیشرفت، انسانیت، شفقت، رحمت، رفعت و شادی در زندگی روزمره و در چشم انداز آینده خود هستند.
۵٨۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : راهت پر رهرو باد
ستار :
"اگرمردم پا به میدان بگذارند بساط شما و نظام را جمع می کنند"
ستار عزیز آن روز نزدیک است ،
۵٨۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|