از : مسعود بهبودی
عنوان : ترقی ترقه وار بعضی ها
خیلی ممنون
توده های مولد و زحمتکش به اکثریت خلق یعین دهقانان و کارگران و پیشه وران و غیره اطلاق می شود و نه به مشتی انگل و سرمایه دار
بهتر است که غلامرضا اندکی مطالعه بفرمایند و معنی واژه ها را بیاموزند.
و گرنه مبادله فکری محال می گردد.
۵٨۵۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۲
|
از : غلامرضا بدیعی
عنوان : در تبهکارانه بودن افکار شما...
من در تبهکارانه بودن این افکار هیچ تردیدی ندارم.
و چه جالب است که تمام کسانی که با چنین افکاری بقدرت می رسند، دست به جنایاتی می زنند که هم پولپوت ها زده اند، هم لنین و استالین، هم هیتلر و هم جورج بوش و کیسینجر:
"توده های مولد و زحمتکش در قاموس ما همان ارج و قربی را دارند که خدا برای مومنین دارد."
دقیقا همین است مرکز اصلی نظرات کسانی که تبدیل به سرمایه دارانی مخوف می شوند.
تولید کنندگان به خدا تبدیل می شوند!
۵٨۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : خیلی ممنون
تعلق طبقاتی و تعلق خاطر به توده های مولد و زحمتکش برای ما نه نشانه ننگ، بلکه مایه فخر و مباهات است.
توده های مولد و زحمتکش در قاموس ما همان ارج و قربی را دارند که خدا برای مومنین دارد.
توده به قول حکیم شاعر و همزمان پارتیزان توده ها (سیاوش کسرائی)، «خدای خاک» است، مابقی به قول فروغ فرخ زاد، «تفاله آدمی اند.»
۵٨۴۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : غلامرضا بدیعی
عنوان : هیچ عجیب نیست...
هیچ عجیب نیست.
اکثر کسانی که حرفهای شما را می زنند، معیارهایشان نیز دهقانی است.
همین: تو اول بگو با کیان نیستی، من آنگه بگویم که تو کیستی.
برای شما متاسفم!
۵٨۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : بدیعی عزیز
دهقانی پیر به فرزندش گفت:
پسرم اگر توان تفکر نداری، چه باک.
معیار عینی ئی برای تمیز خیر از شر همیشه و همه جا هست:
تو اول بگو با کیان نیستی، من آنگه بگویم که تو کیستی.
مسعود مسلسل بدوش اتفاقا بر اساس همین معیار دهقان پیر واقع بین به تمیز خیر از شر نایل آمده و می آید .
مجموعه اشعار ۱۰۱۵ صفحه ای عادولف عیرانی را خواند و جرقه ای حتی در کله بی مغزش نزد.
با حریفی خرپول آشنا شد و از طرفداری جانسختانه خرپول از عادولف، در طرفه العینی به عادولفیت عادولف پی برد.
بعد عشعار عادولف را از نو خواند و مغزش شروع به کار کرد:
ضمنا ایدئولوژی طبقاتی دهقان پیر را به محک زد و نسبت به صحت آن یقین قلبی کسب کرد:
در دیالک تیک تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی) نقش تعیین کننده از آن تجربی است:
شعور انعکاس وجود است.
شیوه زیست در کاخ و کوخ متفاوت است و به همین دلیل شیوه تفکر (جهان بینی) کاخ نشین و کوخ نشین (مسعود و بدیعی عزیز) متضاد است.
حالا ببرکت مطالعه نظرات متین و بدیع بدیعی عزیز می توان به استنباطات خود یقین قلبی کسب کرد.
خیلی خیلی ممنون.
اما از اینکه از چند خط نوشته حریفی بعضی ها به هراس می افتند، آن هم نه برای اولین بار، می توان به سستی پایگاه اجتماعی و توخالیت ایدئولوژی طبقه حاکمه پی برد و نسبت به آینده امیدی روشن داشت.
۵٨۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۲
|
از : غلامرضا بدیعی
عنوان : شما فقط یک کلاشنیکوف کم دارید...
آقای بهبودی،
من طرفدار کامو نیستم، ولی حقایقی را که وی از دوران خود ترسیم نمود را با نقد شما متناسب نمی دانم.
شما فقط یک کلاشنیکوف کم دارید که به یکی از مناطق کوهستانی در کوشه ای از کره ی زمین بروید و مثلا جنگ چریکی راه بیندازید و بر سر جاده ها مین گذاری تمرین کنید.
واقعا آدم چقدر باید بی تفکر دست به نقد بزند به این سادگی هایدگر و کامو و دیگران را مظهر نابودی امپریالیسم بنامد.
استالین مظهر چه بود؟
آنان که جاده ی فاشیسم را در آلمان صاف کردند، هگل و مارکس بودند. هایدگر نیز خود یک فاشیست بود.
اما آنچه را کامو واقعا بدرستی آشکار کرد این بود، که مارکس در کتاب کاپیتال یک شارلاتان است.
۵٨۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : فلاسفه امپریالیسم
کامو یکی از فلاسفه بورژوائی واپسین (امپریالیسم) است.
بیگانه کامو را جلال آل احمد و خبره زاده به فارسی ترجمه کرده اند.
جلال آل احمد یکی از مرتجع ترین نویسندگان ایران بوده است که روی کار آمدن عفریته های فوندامنتالیسم شیعی را هم تئوریزه، هم توجیه و هم تبلیغ کرده است.
فلسفه حیات (آلمان) و اگزیستانسیالیسم (فرانسه) یکی از مکاتب فلسفی بورژوائی واپسین (امپریالیسم) و بعد از جنگ جهانی دوم فلسفه مد روز اقشار میانی بوده است.
یأس و پوچی و عصیان از طریق انتحار بر ضد پوچی که حضرات از دم تبلیغ می کنند، در واقع نشاندهنده بی فردائی و بی درونمائی طبقه حاکمه امپریالیستی است.
نشانه بحران عمومی سرمایه داری است.
فلسفه حیات به سرکردگی نیچه و هایدگر و حواریون توده ها را برای پذیرش ایراسیونالیسم (خردستیزی) و ایدئولوژی فاشیسم نرم و گرم کرد و راه را برای پیروزی سهل و آسان ناسیونال ـ سوسیالیسم و کوره های آدمسوزی و جنگ جهانی امپریالیستی دوم هموار ساخت.
بیگانه کامو به افیون سرشته است و خواننده را بطرز رادیکالی تخدیر می کند و از هر نوع اعتراض و مقاومت و مبارزه منصرف می سازد.
تبلیغ ایدئولوژی امپریالیسم نه به نفع پیشرفت اجتماعی و سعادت بشری، بلکه بر ضد آن است.
آثار این هنرمندان بورژوائی واپسین باید بدون استثناء نقد شوند تا خواننده نسبت به زهر ایدئولوژیکی ـ طبقاتی ـ ارتجاعی آنها واکسنیزه گردد و مصون باشد.
۵٨۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۲
|