سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جایگاه و ضرورت حزب سیاسی
تعریف و زمینه های پیدایش و تکوین آن
- بهروز خلیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مسعود بهبودی

عنوان : با مدعی بگویید
به کیای گرامی
نمایندگان بورژوازی دیگر نمی توانند حتی بیاندیشند، چه برسد به استدلال علمی، نظری و منطقی.
نمایندگان بورژوائی که توان تفکر داشتند (کانت و هگل و فویرباخ و هولباخ و غیره)، به بورژوازی مترقی و ضد فئودالی آغازین تعلق داشتند.
نمایندگان بورژوازی واپسین (امپریالیسم) در همین حد می تواند (رو) بنویسد و یا «نقد» کند.
برخلاف توهمات بعضی ها همین نظرات و حتی بدتر از اینها را طبقه حاکمه ایران دیری است که هم تدریس و هم تبلیغ می کند.
۵٨۶۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : به آقای مهدی پناهی!
جناب نقد نویسی کار هر کسی‌ مثل اینجانب نیست ،و افراد خبره این وظیفه را انجام داده اند و میدهند.در ضمن مطلب در ایران هم وارد شده است و ترس از انتشارش بی‌ جاست،

و در آخر چرا شما شخصاً نقد نمینویسید و جلوی خطر جنبش را نمیگیرید؟!
۵٨۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۲       

    از : مهدی پناهی

عنوان : لطفا نقد بنویسید
به نظرم آقایانی که تحت عنوانهای مختلف روی این نوشته نظر دادند بی تعهدترین آدمها نسبت به مساییل جامعه ما هستند بهتر است عقده خودرا جای دیگر خالی کنند
اتفاقا بسیار ی از مشکلات جامعه ما عدم درک درست همان مساییلی است که آقای خلیق مدتی است که مطرح می کنند باید بااین نوشته ها مسئولانه برخورد کرد ونقد مسئولانه انجام داد.اگر این نوشته در داخل کشور فرصت انتشار می یافت کمک بسیاری به شکل یابی تحرکات بی در و پیکر جامعه سیاسی می نمود
۵٨۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : kia

عنوان : به بهبودی
عزیز جان باید اعتراف کنم که در نوشتن با برنامه فارسی‌ حوصله‌‌ لازم را به خرج نمیدهم و برنامه هم لطف لازم را در حق من روا نمیدارد .

این اشتباهات املایی را به بزرگی‌ خویش ناا دیدیده بگیرید
۵٨۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : کیای عزیز
عزیزم بهتر است که نوشدار را تا آخر بخوانید و بعد نقد کنید مثلا نکته ۱. در بخش تعریف احزاب آماده است.

خیلی ممنون از ارشاد مستضعفین.
اولا نوشدارو درست است و نه نوشدار.
نوشدارو را قرار بود به سهراب برسانند که ظاهرا پس از مرگش برده اند.
مسعود بهبودی «بی پدر و مادر » است و از این خطر مصون.

اگر منظورتان نوشته حضرت خلیق بوده، پس باید نوشتار و یا پژوهش و یا مطلب باشد.

پژوهش ایشان در فرم سلسله مقالات است.
مسعود بهبودی اگر بخواهد بخواند باید از اول شروع کند.
برای خالی نبودن عریضه فراز اول را مورد تأمل قرار داده.
شاید سبب خیری شود.
همین و بس.
پژوهش ایشان را کسان دیگری تحلیل کرده اند و نیازی به تحلیل مسعود بهبودی نیست.
او فقط پس از خواندن هر مطلبی ابراز نظری گذرا می کند. شاید مرض او ست. ببخشید.
۵٨۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۲       

    از : بهرنگ ایرانی

عنوان : از یک طرف به طرف دیگر
سوال یک طرف از طرف دیگر:
۱_اگر قرار است یک پدیده ای(مثلا جامعه) به دو قسمت تقسیم شود،منطقا هریک از قسمت ها یش باید بخشی از پدیدهء اصلی باشند نه تمام آن.در تقسیم بندی ای که بزعم شما آقای خلیق انجام داده اند،جامعه را به "جامعه" و چیز دیگری(حکومت) علاوه بر جامعه تبدیل کرده اند.لطفا این تناقض را برای این طرف توضیح دهید.
۲_به نظر می رسد ،طرفی که قرار است پاسخ دهد ،فقط فراز آغازین نوشتهء آقای خلیق را خوانده باشد. وگرنه با اطمینان ادعا نمی کرد که گویا ایشان ناهمگونی طبقاتی موجود در جامعه را فراموش کرده اند. چرا که ایشان(خلیق)در فرازهای انجامین نوشته اش با صراحت بیان کرده اند که یکی از زمینه های پیدایش احزاب در کنار زمینه های دیگر وجود طبقات اجتماعی است.
۳_اگر هر حزب از منافع طبقه ای خاص دفاع می کند و هر طبقه ای حزب خاص خود را دارد،چرا در یک کشور احزاب بقول شما متلونی وجود دارند که منافع طبقاتی طبقه ای خاص را نمایندگی می کنند و بعضا در تاکتیکها و حتی در استراتژی کاملا در مقابل هم قرا می گیرند؟یکی خواهان حفظ وضعیت موجود ،یکی خواهان اصلاح امور و دیگری خواهان سرنگونی است؟آیا غیر از منافع طبقاتی عوامل دیگری هم وجود دارند که پیشاهنگان یک طبقه را وادار می کنند که با قرار گرفتن در احزاب مختلف ، الوان برخورد کنند؟اگر آری،آن عوامل کدامند؟
۴_راستی به چه دلیل وجود احزاب سیاسی را نمی توان شرط لازم و کافی برای دموکراسی دانست؟احتمالا از آنجاییکه اون طرف ادعای خود را حقیقت مسلم پنداشته و تنها زمینه پیدایش احزاب را وجود طبقات در جامعه انگاشته ،بر اساس چنین باوری ،تصور وجود دموکراسی بدون احزاب سیاسی را در نه تنها در مدینهء فاضلهء ادعائی اش بلکه با تعمیم تصورش به زمان حال هم امکانپذیر می داند که گویا اگر حزب مورد نظر ایشان که منافع فقرا "کارگران" را نمایندگی می کند،(بخوان حزب کمونیست) به تنهایی قادر است دموکراسی را ایجاد کند و دیگر نیازی به احزاب دیگر نیست.چون دموکراسی مورد نظر بقیه به جز حزب کمونیست حقیقی نیستند .بلکه کذائی اند.غافل از این که دموکراسی مانند هر مفهوم دیگری یک مفهوم مطلق نیست و با توجه به شرایط عینی می تواند قابل گسترش باشد و سطوح بالاتری پیدا کند.
۵٨۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : به بهبودی
عزیزم بهتر است که نوشدار را تا آخر بخوانید و بعد نقد کنید مثلا نکته ۱. در بخش تعریف احزاب آماده است.
۵٨۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : نظری بر فراز آغازین مقاله آقای خلیق
ما فراز آغازین مقاله آقای خلیق را مورد تأمل قرار می دهیم:

۱
احزاب پل رابط بین جامعه و حکومت بشمار می ‏روند.

ایراد این حکم آقای خلیق و یا هرکس دیگر این است که جامعه را به دو بخش خیالی و دلبخواهی تقسیم می کنند:
جامعه و حکومت
آنچه فراموش می شود:
اولا ناهمگونی طبقاتی جامعه است.
ثانیا دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
(دیالک تیک حاکمیت و حکومت) است.
ثالثا دیالک تیک طبقه حاکمه و طبقات تحت حاکمیت است.
رابعا دیالک تیک هیئت حاکمه و طبقه تحت حکومت است.

احزاب نه پل پیوند میان جامعه و حکومت، بلکه محل تجمع پیشاهنگان طبقات محتلف اند.
هر حزب تبلور اراده طبقه مربوطه است.
هر حزب مدافع منافع استراتژیکی طبقه مربوطه است.

هر طبقه حزب طبقاتی خاص خود را دارد.
تا زمانی که جامعه بشری به طبقات اجتماعی منقسم است، احزاب بی طبقه و یا همه طبقاتی و یا فرا طبقاتی وجود ندارند.
اینکه توده های مولد و زحمتکش پس از سرکوب و امحای فاشیستی احزاب و انجمن های مستقل خود به دنبال احزاب طبقه حاکمه روانند، تغییری در ماهیت طبقاتی آن احزاب نمی دهد.
۲
بین حزب و دموکراسی پیوند تنگاتنگی وجود دارد.

اگر کسی مفهوم فلسفی دموکراسی را تعریف نکند، می تواند هر ادعائی که دلش خواست بکند.
دموکراسی یعنی حاکمیت خلق.
حتی ارسطو می دانست که معیار حقیقی دموکراسی حکومت فقرا ست:

بخوانیم در میراث پیر خردمند آنتیک:
«نتیجه حاصل از تحقیقات ژرف حاکی از آن است، که در مسئله حکومت تعداد انگشت شمار در اولیگارشی و تعداد بیشتر در دموکراسی، تعداد حکومتگران جنبه فرعی قضیه است.
واقعیت اما این است که در جهان، تعداد توانگران اندک و تعداد تهیدستان بیشمار است.
بنابرین، دلیل اصلی تفاوت میان دموکراسی و اولیگارشی را باید در مسئله فقر و ثروت جستجو کرد.
از این رو، هرجا که انسان ها، در سایه ثروت خویش حکومت می کنند، بی اعتناء به اینکه تعداد حکومتگران اندک و یا بیشتر است، ما با اولیگارشی سر و کار داریم و هرجا که تهیدستان زمام امور را بدست دارند، ما با دموکراسی سر و کار داریم.»
ارسطو

با توسل به چیزهای فرمال و صوری فقط می توان خود را و یا احیانا خلایق را فریب داد، ولی نمی توان از حقیقت عینی دفاع کرد.

۳
از یکسو این احزاب سیاسی بودند که دموکراسی را خلق کردند

در همین حکم اشنایدر عوامفریبی در روز روشن و در ملأ عام عربده می کشد:
ایشان دموکراسی فرمال را رنگ می زنند و به عنوان دموکراسی حقیقی قالب می کنند.
آنگاه احزاب خالق دموکراسی کذائی می شوند.
طرف حتی فراموش می کند که خود هیتلر حزب داشته و از طریق انتخابات روی کار آمده بود.

۴
و از سوی دیگر دموکراسی مدرن نیز تنها در صورت حضور مداوم و فعالیت مستمر احزاب سیاسی قابل دوام و ماندگار است.

بزعم طرف اگر احزاب مختلف وجود نداشته باشند، یعنی اگر جامعه طبقاتی وجود نداشته باشد، دموکراسی هم وجود نخواهد داشت:
بنابرین هر جامعه بی طبقه بطور خود به خودی جامعه اولیگارشی و ضد دموکراتیک محسوب می شود.

۵
طرف علنا مفهوم دموکراسی را تحریف می کند:
دموکراسی در چیزی فرمال، یعنی در تعدد احزاب خلاصه و تحریف می شود:
فقط باید طبقه حاکمه به جای حزب واحد چند حزب رنگارنگ سیاه و زرد و صورتی و سبز تشکیل دهد و به عوامفریبی مبادرت ورزد و دموکراسی کامل برقرار شود.

۶
وجه بارز دموکراسی در عصر کنونی وجود فضاهای انتخاباتی رقابت‏آمیز است و انتخابات بدون رقابت احزاب معنی ندارد.

همین ادعای اشنایدر را با نظر ارسطو مقایسه کنیم و ببینیم که بورژوازی واپسین به چه روزی افتاده است:
پیش شرط دموکراسی بزعم طرف، معرکه بازی های انتخاباتی و پارلمانتاریسم است که فرمالیسم محض اند.
چون هر کدام از باندهای ملون روی کار آید آب از آب تکان نمی خورد.
۵٨۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست