از : نیاوش
عنوان : چپ آنست که خود که خود ببوید برای عدالت.
خبر خوشحال کننده کارزار علیه عدم را با طیف متفاوت ، پروین فهیمی، رئیسنیا، بهبهانی، محمد ملکی، نوریزاد ... را خواندم و خوشحال شدم. طیفهای متفاوت نظری هستند. ولی حس و فکر کردند برای به دست آوردن قدرت حتما بیاد همکاری و همراهی داشته باشند. چپ هم در تعریف قدرت و به دست آوردن آن نمیتواند یکی باشد، ولی در به دست آوردن خواستهای اولیه آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی باید پیشرو باشد. با سلاح تئوریک مارکسیستی قصد تشکل یابی و تشکل دهی مردم را داریم نه لتا و پار کردن همیدگر، آسیبشناسی این معرض هم در همان نوشته فتاپور که علت را در فاصله گیری و عدم پیوند ارگانیک با پایگاه اجتماعی چپ است باید جست، بدین صورت جایِ دوست و دشمن عوض میشود. شکی نیست که فتاپر از دیدگاه سوسیال دموکراسی به مساله وحدت چپ میپردازد، همان بهتر که هر آنچه هستیم بگویم تا نکات اشتراک چپ متفاوت برای برنامه عملی داشته باشیم.
۵٨۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : عالیجناب علامه الدهر بوذرجمهر
بعضی ها بهتر است که حداقل دو سطر آغازین این مطلب فتاپور را بخوانند و بعد به مصعود بحبودی بدبخت و یا هر کس دیگر حمله ور شوند:
«هویت جریان چپ با جانب داری از برابری و رفع تبعیض و تقویت مشارکت و نقش مردم در قدرت و تصمیمگیری های سیاسی و سمت گیریهایی نظیر دفاع از توزیع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات، رفع تبعیض طبقاتی، نژادی، جنسیتی، ملی-قومی، مذهبی... و پاسخ گویی مشخص برای حرکت در این راستاها در یک جامعه معین شکل میگیرد»
آن وقت به جمله مورد بحث برمی خورند:
«سمت گیری هایی نظیر دفاع از توزیع دموکراتیک قدرت» (فتاپور)
بحث کردن با بعضی ها بیهوده است.
مصعود بحبودی نام بعضی ها را نمی برد، برای اینکه بنظر او نظر مهم است و نه صاحب نظر.
چون صاحب نظر ماندنی نیست.
نظر ولی ماندنی است و باید نقد شود.
این اندیشه ها که مال مصعود بحبودی بی شعور نیستند.
او فقط از این و آنجا یاد گرفته و مثل گاو مشد حسن نشخوار می کند.
او که مثل بعضی ها علامه دهر نیست.
او که نامش بوذرجمهر نیست.
ضمنا کسی هم نیست.
حتی مادرش چه بسا اسمش را فراموش می کند و به نام دیگر صدا می زند.
نگران نباشید.
۵٨٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹۲
|
از : آ. بزرگمهر
عنوان : بازهم مصعود بهبودی
اتفاقا این "حضرت " مسعود بهبودی ست که معرف حضور کاربران است که عادت دارد "بامزه" بنویسد :" بعضی ها می اندیشند و می نویسند و یا می نویسند به امید اینکه کسی از کره مریخ پیدا شود و به جای سکنه بی خیال زمین بیاندیشد؟" خنده ء حضار ....
"عالیجناب" این همه "معرفت" و "فصیلت" را ازکجا آوردی ؟
که به مردم درس ادبیات" تراز نوین" میدهی تا "قدرت" را به میل و سیاق دلخواسته تعریف کنی. مگر اینجا "حوزه " است.
"عالیجناب" چرا مرتب تکرار می کند :" بعضی ها .."
مگر جرات نمی کنی صریح و مشخص در مورد یا شخصی که نظر داری بحث منطقی کنی ؟
" بعضی ها قدرت را متاع و کالائی تصور می کنند که تاجری پیدا شود و به توزیع به اصطلاح «دموکراتیکی» آن کمر بندد و اجر دنیوی و اخروی ببرد."
این "خوشمزگی " ها یعنی چه؟ یک چپ واقعی مارکسیست که نباید ادای ابراهیم نبوی را درنیاورد.
البته "عالیجناب" برای آقای فتاپور نوشتی. ولی میدانی که اینجا رسانه ء اجتماعی می باشد و هر کاربری چه بخواهی چه نخواهی نظر میدهد.
این قسمت از کامنت "عالیجناب" هم از یک مارکسیست به دگراندیش یعنی "اطهار فضل" و متاسفم که همیشه چنین وانمود می کنی تا مخالفان فکری خود "شکست" دهی شاید کسی هم جوابت را ندهد . "در اینجا بازنده قاتح میدان است " متوجه میشوی ؟
" گر منظور حضرت فتاپور قدرت سیاسی (حکومتی) باشد، باید به خدمت عالیجناب عرض کرد که حکومت در دیالک تیک حاکمیت و حکومت تعیین می شود و نه بوسیله تجار در حجره های بازار:.."
"عالیجناب" در بارهء چیزی مرتب تکرار می کنی که معلوم نیست از کجای این نوشته گیر آوردی و برانگیحته شدی و با آن دعوا داری . آدرس بده و نقل قول بده که در باره ء کدام قسمت صحبت می کنی تا ما هم منظورا را متوجه شویم :" به همین دلیل قدرت در همه عرصه های مادی و معنوی جامعه باید بزور تسخیر شود انتظار ظهور مهدی موعودی که بیاید و بسان سیب زمینی، قدرت توزیع کند، انتظار ساده لوحانه ای است، اگر کرد و کاری عوامفریبانه نباشد."
"عالیجناب" بفرمایند با زور بازوی خود و همفکرانت "قدرت " را تسخیر کنید. گوش نگارنده از این نصایح " طراز نوین" پر است. وبقول معروف : کافر همه را به کیش خود پندارد.
لابد خودت بر حسب عادت منتطر "ظهور " مهدی موعود هستی . البته این "ساده لوحانه " نیست و "عوافریبانه " همه نمی باشد . یک شیعه وفادار دقیقا مثل "عالیجناب " است . فقط به دیگران گیر میدهد.
۵٨٨٨۶ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : با مدعی حواس پرت
خیلی ممنون
چیزی را لطفا نقد و رد کنید که از سوی حریف ادعا شده باشد.
البته نظرات شما بی پایه اند ولی اینجا جای بحث راجع به آنها نیست
شما ظاهرا به توهمات خود حمله برده اید.
در کجای کامنت مورد نظر جنابعالی حرفی از مارکس و سوسیالیسم و غیره بود؟
مفهوم قدرت مورد بحث بود.
لطفا قبل از سرهم بندی کردن کامنت مشتی اب خنک بر سر و صورت خود بزنید و ضمنا راجع به چیزهائی بحث کنید که در حد فهم و فراست تان باشد.
شما سواد فلسفی ندارید.
ولی بد دهن خوبی هستید ولی از این نظر در سرزمین عجایب تنها نیستید.
۵٨٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹۲
|
از : آ. بزرگمهر
عنوان : مسعود بهنودی
اگر بتوانی مکانیزم جابجائی "قدرت" در کشورهای اردوگاه سوسیالیستی "سوسیالیسم واقعا موجود" را تشریح کنی که کاملا عینی بود و بنا نبود "برگشت پذیر " هم باشد ولی به سرمایه داری برگشتند . حتما شاهد بوده ای یا در رسانه ها دیده ای که یکی پس از دیگری با کمی "اصطکاک " فروپاشیدند..فرمایشات "تراز نوین " جنابعالی قابل فهم میشود. صاحبان آنهمه زرادخانه و آرسنال وقتی مردم را در میدان ها دیدند کلاه از سر بر داشتند و کنار رفتند . چگونه ؟
و حاکمیت کنونی این کشورها "قدرت " را از کی تحویل گرفتند ؟ چگونه؟
در ضمن برای کسب قدرت از سرمایه داری با آن چشم اندازی که مارکس دیده بود قهر انقلابی در صورت مقاومت طبقه سرمایه درای بکار میرود وهرگز گذار مسالمت آمیز منتفی نبوده است.
۵٨٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : انتظار فرج
«سمت گیری هایی نظیر دفاع از توزیع دموکراتیک قدرت» (فتاپور)
بعضی ها می اندیشند و می نویسند و یا می نویسند به امید اینکه کسی از کره مریخ پیدا شود و به جای سکنه بی خیال زمین بیاندیشد؟
قدرت یعنی چی؟
قدرت یک مقوله سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) گل و گشادی است.
قدرت ترجمه واژه «اوتوریته» به عربی و فارسی است.
اوتوریته (حتی در قاموس سوسیال ـ امپریالیستی به نام ماکس وبر) در جامعه بشری انواع مختلف دارد:
از اوتوریته پدر و یا مادر در خانواده بگیر تا اوتوریته استاد و سخنران در جلسه ای تا اوتوریته داور فوتبال در میدان بازی ئی.
از اوتوریته سرمایه داری در کارخانه ای بگیر تا اوتوریته ولی فقیه و یا رئیس جمهور و صدر اعظم و غیره
نکند بعضی ها قدرت را متاع و کالائی تصور می کنند که تاجری پیدا شود و به توزیع به اصطلاح «دموکراتیکی» آن کمر بندد و اجر دنیوی و اخروی ببرد.
اگر منظور حضرت فتاپور قدرت سیاسی (حکومتی) باشد، باید به خدمت عالیجناب عرض کرد که حکومت در دیالک تیک حاکمیت و حکومت تعیین می شود و نه بوسیله تجار در حجره های بازار:
این طبقه حاکمه در هر جامعه است که اهرم های قدرت از هر لحاظ (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری، فرهنگی، اخلاقی و کلا ایدئولوژیکی) را در انحصار خود دارد و به هیچ طریق و ترفندی از آن صرفنظر نمی کند.
به همین دلیل قدرت در همه عرصه های مادی و معنوی جامعه باید بزور تسخیر شود
انتظار ظهور مهدی موعودی که بیاید و بسان سیب زمینی، قدرت توزیع کند، انتظار ساده لوحانه ای است، اگر کرد و کاری عوامفریبانه نباشد.
۵٨٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣۹۲
|