نقدی بر "در ضرورت عبور از ستیز به تفاوت" فرخ نگهدار - پارسا نیک جو
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : البرز
عنوان : پرسشی از آقای پارسا نیکجو
مگر تجدد طلبان دنیای سیاست ایران، به پشتوانه حمایت مردمی، شیخ فضل الله نوری را، به لحاظ حمایتش از مشروعه، اعدام نکردند.
مگر شاه و اطرافیانش با سیاستهای خاص خود و کمک گرفتن از قدرتهای خارجی حکومت ملی دکتر محمد مصدق، جبهه ملی و حزب توده را منهدم نکردند
مگر بعد از قیام (انقلاب) بزرگ مردم ایران، خاندان پهلوی از حکومت به زیر کشیده نشدند، مگر مردم حول و حوش سالهای ۵۷ جز بدگویی از حکومت سلطنتی چیز دیگری میگفتند
مگر ما ج.ا را به خاطر انحصارطلبی، استبداد رأی، نادید انگاشتن آراء دیگران، زندانی کردن، شلاق زدن و اعدام کردن دگراندیشان محکوم نمی کنیم.
حال نظری پیرامون خود بیندازیم،
آیا طرفداران شیخ فضل الله یا مشروعه خواهان از بین رفته اند،
آیا طرفداران دکتر محمد مصدق یا ملیون از بین رفته اند
آیا طرفداران سلطنت و پادشاهی خاندان پهلوی از بین رفته اند
آیا طرفداران حزب توده، فدائیان، پیکاریها، مجاهدین از بین رفته اند
اگر می پذیریم، که تمامی نیروهای فوق در جامعه ایرانی وجود واقعی دارند، پس چگونه است، که هنوز هم، وقتی به واژه همزیستی مسالمت آمیز می رسیم، اکثریت قریب به اتفاق، علیرغم اعتقادمان به دموکراسی، حسابی ترش کرده و دچار سردردهای مزمن میشویم.
۵۹۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : نگهدار را من اینطور میشناسم که پا جای پای کیانوری میخواهد بگذارد!.
یک زمانی کیانوری از خمینی حمایت کرد .
اگر ایشان زنده بودند از این حکومت ولایی به هیچ وجهی حمایت نمیکرد. چونکه این حکومت ادامه حکومت پهلوی به شکل مذهبیش است.
۵۹۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۲
|
از : بهروز
عنوان : فرخ نگهدار، شخصیت ژله ای و منطق سلبی اش
فرخ نگهدار از آن جمله کسانی است که چیزی برای گفتن ندارند الا تبلیغ سازش طبقاتی. او چه استراتژیی دارد و چه هدفی را دنبال می کند و از این سازش طبقاتی چه فرم حکومتی را جستجو می کند پرسش هایی است که او به آن ها نمی پردازد. او لنگ لنگان در پس سر کاروان ایدئولوگ های بورژوا راه افتاده است سازش با همه کس و خصومت با هیچ کس را تبلیغ می کند. برای او این "تبدیل ستیز به تفاوت" محور است. حال سوال این است تبدیل ستیز با که به تفاوت؟ آیا نگهدار به پیروی از این شعار در مورد مثلا (علاوه بر باندهای رژیم اسلامی) امپریالیست ها، دولت اسراییل، ورژن ها گوناگون اسلامیست ها، نئونازی ها، فاشیست ها، ناسیونالیست های قومی، مجاهدین، کمونیست ها، سلطلنت طلبان، نیروهای سرنگونی طلب از هر جناح و.... معتقد است؟ اگر که نیست از این شعار لیبرالیستی اش عدول کرده و اگر هست باید جواب دهد این میل به عدم ستیزش با کدام جریانات است؟
واقعیت آن است که اپورتونیسم (البته فکر می کنم نگهدار که دیگر هیچ نقابی به چهره ندارد چندان شایسته انتساب به صف اپورتونیست ها باشد) چیزی بلد نیست جز برخورد سلبی و نفی گرایانه با سیاست ایجابی نیروهای انقلابی که در پی برانداختن نظم کهن و ایجاد نظمی نو هستند. به نگهدار و امثال او باید اجازه داد تا آن جا که ممکن است حرف بزنند تا هیچ بودگی سیاست و نظراتشان بیشتر آشکار شود.
۵۹۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|