سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به تصویر امروز نگاه کنید - اکبر کرمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی امیری

عنوان : احسنت
آقای امیری: مطلبی که نوشته اید یسیار جالب و آموختنی است. شما با آن انشای عالی خود تمام مطالبی را که من درذهن خود دارم به خوبی بیان کردبد. اگر من انتقادی به نوشته دوستان مینویسم نه در جهت تخریب بلکه همانند شما سعی دارم که آنان را متوجه اشتباهاتشان بکنم.صحنه سیاسی صحنه احساسات صرف نیست صحنه دیدن واقعیات است که در بسیاری از موارد مطابق میل ما نیست و این هنر سیاست ورزی است که با توجه به واقعیات مسیر درست را انتخاب کند. در هر صورت خیلی خیلی ممنون!!
۵۹۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : "دموکراسی" خیالی
جناب آقای کرمی
لطفا" تعریف شست رفته و تیتیش مامانی و ویترینی از دموکراسی را کنار بگذارید. آدم یاد برخورد استاندار اصفهان با اعتصاب و اعتراض کارگران بیکار در سال ۵۸ میافتد که برایشان سخنرانی می کرد:" کارگران عزیز! ما باید جامعه را باهم بسازیم، اکنون وقت تنش و درگیری نیست، ما باید همدیگر را(منظور کارگران و کارفرمایان) در آغوش بگیریم"
حال برخورد شما نیز با رسوا کردن کسانی که در کنار جنایتکار می ایستند همین گونه است. وقتی کسانی مانند مهاجرانی اعدام های رژیم را توجیه می کند، فردی مثل "سهیم"ی خشونت های رژیم را توجیه می کند و عکس العملی در قبال نیروهای مخالف می داند، این دیگر صرفا" داشتن یک نظر نیست بلکه خاک پاشیدن به چشمان مردم و دفاع از جنایت است. به مقاله اخیر آقای گنجی نیز در مجلات خارجی نگاه کنید که چگونه مفسر سخنان خامنه ای شده و هدف او را نه نابودی محو و نابودی اسرائیل بلکه کنار زدن آن دولت از طریق رای مردم فلسطین می داند!!! آخر مگر می توان "سگ هار نجس منطقه" را از طریق رای کنار زد. اینها همه استفاده از محیط "اعتدال و تدبیر" جهت پیدا کردن جایگاهی برای خود است که باید به شدت رسوا شوند. شما نگران چگونگی استقرار دموکراسی نباشید. همین دموکراسیهای غربی نیز از دل گیوتین های فرانسه و گردن زدن پادشاه انگلستان بیرون آمد، ما که همین را هم نکرده ایم.
۵۹۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : احمد

عنوان : کدام تصویر؟
آقای اکبر اکرمی، مشکل اینجاست که تصویری که شما میخواهید دیگران آن را بپذیرند، قلابی است. وقتی افراد و جریانات نقش بازی میکنند و چهره واقعی خود را بنا به مصلحت دگرگونه جلوه میدهند، اینجا مشکل میشود به برداشتی واحد از تصاویر دست پیدا کرد. برای نمونه در انتخابات پیشین آقای موسوی سرود آفتابکاران را که مال چریکهای فدایی خلق بود، برای تبلیغات خود انتخاب کرده بود. از طرفی دیگر ایشان همواره از دوران امام به عنوان دوران طلایی یاد میکرد و تاکید داشت که راه او را ادامه خواهد داد. همسر ایشان که در تبلیغات برای ایشان نقشی مهم داشت، الگوی خود را حضرت فاطمه میدانست. حالا اینکه چطور میتوان چریکهای فدایی را که جریانی کمونیستی بودند به حضرت فاطمه و امام خمینی ربط داد، سوالی است که شاید شما بتوانید جواب دهید. در چنین اوضاع بلبشویی که جریانات حکومتی دائما مشغول تصویرسازی و ارائه تصاویری جدید از خود هستند، تحلیل تصاویری که ایشان ارائه میدهند کار ساده ای نیست.
۵۹۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : رفراندم!
کلیچو "Klitschko

رهبر مخالفان اکراین": هیچ پیروز یی بدون مبارزه امان پذیر نیست!



جمهوری اسلامی نمیتواند ،مردم نمیخواهند و حاضرند فداکاری کنند و میکنند.
شرط آخری لنین وجود یک حزب انقلابی است که میتوان در این شرایط بوجود آورد میباشد.

این حزب یا جبهه‌ باید مردم ناراضی‌ را سازمان دهد.
۵۹۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود راد

عنوان : ریشه مشکل فرهنگی است و راه حل آن ترویج همگانی آموزه های حقوق بشر
به نظرم ریشه مشکلی که شما به درستی به آن اشاره می کنید فرهنگی است. ترکیب استبداد مزمن تاریخی همراه با مذهب جزم گرا، شیوه زندگی پدر سالاری با چاشنی نظام ارباب و رعیتی، و در پایان، دهه ها نفوذ ایدئولوژی فریبکارانه همسایه شمالی از ما مردمی افراط و تفریطی ساخته که خود را از بقیه برتر می بینیم و دیگران را مسئول مشکلات خود می پنداریم.

محض نمونه دقت کنید که حتی در صحبت روزمره تا چه حدی از کلمات تاکیدی استفاده میکنیم: همه، همیشه، هیچ وقت، هیچ کس، فقط، کاملا، اصلا، ... . حتی در گفتار و نوشتار دانشوران و روشنفکران مان تکرار و تعدد اینگونه کلمات به وضوح قابل مشاهده است.

با شما موافقم که حکومت اسلامی برآمده از دل همین مردم و همین فرهنگ است. منتهی شاید به افراطی ترین شکل آن. حتی منتقدین و مخالفین این حکومت هم با همین فرهنگ جزم گرا انتقاد یا مخالفت خود را ابراز می دارند. تو گویی که همگی حقیقت را یافته اند و همهء حقیقت را هم یافته اند.

احتمالا عدم استقبال فراگیر منتقدین و مخالفین از موضوع حقوق بشر نیز از همین روست، چون قبول حقوق مساوی برای دیگران در دایره اعتقادات جزم گرایانه نمی گنجد. برای اعتقاد به حقوق بشر لازم است خود را از نظر حقوقی با دیگری مساوی ببینی. زن و مرد و فقیر و ثروتمند و کرد و لر و عرب و عجم باید برایت یکسان باشند و بتوانی همه را به یک چشم بینی.

از این رو گمان نمی برم بتوان از حکومت و منتقدین و مخالفینش انتظار درک متقابل داشت. وابستگی تاریخی شان به فرهنگ استبدادی و ایدئولوژیهای جزم گرایانه، تا وقتی که آن را نشکسته اند به ایشان اصولا اجازه نخواهد داد حریفی برای خود بپذیرند. پذیرفتنی هم نیست، چون هرکدام خصوصیات بد و منفی فرهنگی مشترک را به خوبی در حریف می بیند، اما از دیدن همان خصوصیت در خود عاجز است. گره کوری که با دندان هم بازشدنی نیست.

اما منادیان راستین حقوق بشر خود را از این قید سنتی رهانیده اند. رستگاری مردم را نیز در رها شدن از این قید می بینند. طبعا حکومتی که از دل مردمی با فرهنگ و آشنا به حقوق خود برآید نمی تواند جزم گرا و گروه گرا باشد. بلکه حکومتی است که الزاما می بایستی حقوق همه اقشار مردم را نه تنها به ایشان بدهد، بلکه از آن پاسداری کند. تنها در آن صورت است که صاحبان ایده های متفاوت می توانند در کنار هم بایستند، و نه در مقابل هم.
شاید راه حل مشکل مان هم همین است. ترویج همگانی آموزه های حقوق بشر، بخصوص در میان منتقدین و مخالفین حکومت.
۵۹۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست