از : peerooz
عنوان : قصه ی اعرابی و ریگ در جوال کردن
جناب بهبودی،
فرمایشات شما اغلب مرا بیاد " قصه ی اعرابی و ریگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فیلسوف او را " در مثنوی میاندازد که امیدوارم اوضاع فیلسوف شامل حال شما نشود. این هم چند نمونه از آن داستان:
کیمیای مس عالم با تو است - عقل و دانش را گوهر تو بر تو است
این چنین عقل و کفایت که تراست - تو وزیری یا شهی بر گوی راست
گفت این هر دو نیم از عامه ام - بنگر اندر حال و اندر جامه ام
........
مر مرا زین حکمت و فضل و هنر - نیست حاصل جز خیال و درد سر
پس عرب گفتش که رو دور از برم - تا نبارد شومی تو بر سرم
.......
یا تو آن سو رو من این سو می دوم - ور ترا ره پیش من وا پس روم
یک جوالم گندم و دیگر ز ریگ - به بود زین حیله های مرده ریگ
احمقی ام پس مبارک احمقیست - که دلم با برگ و جانم متقیست
۵۹۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : توانا بود ....
ایدئولوژی عبارت است از سیستم نظرات اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره) که بیانگر منافع طبقاتی معینی اند و شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های مطابق با آنها می شوند.
ایدئولوژی پدیده ای طبقاتی است:
ایدئولوژی می تواند شعور کاذب باشد و یا شعور صادق
انعکاس درست واقعیت عینی باشد و انعکاش وارونه، نادرست، مثله، مخدوش، نیم بند، ناقص و معیوب واقعیت عینی باشد.
ایدئولوژی بسته به زمان و مکان تاریخی می تواند بیانگر حقیقت تاریخی باشد و یا وسیله ای برای عوامفریبی
اگر حضرات در گوگل واژه های ایدئولوژی و ای آموزش ایدئولوژی را تایپ کنند می توانند در دایره المعارف های فلسفی سیر و سرگذشت آن را دقیقا مطالعه کنند و دانا شوند:
پیش شرط توانئی به قول حکیم طوس، دانائی است.
۵۹۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
جناب آقائی،
با عرض احترام, گمانم آنست که کامنت شما خطاب به بنده است و با این پیش فرض از جانب آن " همانی بی جا " پاسخ میدهم چون هنوز بعد از دو کامنت ادای نام من برای شما دشوار است. گرچه بخاطر کوتاهی کامنت نمیخواستم در این بحث وارد شوم ولی توضیح مختصری شاید مفید باشد.
" ایدئولوژی مدرن " شما یاد آور تلاش روشنفکر دیگریست که ۶۰-۵۰ سال پس از اعلامیه جهانی حقوق بشر کوشیده است که جزء بسیار کوچکی از آنرابگمان نو آوری, بنام سکولاریسم نو به خلق خدا ارائه نماید. سکولاریسم نو اقلا مذهب را هم جزئی از ایدئولژی میداند و آنرا از سکولاریسم متمایز مینماید. ولی تمایز " ایدئولوژی مدرن " از " ایدئولوژی غیر مدرن " برای بنده تا حدودی مشکل است.
امروزه گروه های گوناگونی تحت عنوان های دمکراسی ، سکولار دمکراسی ، سکولاریسم نو و دموکرسی و بسیار نامهای دیگر ظاهرا مشغول فعالیتند که تمام ادعای آنها جزء کوچکی از منشور جهانی حقوق بشر است و در پایان هر اعلامیه برای خالی نبودن عریضه ذکر مصیبتی هم از حقوق بشر مینمایند. ظاهرا " حقوق بشر" تنها, باندازه کافی " سکسی " نیست. این تشتت آرا ما را بجائی نمیبرد و از اصول منشور جهانی حقوق بشر دور میکند. حقوق بشر ، حقوق بشر است و احتیاج به آرایش و پیرایش ندارد. اگر همگی بدون حشو و زوائد زیر این پرچم گرد آئیم راه ما بسیار کوتاه تر خواهد بود. با عرض احترام مجدد.
۵۹۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۲
|
از : حمید آقایی
عنوان : این همانی بی جا
اگرچه این همانی بی جا شما، بین نظر بنده، که من حقوق بشر را یک ایدئولوژی مدرن می دانم، با صحبت های خمینی جایی برای بحث های محتوایی و جدی باقی نمی گذارد، اما برای روشن ذهن شما بار دیگر رجوع می دهم به یادداشت و توصیه می کنم که آنرا دوباره مظالعه کنید.
در این یادداشت آمده بود: در کشورهای غربی، که حقوق بشر در سیستم های قضایی نهادینه شده، شاید جایی برای مبارزه ایدئولوژیک بر مبنای حقوق بشر وجود نداشته باشد. اما در برابر نظامهایی مانند جمهوری اسلامی که سلاح ایدئولوژیک آن اسلام سیاسی و ولایت فقیه است ما نیز نیاز به یک سلاح ایدئولوژیک مدرن (رجوع کنید به مفهوم لغوی آن و نه مصادیق آن) که بر مبنای اصول شناخته شده حقوق بشر است داریم. منظورم من این است که ما نمی توانیم صرفا بر مبنای مصلحت های روز با این رژیم دست و پنجه نرم کنیم، چشم انداز، مدل و روش مبارزه ما چه باید باشند؟
بر مبنای اصول جهانی حقوق بشر من معتقد به مبارزه عاری از خشونت، برای تحقق آزادی ، برابری، سکولاریزم و اصالت فرد هستم و مجموعه تجزیه ناپذیر حقوق بشر را مناسبترین وسیله، مرام، ایدئولوژی ( به مفهوم مدرن آن) و راهبرد می دانم.
۵۹۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : ترقی و تکامل
" البته بنده تاکیدی در بکار بردن این واژه ندارم، ......مهم این است که اعتقاد داشته باشیم که حقوق بشر اکنون به یک مرام، به یک روش سیاسی و مبارزه و حتی در کشورهای مدرن به یک حقوق قضایی لازم الاجرا تبدیل شده است.".
" حال شما مختارید که هر نامی خواستید بر آن بگذارید. من معتقدم که حقوق بشر اکنون یک ایدئولوژی مدرن شده است.". نقل از کامنت جناب آقائی.
گمان دارم که اکثر قریب به اتفاق طرفداران حقوق بشرمعتقدند که مذهب و ایدئولژی جایی در حکومت ندارد و نمونه شاهد آن چهار کامنتی ست که با این عقیده موافقند. از طرف دیگر گر چه جناب آقائی قبول دارند که این "حقوق " بشر " حتی در کشورهای مدرن به یک حقوق قضایی لازم الاجرا تبدیل شده " ولی هنوز معتقدند که " حقوق بشر اکنون یک ایدئولوژی مدرن شده است.".
نکته جالب, تضاد فرمایش ایشان با گفته خمینی ست. خمینی گفته بود " اگر همه بگویند آری من میگویم نه ". ایشان میفرمایند " اگر همه بگویند نه من میگویم آری ". به این جز ترقی و تکامل چه میشود گفت؟
۵۹۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۲
|
از : مسعود راد
عنوان : تشویق اپوزیسیون برای اتحاد و ائتلاف حول محور حقوق بشر بسیار چاره ساز خواهد بود
ممنون جناب آقایی.
به نظر من هم ایدئولوژی خواندن حقوق بشر به ارزشهای این منشور کمک نخواهد کرد و اصولا نیازی به این همانی نیست.
اما با شما کاملا موافقم که برای مبارزه فکری در برابر حکومت استبدادی ولی فقیه میبایستی از سلاح مدرن حقوق بشر استفاده کرد. روش کار را هم بردن مفاد آن در بین مردم و آموزش عمومی آن می دانم. این وظیفه البته به عهده اپوزیسیون غیرایدئولوژیک است که به هر طریق ممکن انجام دهند. اما در همان حال تشویق اپوزیسیون برای اتحاد و ائتلاف حول محور حقوق بشر هم بسیار چاره ساز خواهد بود.
۵۹۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۲
|
از : ئاواره
عنوان : آگاهی کاذب
تا آنجا که من میدانم، از ایدئولوژی بعنوان آگاهی کاذب نام برده شده است (مطلع نیستم که آیا قبل از مارکس هم کس دیگری آنرابکار برده باشد)
آنرا تدوین و اشاعه می دهند تا مجموعه افراد مورد نظر، برای فکر کردن و انتخاب رفتار و تصمیم گیری نه به ذهن و اندیشه، نه به نیازها وادراکات خود، که به این سیستم فکری و تدوین کنندگان و مفسرانش رجوع کنند. نوعی پرده پوشی روابط حقیقی مابین انسانهاست، نه تنها مذهب که رسانه های جمعی سرمایه داری هم نوعی ایدئولوژی ظاهرا غیرمدون را ( برتری جویی، مصرف، سرگرمی، هم رنگ شدن، و...) را تبلیغ و ترویج می کنند. ماحصل آن فرد مقلد و باورمند و «شیرده» است.
در مقابل آن فرد شکاک، خود بنیاد و جستجوگر قرار دارد.
ایدئولوژی مابین جهان محسوس و ادراکات و نیازهای فرد و عقل و اندیشه اش دیواری قدرتمند می کشدو ارتباط سرشتی آنها را مختل می نماید. باورمند را عادت می دهد که ابتدا آنها را از فیلتر قوانین و باورهای مدون و یا غیرمدون، مطرح و رایج و ... (آگاه ویا نا خود آگاه) عبوردهد و سپس تصمیم بگیرد و عمل کند. حاصل کار وجود توده عظیمی از انسانهاست که براحتی توسط عده قلیلی کنترل و هدایت می شوند (بردگی درونی)
آنچه بنام حقوق بشرمدون شده است، در واقع زاده نیازانسان اتمیزه ومرفه جهان سرمایه داری است و
سرمایه داری در مرحله ای از رشد خود توانسته است تحمیل آنرا بر خود تحمل کند، البته نه برای کشورهای پیرامونی، که بیشتربعنوان بازار فروش و منبع تامین انرژی کاربرددارند تا جوامع انسانی. حقوق بشر همچنانکه از اسم اش هم پیداست حق است نه ایده، زاده نیاززمان و مکان خویش بوده است و نه فکر بکر و ایده جالب گروهی انسان خیر خواه و.......
روحانیت و سلطنت دو بازوی سیستم استبدادی در ایران بوده اند که به حقوق گله ای معتقد بوده و هستند، گله های رام و تحت امر و مطیع. شاه نیز از این حقوق بشر بسیار بدش می آمد و به اروپاییان نصیحت می کرد که شما با این حقوق بشرتان بالاخره به عصر حجر بر می گردید. ایرانیان بصورت نیم سوز و نارس وارد سیستم سرمایه داری شده اند به همین دلیل هم تاکنون روحانیت توانسته است سیستم حقوقی و سیاسی دوران گله های انسانی را به آنها تحمیل کند. تا پایان این سیستم راهی نمانده است.
۵۹۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۲
|
از : حمید آقایی
عنوان : آری ایدئولوژی یک ضرورت است
خانم آزاده سپهری، امیدوارم موجب سردگمی شما نشده باشم. لطف کنید در صورت امکان یادداشت را دوباره مطالعه کنید. اتفاقا بر عکس برداشت شما از یادداشت اینجانب، معتقدم که جمهوری اسلامی به هیچ وجه مدرن نیست، بلکه با استفاده از اسلام و سنت های قرون وسطایی، ایدئولوژی ضد مدرنیته و ضد انسانی را اعمال می کند و به آن نیز افتخار می کند و از آن همه جا دفاع می نماید. در کجای این یادداشت مرام و ایدئولوژی حقوق بشر مساوی با ایدئولوژی اسلام سیاسی جلوه داده شده است. لطفا فاکت بیاورید.
اگر دقت کرده باشید من از دو نوع ایدئولوژی مدرن و سنتی نام برده بودم و سعی کرده ام که یک تعریف متفاوت از ایدئولوژی مدرن ارائه دهم، که اساسا با ایدئولوژی های سنتی تفاوت دارد. اگر بار دیگر به متن مراجعه کنید متوجه می شوید که یک ایدئولوژی مدرن قصد ارائه یک دستگاه فلسفی جهان شمول و ایستا و دگم را که منابع آن یا اراده الهی و یا اراده تاریخ هستند ندارد، بلکه بدلیل ریشه در طبیعت انسان تنها یک چشم انداز و اصولی را ارائه می دهد برای آزادی و برابری و حقوق بشر.
اختلاف من و شما این است (ضمن احترام برای نظر شما) که شما از مصادیق واقعا موجود ایدئولوژی، که با شما هم عقیده ام که دگم هستند شروع می کنید اما من به ریشه لغوی ایدئولوژی مراجعه کرده ام و سعی نموده ام تعریف دیگری از آن ارائه دهم .
در ضمن من نه تنها حقانیتی برای جمهوری اسلامی قائل نیستم بلکه معتقدم که باید با یک سلاح جدید ایدئولوژیک (مدرن و حقوق بشری) با مبارزه کرد. اگر نظامهایی شبیه جمهوری اسلامی از ابزار ایدئولوژیک (ولایت فقیه و اسلام سیاسی) استفاده می کند چرا ما مسلح به یک ایدئولوژی مدرن نشویم.
البته بنده تاکیدی در بکار بردن این واژه ندارم، همانطور که در یک یادداشت دیگر تحت عنوان مرام حقوق بشر نوشته بودم می توان بجای این واژه از واژه مرام استفاده کرد. مهم این است که اعتقاد داشته باشیم که حقوق بشر اکنون به یک مرام، به یک روش سیاسی و مبارزه و حتی در کشورهای مدرن به یک حقوق قضایی لازم الاجرا تبدیل شده است. نمی توان یک دمکراسی نیم بند داشت اما حقوق بشر را اجرا نکرد و نقض نمود، همانطور که ما در جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم. مجموعه حقوق بشر یک مجموعه بهم پیوسته است و دیگر از حد اعلامیه گذشته و به یک مرام تبدیل شده است. حال شما مختارید که هر نامی خواستید بر آن بگذارید. من معتقدم که حقوق بشر اکنون یک ایدئولوژی مدرن شده است.
امیدوارم که شما را از سردرگمی در آورده باشم و نظراتم را روشنتر مطرح کرده باشم.
۵۹۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۲
|
از : آزاده سپهری
عنوان : ایدئولوژی، یک ضرورت؟!
باز هم مثل همیشه با قاطی کردن مفاهیم و موضوعات خواننده را سردرگم میکنید تا در پایان جمهوری اسلامی را نظامی مثل نظامهای مدرن جلوه دهید. ایدئولوژی دو معنی دارد که شما آگاهانه هر دو معنی آن را یکی کرده اید تا بتوانید دفاع از حقوق بشر را از نظر ریشه ای یک "ایدئولوژی" مانند اسلام سیاسی و فاشیسم جلوه دهید. ایدئولوژی در برخی موارد صرفا به معنای تصورات و سیستم ارزشی یک جریان فکری ست. ولی معمولا در مواردی از این کلمه استفاده میشود که بار منفی دارد.
اکثرا وقتی از یک جریان فکری به عنوان ایدئولوژی نام می برند، دگماتیسم و بسته بودن آن سیستم فکری را مد نظر دارند. برای همین هم ایدئولوژی معمولا بار منفی دارد و به جریانات فکری مانند اسلام سیاسی، فاشیسم و کمونیسم نسبت داده میشود. ویژگی این نوع سیستمهای فکری که بر پایه یک "ایدئولوژی" به معنی رایج و منفی آن است، بسته بودن، عدم پذیرش انتقاد، ناتوانی در درک واقعیات، اسطوره سازی، جعل تاریخ، انکار حقیقت و سعی در حذف جریانات فکری مخالف است.
با ایدئولوژی نامیدن "حقوق بشر" حقانیتی نصیب جمهوری اسلامی نمیشود. واژه ها قادر به تعیین و تغییر واقعیات نیستند. آنچه انسان تجربه میکند، اساس برداشت او از واقعیت را شکل میدهد. این واقعیتی ست که وابستگان به یک ایدئولوژی قادر به درکش نیستند.
۵۹۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : مقام عشق را درگه بسی بالاترازعقل است
جناب آقائی،
ممنون از یاد آوری منشور جهانی حقوق بشر ولی فرمودید :
"....می بایست برای مبارزه فکری و ایدئولوژیک در برابر آن از سلاح ایدئولوژیک مدرن و سکولار حقوق بشر استفاده کرد.".
منشور جهانی حقوق بشر ضد ایدیولوژی ست و بهمین جهت " ایدیولوگ " ها با آن مخالفند. بنا بر این نمیتوان آنرا ایدیولوژی خواند. همان اصطلاح منشور برای آن کافیست.
آوردن کلمه " سکولار " در ردیف و هم طراز کردن آن با منشور جهانی حقوق بشر در حقیقت تحقیر آنست. سکولاریسم تا زمانی اهمیت و ارزش داشت که این منشور نوشته نشده بود و اکنون جزء بسیار بسیار کوچکی از آن است. متاسفانه گروهی متجدد و روشنفکر! هنوز با سکولار سکولار کردن میخواهند از این نمد فرسوده برای خود کلاهی درست کرده باشند. ضمنا گمان ندارم که این منشور در باره مجازات اعدام حکمی صادر کرده باشد.
۵۹۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۲
|