یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

«جاکارتا» آمد، «سانتیاگو» نمی‌رود

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رضا پرچی زاده

عنوان : کمونیسم چه مدینه فاضله ای بود و ما نمی دانستیم!
این مقاله خوبی است، به این جهت که ارزش مقاومت در برابر استبداد و برخی نتایج عملی آن را به نمایش می گذارد. اما دوزِ کمونیستی اش الکی بالاست. پیش پای شما همین یکی دو ماه پیش داشتم ویژه نامه ای را برای دانشگاه ایندیانای پنسیلوانیا ادیت می کردم به نام «انقلاب و آموزش»، که موضوع آن نقش مارکسیسم در آموزش بود. چند نفر از صاحب نظران در این امر برای ما مقاله فرستادند، و در مجموع کار خوبی از آب درآمد. با این وجود، بودند در آن میان عده ای که «سوسیالیسم واقعا موجود» امثال چاوز در ونزوئلا و مورالس در بولیوی را بهترین مدل زندگی در دنیا می دانستند؛ و این برای من عجیب بود، زیرا باعث می شد به این فکر کنم که اینها از کدام منظر به این رژیمها نگاه می کنند که آنها را بهترین مدل زندگی می دانند؟ مگر نه این است که این رژیمها در دست یک ایلیتِ دیکتاتور اداره می شود؟ و مگر نه اینکه آنها مردم را به روبوتهایی بی اختیار تبدیل کرده اند که کمیته مرکزی حزب برایشان تعیین تکلیف می کند؟ و مگر نه اینکه در این رژیمها سرمایه داری شخصی تبدیل شده به سرمایه داری دولتی؟ پس چه ایده آلی در اینها وجود دارد که چنین تقدیس می شوند؟ فقط چون ظاهرا در برابر آمریکا قرار گرفته اند انقدر دوست داشتنی هستند؟ و از این دست سوالها و ایرادات بسیار است.
۵۹۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۲       

    از : مازیار طبری

عنوان : تجربه ی مطلوب
در ایران ما از نظر اقتصادی موفق شدند که جاکارتارا پیاده کنند. ما از نظر سیاسی هنوز نه. اندونزی کشور ثروتمندی مثل ایران نبود در نتیجه کارتون خوابی و زندگی در آبراهه ها در آن عمومی شد، در ایران بی خانمانی و کارتون خوابی عارض شد ولی عمومی نشد چرا که پول مثل آب از لای دست و پنجه ی ملا ها و آقا زاده ها و دلالهایشان فرو می ریخت و قطراتی از آن توی جامه پراکنده می شد. سالهای سال این دلارها و یوروها که با ارقام نجومی در ترکیه وکانادا و.... مفقود یا پیدا می شود در ایران خودمان توی دست و بال حکومتی ها و وابستگانشان می گشت و تراوشات ناچیز این گردش ، سوختمایه ی کورسویی بود که اجاق در حال احتضار اقتصاد میهن مارا گرم نگهمیداشت . انها موفق شدند - با توجه به نسبیت -، ایران را از نظر اقتصادی تبدیل به اندونزی کنند. ثروت مردم ایران یا در مناقشات خاورمیانه تلف شد و یا در حسابهای ایادی رژیم ذخیره. اما از نظر سیاسی هنوز موفق نشدند. ترفتدهایشان انبوهی از مردم از از نظر سیاسی عقیم کرده است ولی هنوز زندانها
پراست و جویبار خونین مبارز از لای سنگلاخها راه خودرا باز می کند. بیهوده نیست که اعدام جوانان برای رژیم اعتیاد شده است و رئیس قوه ی قضائئیه ضحاک از آب در آمده است. آنچه که از کشتار و شکنجه و آدم ربایی و ... دژخمیان جمهوری اسلامی در ایران انجام می دهند از سنخ همان عملیاتی است که شاه و پینوشه و سوهاتو انجام میداد ند و حالا فرماندهان همان مزدوران در معیارهای تازه و وسیع و "مناسب زمان" در همان کشور ها یا کشورهای دییگر یا انجام می دهند و یا می خواهند انجام بدهند و نمی شود.(شیلی). امپریالیستها معنی تحلیل تازه از شرایط تازه را خوب میدانند. و برای پیاده کردن برنامه هایی که ضرورتِ همین شرایط تازه هست، شمال آفریقا و خاورمیانه تجربیات جدیدی را از سر می گذرانند. درست فهمیدید من تئوری توطئه را قبول دارم و شما را هم طرفدار تئوری کبکها میدانم!!؟
تهران، سانتیاگو و جاکارتا سه تجربه ی یکسان با نتایج کم و بیش متفاوت اما مطلوب برای جهان سرمایه داری است.
بعد از برکنار کردن شاه، سپردن حکومت به نظامیان در ایران برای امپریالیستها گرینه ی مطلوبی نبود، شاه نظامی باشهامتی باقی نگذاشته بود. باشهامت ترینشان وفاداران ترینشان به شاه بودند که یا فرار کردند و یا اعدام شدند. گزینه امپریالیستها که خمینی بود رویاهایی چنان " رستاخیزی " داشت که نمی توانست مرکوبی سربراه برایشان باشد و همه ی منافعشان را تامین کند. . تلاش برای سربراه کردن این مرکوب هنوز ادامه دارد و در این زمینه، کج دار و مریز با تحریمهای گوناگون ادامه دارد. فعلا به همین که ایران فقیر بماند، جهل و خرافه تبلیغ شود، دولتی مستقل و ملی روی کار نیایدو مردم به رفاه نرسند قناعت می کنند. حالا بگذار کلاهی هم از این نمد به روسیه و چین برسد،
تهران هم نمی رود زیرا ما انقلاب مشروطه و تجربه ی کودتای ۲۸ مرداد را پشت سر داریم همچنانکه شیلی تجربه آلنده را پشت سر داشت.
درود بر مترجم گرامی که این نوشته ی کوتاه و آموزنده را بر گزیده و ترجمه کرده اند
۵۹۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۲       

    از : نوید مبشری پور

عنوان : من مرد انقلابم و این سر پر ز شور
مقاله ی جالب و خواندنی است . چندی پیش در سالروز کودتای شیلی یعنی ۱۱ سپتامبر همین روزنامه شرق مقاله خوبی در باره « ویکتور خارا » خواننده پر آوازه ی شیلیایی نوشته بود که مطالعه آنرا به همگان و به ویژه دوستداران اندیشه های چپ و انقلابی توصیه میکنم.
۵۹۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۲       

    از : دور انداز

عنوان : دور بینداز یا نگه دار؟
خیلی واضح و روشن، پایان کاری را نشان می دهد، که امثال نگهدار سعی دارند برای ایران تدارک ببینند، ایران به اندونزی دومی تبدیل شود، نه شیلی دوم. پشت سر مقام رهبری و روحانی بایستیم و تا می توانیم فتیله مطالبات را پایین بکشیم، مایه دلخوشی آنان باشیم، نکند رم کنند، گورستان اکثریت مردم و جولانگاه نخبگان سیاسی منحط.
تنها مقاومت رندگی می آفریند، نه تسلیم. این هم دو مدل کاملا گویا در اثبات آن.
۵۹۴۴۷ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۲       

    از : ک اسدی

عنوان : عالی بود
عالی بود. خیلی وقت بود که همچو مقاله روانشناسی توده ها را نخوانده بودم. منهم با چند شیلیایی و اندونیزیایی اشنا بودم که دقیقا رفتارشان همانطوری بود که مقاله توصیح داده است. شیلیایی ها پویا و پر از احساس و عواطف اما اندونیزیایی ها خیلی پسیو . فقط به فکر لقمه نان و زندگی روزمره خویش بودند .
۵۹۴۴٣ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست