از : masoud memar
عنوان : نقش کنشگران در تغییرات اساسی
آقای هوشنگ برداشت شما از جمهوری اسلامی و ساختار حقیقی آن منطبق با واقعیت بیش از سه دهه اخیر نیست . درمورد قانون اساسی که پیشنویس آن قبل از انتخابات آری یا نه برای تثبیت جمهوری اسلامی تهیه شده بود تناقض وجود داشت و اسامی تهیه کنندگان آن ثبت شده است ٫ شما یک نماینده از جنبش چپ در تدوین قانون اساسی نمییابید. اصولأ در گفتمان آن دوران مسئله حقوق بشر یا دموکراسی یا سکولار وجود خارجی نداشت هنوز جنبش چپ درگیر خودش بود و هیچ چشم اندازی از وقایع در شرف انجام بعد از سرنگونی پهلوی نداشت تنها چیزی که باور داشت آرمان خود و مبارزه برای تحقق آن بود . بخشی از چپ هم در حین مواجهه با وقایع در شرف تکوین ٫ علل آنرا نشناخت و با تز راه رشد غیر سرمایه داری موفق شد حداقل بنحوی از آرمانگرائی فاصله نگیرد. شاید کسانی با ساده نگری و گریز از واقعیت بگویند که خط امامی ها انقلاب را ربودند ٫ اگر این را هم بپذیریم آنگاه سوال اساسی اینست که چرا ما نتوانستیم انقلاب را با آرمانهای خود همگام کنیم ؟ و چرا خط امامی ها موفق به ربودنش شدند ؟
الان خود خط امامی ها هم سالهاست از ساختار حقیقی حذف شدند.
آری با آرایش نیروها در انقلاب ٫ آرمانگرائی بجای دیدن حقایق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ٫ بررسمیت نشناختن همه از جانب همه و ... و اساسی ترین علت که زائیده خفقان و دیکتاتوری پهلوی بود اینست که (۱. نبود آزادی برای احزاب دگراندیش و نهادهای مستقل مدنی که ارتباط ارگانیک با جامعه داشته باشند غیر از مساجد و تکیه های مختلف مذهبی ۲.و به تبع آن خلا ورود گفتمان و نقد و گشایش فضای باز در درون احزاب و تشکلها ) ٫ چه انتظاری بیش از این میرفت ٫ حتمأ انتظار قانون اساسی سکولار و مدرن را نمیتوان داشت.
از این وقایع که بگذریم در همین سه دهه جمهوری اسلامی با همین قانون اساسی و اقتدارگرایان حکومتی بنابه علل گوناگون و گاهأ متضاد ٫ آقای احمد شاملو بعد از چندین بار ضبط و سوزاندن آثارش توسط ساواک در حکومت پهلوی موفق شد آثارش را بچاپ برساند ٫ قشر مذهبی و محافظه کار با احساس فضای امن و مذهبی دخترانش را به دبیرستان و دانشگاه و محیط ورزشی و هنر از جمله سینما و موزیک راهی کند و به تبع آن نخبگان هنری علمی فرهنگی سیاسی به جامعه وارد شدند ٫ آقایانی همچون زرافشان و رئیس دانا توانستند در محیطهای اجتماعی و دانشگاهی با مردم ارتباط علنی داشته و در همین تهران جلسات فلسفی و اقتصادی دایر کرده و حتی مبانی مارکسیسم را تدریس کنند.
جامعه ۵۷ ارتش و دژ مستحکم پهلوی و گارد جاویدان را وادار به عقب نشینی کرد
جامعه امروز هم با خواست خود به قانون اساسی مد نظر اکثریت خواهد رسید و امثال آقایانی چون خامنه ای چه بخواهد چه نخواهد چه سرکوب کند چه تسلیم شود.
این آقایان به بدنه همین سپاه پاسداران برای سرکوب ۸۸ اعتماد نکردند و ارازل و اوباش آموزش دیده در قرنطینه کهریزک را با لباس شخصی ها برای سرکوب اعزام کردند.
در همین خواست جامعه که کلیدی است کنشگران نقش اساسی و سازنده ای ایفا میکنند
۵۹۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۲
|
از : هوشنگ ح
عنوان : حکومت اسلامی درایران یک حکومت خلافتی است
اقای معمار، حکومت اسلامی یک حکومت خلافتی وقانون اساسی ان هم قران وسند به باور شیعی است. مجلس شورای اسلامی، قوای سه گانه و...همه ظاهرقضیه هستند. حتما درپایان هرانتخابات حکومتی هم دیده اید که انراچیزی جز بیعت با رهبری نمی دانند. درمورد اقای روحانی هم اراده ولی فقیه براین بوده که کسی مانند ایشان رییس جمهور(پادو) شود تا بنام مردم (حالا که تحریم های کمرشکن حاصل ازسیاست حق مسلم مای ایشان بقا حکومت را باخطرمواجه ساخته است) پای سند عقب نشینی دربرابرغرب رادرمورد مسله هسته ای امضا کند. یک زمان اقای احمدی نژاد لازم می امد (همفکر رهبربودند) وحالا اقای روحانی. درمورد حقوقدانان و مدافعان حقوق بشری هم باید گفت که انها باشهامت خود والبته تحمل مصایب فراوان تنها رژیم رارسوا کردند و نه اینکه درباورحکومت نسبت به حقوق شهروندی تغییری ایجاد کرده باشند.
۵۹۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۲
|
از : سعید کرامت
عنوان : منصور معمار
باتشکر از توضیحات روشنگرانه شما. طبعا من در دایره دانش و درک محدود خود به مسئله پرداخته ام. دخالتگری دوستانی مثل شما قطعا بحث را غنی تر خواهد نمود.
۵۹۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : نقش مثبت حقوق دانان و منشور نویسان
آقای کرامت شما ساختار حقوقی ایران فعلی ( قانون اساسی فعلی ) را تشریح را کرده و به نتیجه رسیدید بدون اینکه نقش کنشگران و جامعه مدنی را که تعیین کننده است مدنظر قرار دهید.
۱. هر کشوری قانون اساسی دارد که بنابه روندی دموکراتیک یا غیر دموکراتیک تصویب شده است که در کل ارکان اصلی ساختار حقوقی آنرا تشکیل میدهد . گذشته از اینکه در جوامع غیر دموکراتیک ٫ ساختار حقیقی در روند جامعه نقش کلیدی را بازی میکند تا ساختار حقوقی ٬ برای مثال : قانون اساسی مشروطیت که نسبت به زمان خود قانون مترقی محسوب میشد در طول سلطنت پهلوی از جانب حکومت اجرا نشد و در آستانه تحول اجتماعی ( انقلاب ۵۷ ) شاه ایران تازه قول میداد که بندبند قانون اساسی را اجرا خواهد کرد .
۲.جامعه هیچوقت ساکن نیست و در روندش و نسبت به کمیت خود ٫ یا ساختار حقیقی را با خواست خود همراه میکند مانند ( بخشی از مراجع قدرت یا بازوان تشکیل دهنده خود همچون موسوی ها و کروبی ها و منتظری ها و ... ) یا مجبور به تمکین میکند بطور موقت ( همچون انتخاب ۹۲ که با عقب نشینی جناح اقتدارگراها بوقوع پیوست ) یا در مرحله ای ساختار حقیقی را از قدرت خلع میکند مانند انقلاب ۵۷ .
۳. من این نتیجه گیری شما را تا حدودی درست و در کل خلاف واقعیت تاریخی میدانم
نتیجه گیری شما : ( در نتیجه هیچ حقوقدانی، هیچ قهرمان مدافع حقوق شهروندی ای نخواهد توانست قدم موثری در جهت بهبود حقوق شهروندی در چارچوب قانون و ارزشهای جمهوری اسلامی بردارد.
اولأ نقش تک تک حقوقدانان و مدافعان حقوق بشری در داخل و خارج و ارتباط آنها با جامعه مدنی در نهایت برای تغییر ساختار حقوقی و حقیقی کلیدی است
دومأ اگر بدرستی نکته ای که خود در نوشته آوردید :
( اکنون تصور کنید که چند درصد از شیعیان باورمند، پیرو رهبرهستند؟ آماری در این زمینه در دست نیست. اما نگاهی به فضای سیاسی ایران نشان میدهد که درصد بسیار ناچیزی از مردان شیعه معتقد به ولایت فقیه هستند. ) را بررسی کنید نشانگر تحول جامعه و نقش کنشگران مدنی است و خواست مشترک بطور استراتژیک نه تاکتیکی موجب گذار به جامعه نوین خواهد شد.
منظور من از استراتژی و تاکتیک : سرف مخالفت با رژیم در تجربه نشان داده که نمیتواند ملاک خواست عمومی جامعه قرار گیرد مانند مقطع ۵۷ که بشکل تاکتیکی همه احزاب با آیت الله خمینی علیه حکومت پهلوی بسیج شدند.
۵۹۵۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۲
|