یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بهائیان و مدارس مدرن - نوشین شاهرخی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نوید

عنوان : یار عزیز نادیده نادر خان
یار عزیز نادیده نادر خان، سلام بر شما باد. ای کاش مطالب آدرس هائی را که قبلا تقدیم کردم مطالعه فرموده بودید تا چنین نمی نوشتید. از جمله‍ی آنها، اینها بود:
کتاب «بهائیان و ایران آینده» از ب. همایون در اینجا:
http://www.ketabhayebahai.com/bahaiyan-va-iran-ayaneh
کتاب «رگ تاک» از دلارام مشهوری در اینجا: http://www.ragetak.com/
کتاب «نگاهی تازه به دیانت بهائی» در این آدرس ها سری بزنید: http://www.ketabhayebahai.com/negahi-tazeh
http://velvelehdarshahr.org/node/۲۳۰
عیبی ندارد؛ ان شاءالله مطالعه خواهید فرمود.
منابع دیگری هم تقدیم می کنم برای تکمیل مطالعات. قربان رویت، نوید

«کشور مقدّس ایران در نظر بهائیان» در اینجا:
http://www.aeenebahai.org/taxonomy/t/۱۲۶

«پیام بیت العدل اعظم الهی مورّخ ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳ درباره‍ی ایران» در اینجا:
http://www.velvelehdarshahr.org/node/۸۹

بیش از سی پیام مرکز جهانی بهائی، بیت العدل اعظم، در باره‍ی ایران و ایرانیان و بهائیان ایران و حال و آینده در این آدرس:
http://www.payamha-iran.org/
۶۰۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نادر مشهدی

عنوان : مدارس بهائی
با درود به دوستان گرامی،
نوید گرامی متاسفم که فکر میکنید مورد اتهام وارد شده اید . امید وارم که با متفکرین زمان بتوانید همفکری کنید به قول ویلیام بلیک :
«کسی که باورهای خود را هرگز تغییر نمی دهد همچون آب راکدی است که در آن، کرمها لانه می کنند.»
به فکر ایران باشید به بهای ایران بیشتر بیاندیشید تا به بهای الله!
کسانیکه الله را به ایران آوردند خودشان به بهای آن می اندیشند.
پیروز و سرفراز باشید.
نادر
۶۰۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نوید

عنوان : درخانه اگر کس است...
با درودی گرم و خالصانه، دوست عزیزم، پاسخ سوالات و اتهامات شما را در کامنت های قبلی ام تقدیم کرده ام و به اندازه‍ی کافی آدرس و لینک در خصوص هر یک داده ام.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
جانت خوش و خرم باد
۶۰۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نادر مشهدی

عنوان : بهائیت به عنوان مذهب مترقی
با درود فراوان به همه دوستان شرکت کننده در این گردهمائی و به ویژه به نوشین گرامی که نتیجه پژوهش او همگان را به بررسی مجدد ترغیب کرد. اشاره میکنم به جملات ذیل نوید خان که به پندار من شاید احساسات مذهبی اش خدشه دار شده باشد:

«ناگهان مشاهده می کنیم عده ای فورا زیر آن بجای آن که در مورد ستم مزبور از زاویه‍ی حقوق بشر نظر دهند، شروع می کنند به نوشتن اکاذیب و افترائات و تهمت ها و توهین همیشگی به عقاید بهائی و بهائیان.»

نوید خان اگر منظور شمااز عده ای در این مورد گفته های من میباشد، من به هیچ عنوان قصد توهین و یا افترا و نشر اکاذیب ندارم و دقیقا از قالب کلمات شما در کتب شما و گفته های خود شما در مورد حقوق بشر سندیت آوردم که این ها در تضاد است وقتی سنگ حقوق انسان ها را به سینه میزنید و بعد مردمی که به بهائیت ایمان آورده اند را اغنام الله بنامید و سر کردگان گروه را شبان آنها ، این مورد فقط تبعیض خوانده میشود. شما موضوع پایمال شدن حقوق بشر در ایران را فقط در مورد بهائیان مطرح میکنید ولی در مورد بقیه مردم ایران هیچ گاه اعتراضی شنیده نشده و خیلی راحت ،همانطور که اشاره کردم در دوره رژیم سلطنتی، بی توجهی کردید که افرادی زندانی سیاسی بودند و شکنجه و اعدام شدند. الان هم در مورد بی خانمانی مردم فلسطین از شما هیچ ندائی شنیده نمیشود. همانطور که خودتان سند آوردید در مذهب شما حکم اعدام عادی میباشد. چرا به دیگران افترا میزنید؟ بگذریم امیدوارم تعصبات خود را بتوانید کنار بگذارید . هیچ کس این واقعیت را انکار نمیکند که به شهروندان بهائی در ایران ظلم و ستم میشود و من هم باشما و آنها همدردی دارم ولی باید با همه همدردی داشت. و در همه زمانها! بگذریم در پایان دوست داشتم خاطر نشان کنم که مسائل تربیتی و فرم تشکیل مدارس ایران در گذشته را هم میشود از دید کارهای مرحوم صمد بهرنگی دید. عمق جامعه را با دید یک معلم از دهات ایران نگاه کنید! اشاره میکنم به نوشته معروف صمد بهرنگی « کند و کاو در مسائل تربیتی ایران» . آنچه در این تحقیق دیدم فقط در مورد یک طبقه مرفه جامعه ایران در گذشته بوده و نه تمام جامعه ایران واین طبقه تحصیل کرده بهائی بعد ها متصدی مقامات کشوری و علمی ایران شدند ولی چه نتیجه ای داد؟ میبینیم.
نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!
شاد وپیروز باشید.
نادر
۶۰٣۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نوید

عنوان : تشکر از پیروز عزیز و...
پیروز عزیزم، با درود و تشکر از اینکه مطلبی در پاسخ نادر عزیز نوشتید، تقاضای بنده این بود که در مورد بیانی که نادر عزیز شاهد آورده بودند بنویسید که آیا واقعا از آن، چنان برداشتی می شود که ایشان کرده اند؟ این مورد نیاز به مذهبی بودن یا نبودن ندارد. به نظر حقیر در اینجا باید به انسانیّت همه مان ناظر بود و نه به مذهبی بودن یا نبودن. ما همه انسانیم و بسیاری نقاط مشترک داریم. ازقضا چه بسیار که نظرات عزیزانی غیر مذهبی برای دوستان مذهبی مفید و باعث اصلاح است؛ و نیز برعکس. ما همه درحال فراگیری از هم هستیم. بنابراین تقاضای حقیر این است که شما و سایر عزیزان غیر مذهبی در مواردی که مربوط به سرنوشت همه مان و نیز مربوط به سعادت حقیقی بشر و صلح جهانی و رفع جنگ و ایجاد دوستی و محبّت است حتما نظر دهند و تحقیق کنند و بررسی نمایند. حتی پیشنهاد حقیر این است که همچون خانم نوشین شاهرخی عزیز مقالات تحقیقی بنویسید. امّا چیزی که در این تحقیقات مهم است آن که باید حقیقت جویی و انصاف و عدم تعصبّات جاهلانه را در این قبیل تحقیقات مدّ نظر داشت. حضرت بهاءالله در زمان خودشان در مورد شرایط تحقیق با توجّه به مصداق روزنامه به عنوان یک رسانه ها، چنین فرموده اند: «روزنامه فی الحقیقه مِرآت (آیینه) جهان است؛ اعمال و افعال احزاب مختلفه را می نماید؛ هم می نماید و هم می شنواند؛ مِرآتی است که صاحب سمع و بصر و لسان است. ظهوریست عجیب و امری است بزرگ، ولکن نگارنده را سزاوار آنکه از غرض نفس و هوی مقدّس باشد و به طِراز (زینت) عدل و انصاف مزیّن و در امور به قدر مقدور تفحّص نماید تا بر حقیقت آن آگاه شود و بنگارد. در امر این مظلوم (حضرت بهاءالله) آنچه ذکر نموده اند اکثری از راستی محروم بوده؛ گفتار نیک و صدق در بلندی مقام و شأن مانند آفتاب است که از افق سمآء دانش اشراق نموده...» (اشراقات، صص: ۱۵۴- ۱۵۵)
باری خود آن عزیز با اطلاعاتی که دارید، می توانید از جمله نویسندگان چنین مقالاتی تحقیقی باشید. در دهه ی اخیر دیده ام که علاوه بر عزیزانی غیر بهائی و مذهبی، بعضی عزیزانی هم که مذهبی نیستند چنین کرده اند و بعضا نکات جالبی را در تحقیق خود یافته اند که نشان از انصاف و حقیقت جوییشان دارد.
امّا این که دوبار فرمودید چرا از خانم شاهرخی عزیز تشکر نکردم، از نقص بنده است. هیچکس در این دنیا کامل نیست. لابد هر کسی نقایصی دارد. یکی از نواقص عمومی هم غفلت و فراموشی است. امّا فرد ناسپاسی نیستم. عمدی درکار نبوده است. اگرچه ظاهراً در نوشتن و کلام تشکر نکرده ام، ولی قلبا جز این نیّتی ندارم. امّا از طرفی وقتی شما یادآوری کردید با خود گفتم حالا پس از یادآوری شما، شاید ریا باشد که تشکری بنویسم و چنین تشکری شاید آن ارزشی را که باید می داشت نداشته باشد. البته معتقدم خانم شاهرخی عزیز، اجر خود را برده اند و این اجر، نفسِ تحقیقی است که کرده اند و لذّت آن را چشیده اند. نفس عمل ایشان مستغنی از تشکر و سپاس حقیر است. با این وجود، حالا پس از توضیحات فوق در مورد علت آن، می توانم با یادآوری مجدد آن عزیز، خالصانه از سرکار خانم شاهرخی تشکر نمایم و برایشان در تحقیقات دیگرشان در موضوعات متنوع آرزوی موفقیت کنم. امّا از همه‍ی اینها گذشته، شاید علت غفلت و فراموشی حقیر در این باب، این باشد که چند سالی است متوجّه موضوعی شده ام که شاید باعث شده در ضمیر ناخودآگاهم آن تشکر قلبی در کامنت نوشتاری ظاهر نگردد و مستقیما بروم سراغ جواب. آن موضوع این است که مشاهده شده هروقت غیر بهائیان مذهبی یا غیرمذهبی مقاله و یا مطلبی در خصوص ستم بر بهائیان در ایران از دیدگاه حقوق انسانی می نویسند، ناگهان مشاهده می کنیم عده ای فورا زیر آن بجای آن که در مورد ستم مزبور از زاویه‍ی حقوق بشر نظر دهند، شروع می کنند به نوشتن اکاذیب و افترائات و تهمت ها و توهین همیشگی به عقاید بهائی و بهائیان. اینان دقیقا همان مطالب ردیه های تکراری و نخ نما شده را زیر مقاله ای حقوق بشری می گذارند تا به این وسیله اذهان را از ظلمی که بر هم میهنان بهائی رفته منحرف کنند! از نظر بنده، کامنت هایی این چنینی نه تنها خارج از موضوع است، بلکه اذهان را از توجه به جنبه‍ی حقوق بشری موضوع منحرف می کند، و غیر مستقیم تأئید مظالمی است که بر بهائیان رفته و می رود. از قضا در اینترنت مقاله ای خواندم که این روش نه تنها در مورد بهائیان، بلکه در مورد سایر دگراندیشان نیز به کار رفته و می رود. این روش غیر منصفانه و نادرست است و ره به جائی نبرده و نمی برد.
قربانتان، نوید
۶۰۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : دنیای مترقی
جناب نوید,
بنده آدم مذهبی نیستم که بتوانم به ایرادات جناب مشهدی پاسخ دهم ولی در اینکه " همه دنیا ی مترقی با اعدام مخالفت دارد" جای گفتگوست و ظاهرا " همه دنیای مترقی " با اعدام موافقت ندارد مگر اینکه مثلا آمریکا را جزء دنیای مترقی بحساب نیاوریم. ضمنا نمیدانم چرا شما هنوز از خانم شاهرخی تشکر نکرده اید. موفق باشید.
۶۰۱۶۱ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نوید

عنوان : تقاضا از پیروز جان و یا ...
پیروز جان، و یا یکی از دیگر دوستان غیر بهائی و منصف و عزیزی که کامنت نوشته اند، تقاضا دارد یکی از آن عزیزان بجای حقیر پاسخ نادر عزیز را بدهند. برای پاسخ ایشان لازم نیست بهائی باشیم، کافی است کامنت حقیر را بخوانید و آنچه را که نادر عزیز نوشته اند بخوانید، سپس پاسخ دهید. قربان همگی شما، نوید
۶۰۱۵۹ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نادر مشهدی

عنوان : آئین، مذهب ، روش، فرقه و یا...بهائیت
با سلام گرم به همه دوستان که این گفتگو را ادامه میدهند،
ومن نمیدانم چرا هیئت تحریریه اخبار روز آن را در آرشیو گذاشته؟

به هرصورت جناب آقای نوید، شما حتما از پیشروان بهائیت هستید و سعی میکنید جواب های خودتان را با ماخذ و منبع استناد نمائید.

خوب لطفا به این سوال پاسخ دهید :
آیا دیانت شما حکم اعدام انسان ها در دنیای مترقی جائز میداند؟
اگر نه، پس استناد میکنم به نوشتاری که خود شما از پیشوایتان آقای عبدالبها ء ارائه نموده اید:
«اگر در طبقات زمین مأوی جوید بهتر از آنست که بر روی زمین سیر و حرکت نماید و هر انسانی که راضی به ذلّت نوع خویش شود، البتّه نابود شود بهتر است. زیرا عدم او بهتر از وجود است و موت بهتر از حیات» (مکاتیب حضرت عبدالبهاء، ج ۷، صص: ۹-۲۴۸) »

یعنی انسانی که ازدید شما خطا کار است ، بهتر است در @@طبقات زمین مدفون شود!! @@و در این مورد @@ موت از حیات بهتر است@@ وسند هم آورده اید . یعنی بهائیت با حکم اعدام نه تنها مخالفتی ندارد ، بلکه جایز هم میداند!! آفرین به این مذهب مترفی!!! مگر جمهوری اسلامی چه میکند. این جا است جناب آقای نوید که دست خودتان را باز میکنید ! شما همان جمهوری اسلامی هستید ! شما هم به قدرت برسید مثل ملایان انسان ها را اعدام میکنید!! چرا ؟؟؟ چرا ادعای ترقی و ... عدم تعصب دارید؟؟چنانچه شما هم به قدرت برسید این قوانین را از دید خودتان به اجرا میگذارید و خواهید گفت این انسان از دید مات خطا کار است پس نبو دنش بهتر از بودن آن است. و به همین دلیل در زمان شاه هم وقتی معترضین سیاسی را شکنجه کردند و به جوخه های اعدام سپردند ، صدایتان در نیامد. گفتید که ما در سیاست دخالت نمیکنیم ولی طبق سند خودتان برای زندگی مردم تعیین تکلیف میکنید!! این ها با هم در تضاد هستند ، جناب آقای نوید!!! همه دنیا ی مترقی با اعدام مخالفت دارد ولی ... هفت شهر عشق را عطار گشت ....بقیه اش را خودتان بگوئید.. مشتی از نمونه خروار!!

مطالعه کنید در کتابهای خودتان شاید بیشتر به تضاد های درونی برسید!!
پیروز باشید!
نادر
۶۰۱۵۷ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نوید

عنوان : تصحیح
با سلام، در کامنت قلبی دو اشتباه هست که تصحیح می کنم: «... جسم ترابی را روان، روحِ مسیحی دهد و نور الهی بخشد...» صحیح است. و داخل پرانتز ناقص نوشته شده که کامل آن این است: «از لعن و طعن و ما یَتَکدّرُ بهِ الانسان (آنچه که انسان از آن مکدّر می شود) اجتناب نمایند.»
۶۰۱۵۱ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : نوید

عنوان : پیروز عزیزم
پیروز عزیزم، قربان شما لامذهب بروم که اهل ریا نیستید. حضرت بهاءالله در این خصوص فرموده اند: «اصحابِ نار باش و اهلِ ریا مباش؛ کافر باش و ماکِر مباش؛ در میخانه ساکن شو و در کوچه ی تزویر مرو؛ از خدا بترس و از ملّا مترس؛ سَر بده و دل مَده؛ زیر سنگ قرار گیر و در سایه ی تحتُ الحَنَک مأوی مگیر. اینست آوازهای نی قدسی و نغمات بلبل فردوسی که جسد های فانی را جانی بخشد و جسم ترابی را روانِ روحِ مسیحی دهد و نور الهی بخشد و به حرفی، عالم فانی را به مُلکِ باقی کشد.» (ادعیه‍ی محبوب، صص: ۳۷۶- ۳۷۷)
اگر لامذهب هستید مشکلی نیست، مهم این است که خالص و صادق باشید و به چشم خود بینید. آنان که به چشم خود و خالصانه تحقیق می کنند و می بینند مقامشان والاست و حقایق را به اندازه‍ی خلوص و جهد و کوشش و مقام و اندازه ی خود درک خواهند کرد. بنده و شما و عزیزان دیگر همچون جویندگان و دانش آموزانی هستیم که در کشف حقایق می کوشیم.
حقیقتا نمی دانم چرا علیرغم توضیح در خصوص کاربرد تشبیهات در بین تمام اقوام از بادین و لامذهب، هنوز برداشت اشتباهی را بیان می فرمایید. خداوند شاهد و گواه است کسی شما را اغنام نمی داند. در کامنت قبلی عرض کردم. ای کاش در مفهوم «انّی انا الانسان» مجددا بیاندیشید. مجدداً دقت فرمایید که حضرت بهاءالله می فرمایند:« امروز انسان کسی است که به خدمتِ جمیع مَن عَلَی الأرض (همه ی مردم روی زمین) قیام نماید.» (دریای دانش، ۱۹) برای آن که قلبتان در این خصوص مطمئن گردد چند بیان دیگر تقدیم می کنم: حضرت بهاءالله فرموده اند: «از لعن و طعن و ما یَتَکدّرُ بهِ الانسان (آنچه ) اجتناب نمایند.» (دریای دانش، ص ۱۷۷) و نیز: «انسان عزیز است چه که در کلّ آیه حقّ موجود، ولکن خود را اَعلَم و اَرجَح و اَفضَل و اَتقی و اَرفَع دیدن خطائیست کبیر» (گلزار تعالیم بهائی، ص ۱۵) و نیز: «نفسی را بیگانه نخوانید و شخصی را بدخواه مشمرید. چنان رفتار نمائید که جمیع خلق خویش و پیوندند و آشنا و ارجمند. چنان سلوک نمائید که اینجهان فانی نورانی گردد و این گلخن ظلمانی گلشن رحمانی شود. این است وصیّت عبدالبهاء. این است نصیحت این عبد بینوا» (گلزار تعالیم بهائی، ص ۱۷) و نیز: «خود را خادم دانید. جمیع خلق را مخدوم شمرید. خود را ناقص گوئید و عالمیان را کامل بینید یعنی نوعی رفتار کنید که شخص ناقص، احترام انسان کاملی نماید و حقیری در مقابل کبیری رفتار کند. این است وصایای جمال مبارک (حضرت بهاءالله) و نصایح اسم اعظم رُوحی لِعِبادِهِ الفِداء» (گلزار تعالیم بهائی، صص: ۲۵۹- ۲۶۰) و نیز: «زینهار زینهار از این که قلبی را برنجانید زینهار زینهار که نفْسی را بیازارید. زنهار زنهار از این که با نفْسی به خلاف محبّت حرکت و سلوک کنید. زنهار زنهار از این که انسانی را مأیوس کنید. هر نفسی که سبب حزن جانی و نومیدی دلی گردد، اگر در طبقات زمین مأوی جوید بهتر از آنست که بر روی زمین سیر و حرکت نماید و هر انسانی که راضی به ذلّت نوع خویش شود، البتّه نابود شود بهتر است. زیرا عدم او بهتر از وجود است و موت بهتر از حیات» (مکاتیب حضرت عبدالبهاء، ج ۷، صص: ۹-۲۴۸)
امّا این که نوشته اید «تمام نوشته شما به منظور تبلیغ و در پی جذب "گوساله" بیشتر است»، نوشته های بنده برای تبلیغ به مفهومی که شما برداشت کرده اید نیست. اگر نوشتن کامنت و توضیح برای رفع شبهات در موضوعی تبلیغ حساب می شود، در این صورت آن عزیز نیز تبلیغ لامذهبی می فرمایید و هر عزیزی که کامنتی می نویسد چه بخواهد چه نخواهد تبلیغ فکر و عقاید خود را کرده است. همچنین می دانید گاهی شبهه ای یک خط بیشتر نیست، ولی گاهی برای رفعش بیش از یک خط لازم است. دوست عزیزم، در بینش بهائی و در ادیان الهی است که این خداوند است که مردمان را هدایت می کند. لذا بهائیان جذب انسان ها را به حقیقت دین بهائی صرفاً و فقط در ید اقتدار و عنایت خداوند می دانند. بنده و سایر بهائیان نهایت سعیمان این است که دیانت بهائی را همانطور که هست بفهمیم و آن را همانطور که هست به اندازه ی فهم خود به عزیزان غیر بهائی بگوییم. ای کاش در این خصوص به فصل چهارم از کتاب «نگاهی تازه به دیانت بهائی» در این آدرس ها سری بزنید:
http://www.ketabhayebahai.com/negahi-tazeh
http://velvelehdarshahr.org/node/۲۳۰
جهت سهولت، قسمتی از آن را تقدیم می کنم: «تبلیغ در دیانت بهائی را نباید با تبلیغات تجاری یا تبلیغات سایر ادیان اشتباه کرد. برخلاف تبلیغات تجاری که هدف از آن صرفاً فروش هرچه بیشتر محصول است و در نتیجه نه صداقت فروشنده اهمیتی دارد و نه آگاهی حقیقی خریدار، تبلیغ در دیانت بهائی به این معنی است که دین الهی را آنگونه که واقعاً هست به افراد معرفی کرد تا آگاهی حقیقی پیدا کنند، به همین دلیل است که در امر بهائی، برای معادل انگلیسی تبلیغ، کلمه ی"teaching"به کاررفته است؛ اینکه افراد ایمان می‌آورند یا نه فقط به خودشان مربوط است، چون دین کالایی نیست که بخواهیم بفروشیم و سودی از این راه به دست آوریم، بلکه هدیه‌ای است که می‌بخشیم. همچنین برخلاف گذشته که پیروان از جنگ و جهاد نیز برای گسترش دین الهی استفاده می کردند، بهائیان، طبق حکم و تأکیدات صریح و مکرر حضرت بهاءالله، مأمورند که صرفاً با محبّت و خلوص از طریق بیان و تشریح آئینشان تبلیغ نمایند؛ یعنی کلام الهی به افراد عرضه می شود تا قوّه ی خلّاقه ی آن در روح و جان ایشان اثر نماید؛ همچنین مشاهده ی تأثیرات تدیّن حقیقی بر افراد و جوامع، خود بهترین برهان حقانیّت و خلاقیّت این کلمات است. این است که حضرت بهاءالله می فرمایند: «ای اهلِ بهاء، با جمیع اهلِ عالَم به روح و ریحان معاشرت نمایید. اگر نزد شما کلمه و یا جوهری است که دونِ شما از آن محروم، به لسانِ محبّت و شفقت اِلقا نمایید و بنمایید، اگر قبول شد و اثر نمود مقصد حاصل، و الّا او را به او گذارید و درباره ی او دعا نمایید، نه جفا.»
قربانتان، نوید
۶۰۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست