عنوان : بلیط بخت آزمایی اپوزیسیون
‫اگر قدری انصاف باشه، باید که به عمه جان و فهم سیاسی ایشان هزاران آفرین گفت.

‫عبدالقادر عزیز‫، اگه دفعه بعد، به زیارت عمه جان مشرف شدی، میشه از ایشون، سئوال کنی، که تو این اوضاع قاراشمیش نرمشها و ورزشهای قهرمانانه حاج سید علی، جیغهای بنفش حاج حسن و محمدجواد خان نیویورکی، و له له زدنهای سرمایه دارهای جهانی، این اپوزیسیون سرگردان و متفرق ج.ا دنبال چه مشق و تمرینی باشه.

‫مگه عمه جان به داد اپوزیسیون برسه، چرا که این اپوزیسیون شده، عین پسرخاله مودب عین الله، تا کسی نیشگونش نگیره، صدایی ازش بلند نمیشه.

‫انگار نه انگار، که این اپوزیسیون قراره فردای ایران را بسازه. روزنامه ها و اعلامیه هاشان مثل همیشه پر شده از انتقادها و سرزنشهای بجا از حاکمان نابخرد کشور

اما‫ آخه بابام جان، آینده را که نمیشه، روی انتقاد بنا کرد. مثلا همین کمبود آب کشور، که مثل خوره افتاده تو جون اقتصاد و زندگی مردم، یا این همه ریزگرد معلق در‫ هوای شهرها و حتی روستاهای‫ کشور که مثل کَنه میچسبند به گلوگاه انسانهای ایرانی، و همه را یکی پس از دیگری راهی بیمارستانهای زهوار در رفته کشور میکنند، اصلا همه اینا به کنار، حتما عمه جان شاهد لشگر عظیم ‫جوانهای بیکار تو کوچه و محله هستند، که ولو شدن جلو کافی شاپهای شهری و قهوه خونه های روستایی و برای وقتگذرانی شیشه میکشند تا شنگول بشن‫.

خوب گیرم، همین فردا، بلیط بخت آزمایی اپوزیسیون برنده شد و گفتند، حالا شما بیا و از فردا ولی فقیه مردم بشو. وقتی اپوزیسیون برنامه ای برای رفع این مشکلا نداشته باشه که، گاری اونم، عین گاری حاج سید علی تو گل گیر میکنه.

این مرض ولی فقیه شدن هم شده قوز بالای قوز، و درست‫ عین خوره افتاده تو جون اپوزیسیون، انگار نه انگار که تا همین دیروز همشون هوار میکشیدن، ایرانی برای همه ایرانیان.
۶۰۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۲