نقدی به رویکرد اورینتالیستی در جنبش زنان
-
زهره اسدپور
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : زهره اسدپور
عنوان : توضیح و تشکر
خانم وحدتی نازنین ، ممنونم از نظر و انتقاد شما
نقد من بیش از هر چیز به آنrationale رویکردی برمی گردد که این اولویت ها را تعیین می کند. راستش در موارد بسیاری مشکوک می شوم که این اولویت بندی بر اساس حق زندگی، حق بدن یا هر چیز پذیرفتنی دیگر است یا بر اساس تلاش برای گفتن سخنی که مخاطب غربی بفهمد و هورا بکشد و بپذیرد....
۶۰۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲
|
از : سهیلا وحدتی
عنوان : تحسین به همراه یک نقد
مطلب خیلی خوبی است که به بحث اورینتالیسم و واکنش شرقی ها به آن در زمینه فمینیسم می پردازد. از خواندن مطلب لذت بردم. با نتیجه گیری بحث در زمینه "تلاش برای منتسب کردن معنایی برابری خواهانه به متونی که اساسن ظرفیت قرائتی برابری خواهانه را ندارند" موافقم. نکته در مورد توجه بیش از اندازه به حجاب و بی توجهی به فقر که یک مساله زنانه است نیز نکته قابل بحثی است. سازمان ملل متحد هرساله فقر را جزو مسائل اصلی زنان می شمارد و خواهان توجه دولتها و سازمان های غیردولتی به آن هست. اما در ایران مساله فقر زنان به اندازه کافی به عنوان یک مساله فمینیستی مورد توجه قرار نگرفته است.
ماهیت حقوق بشر این است که حقوق بشر ناگسستنی است و نمی توان یکی را بر دیگری تقدم داد. اما حقی که شاید بتوان گفت بر هر حقی تقدم دارد، حق زندگی است. از این رو، مخالفت با سنگسار که شدیدترین و کثیف ترین شکل خشونت علیه زنان و حقوق جنسی آنان است، اولویت در مبارزه را کسب می کند. نمی توان به بهانه اینکه عده زیادی از فقر رنج می برند، ولی فقط عده بسیار اندکی سنگسار می شوند، به این مساله بی اعتنایی کرد. همه حقوق بشر به هم پیوسته است و ناگسستنی است. حقوق جنسی از مهمترین حقوق بشر است که تا کنون به رسمیت شناخته نمی شده، اما برای زنان ایرانی هم به اندازه ای که برای همه دیگر انسان های دنیا اهمیت دارد، باید به رسمیت شناخته شود. من با مبارزه با حجاب موافق نیستم، بلکه با مبارزه با حجاب اجباری موافقم. حجاب اجباری در حقیقت انکار قانونی حق موجودیت جنسی زن است. این امر به انکار حقوق جنسی زن در بسیاری از زمینه های دیگر منجر می شود. از این رو نمی توان به سادگی مبارزه با فقر را به مبارزه برای حقوق جنسی برتری داد. دختر فقیری که به زور به مرد پیری شوهر داده می شود هم از فقر رنج می برد و هم برای تمام عمر از لذت جنسی و همه حقوق جنسی خود محروم می شود. پدیده شوهرکشی پیامد مستقیم نفی سرکوبگرانه حقوق جنسی زنان است. آیا باید از خود بپرسیم که کدام حق اولویت دارد، یا اینکه در هر دو زمینه مبارزه کنیم؟ بهرحال این های بحث های مهمی است که باید شکافته شود و از زوایه های گوناگون به آنها پرداخته شود. خوشحالم که این بحث در این مطلب باز شده است. امید که بیشتر بدان پرداخته شود.
۶۰۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|