از : peerooz
عنوان : افسانه ی حیات
منظور از این کامنت حل مساله نیست بلکه نگاهی به مشکلات موجود است.
مقاله دائره المعارف مانند جناب کریمی تقریبا چیز ناگفته ای باقی نگذارده و برای خلاصه جویی چون من هضم آن در یک نفس تا حدودی مشکل است.
یکی آنکه معنی عملی کلمه " ملت " هنوز برای من روشن نیست. شاید همزبانی و هم مذهبی و هم نژادی و هم محله ای و هم تاریخی هرکدام نقشی در آن داشته باشند ولی همپوشانی ( Overlap ) چنان وسیع است که استثنا آت بیش از قانونند. مثلا کشور های همزبان و هم مذهب و هم نژاد(؟) انگلیس و آمریکا و کانادا و استرالیا و زلاند نو و غیره باید یک ملت و کشور باشند که نیستند. ایران و افغانستان و تاجیکستان و سمرقند و بخارا و یا کشورهای عربی و یا ترکی هم هرکدام به دلیلی. ایتالیا از آنجهت متحد شد که به سابقه تاریخی خود برگشت. ولی مثلا اتحاد عرب با تمام تقلا ها بجایی نرسیده و نمیرسد. روند امروزه جهانی, مرکز گریزیست , نه مرکز گرایی. این مرکز گریزی در درجه اول باب طبع کورپوریشن های جهانی و در درجه دوم باب طبع گروه ها ایست که میخواهند " آقای خود " باشند.
و اینجا بر میگردیم به مساله کرد و یا " کورد " و کردستان بزرگ. آنچه میگویم البته مقبول خیلی ها نیست ولی اینهم برای خود عقیده ایست. کردستان هیچوقت از نظر تاریخی کشور واحدی نبوده است و مبنای تاریخی ندارد. از لحاظ زبانی نیز گرچه مشابهات زیادی وجود دارد ولی مثلا مانند انگلیسی و عربی و ترکی و فارسی زبان واحد همه فهمی وجود ندارد. از لحاظ مذهبی کردها سنی و شیعه و یارسانی و غیره را در بر میگیرند. از لحاظ فرهنگ و درک محلی و جهانی نمیدانم بین کرد سوری با کرد کرمانشاهی و غیره چقدر تفاهم وجود دارد که بین کرمانشاهی و لر و فارس وجود ندارد. فرهنگ کرد در طول تاریخ عشیره ای و قبیله ای و ایلی بوده است. همه این تفاوت ها البته در نظر وحدت طلبان جزئی بوده و قابل اصلاح است.این درست, ولی همانطور که گفته شد روند سیاست های جهانی و منطقه ای مخالف وحدت و ایجاد قدرتی ناحیه ایست و سر انجام به تجزیه منجر خواهد شد.
در اینجاست که " حق تعیین سرنوشت ", شتری ست که در خانه همه میخوابد و اگر این قانون واقعا اجرا گردد خشت روی خشت بند نمیگردد و مثلا هر چهار قسمت کردستان و یا هر منطقه و شهر آن نمیتوانند از این قانون مستثنا باشند و نخواهند بود.
با اجازه جناب کریمی چون جواب های , هوی ست کامنت بنده هم دراز شد, گر چه مساله پیچیده تر از آنست که بتوان با یک کامنت و یا مقاله به جزییات آن پرداخت.
در این مرحله از تاریخ, روش دنیا چنین است, تا آینده چه باشد , شب دراز است:
افسانه ی حیات دو روزی نبود بیش - آن هم کلیم با تو بگویم چسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن - روز دگر به کندن دل ز ین و آن گذشت.
۶۰٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲
|