از : ا ـ بزرگمهر
عنوان : جا هست بیش و کم آزاده را ......
در ۳۵ سال پیش ، در فردای ۲۲ بهمن ۵۷ از رادیو و تلویزیون ملی ایران صدای رسای فرهاد در سراسر ایران زمین پیچید :
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.....
آیا واقعا مردم این پیام تاریخی را گرفتند؟
آیا این سروده سیاوش کسرائی در کنار سایر سرود های حکومت اسلامی مانند " الله الله الله لا اله الا الله ...." و نظائر آن فراموش شد؟
آیا کسرائی ، منفردزاده و فرهاد این سرود را تصادفی تهیه کردند؟
خوشبختانه اسفندیار منفرد زاده بهتر می تواند در این باره توضیح دهد.
متاسفانه روشنفکران هم بنا بر دلایلی زیادی آنطور که باید به این آثار هنری و پدیده ها توجه لازم را مبذول نمی کردند.
وگرنه در مهر ۵۶ در شیهای تاریخی شعر و مقاله خوانی، کانون نویسندگان در محوطه اینستیو گوته ، چنان "ماجرا جویانه" مانع شعر خوانی زنده یاد فریدون مشیری نمی شدند. به شعر خوانی شاعر متدین معلم اعتراض نمی کردند . کسی فکرش را هم نمی کرد که آن شبها تا اطلاع نا معلومی تعطیل خواهد شد.
کسی با واژه ء نهادینه شده سانسور بازی نمی کرد، تا آن شبها پیام خود را به گوش مقامات و ملت نرساند. لذا سخنرانان بجای واژه ء سانسور از کلمه ممیزی استفاده کردند. این هنر شاعران و نویسندگان در تمام تاریخ در شرائط سخت و تیره بوده است. کسی فکر نمی کرد که بعضی از بانیان و شرکت کنندگان آن شبهای شریف بخاک و خون کشیده خواهند شد.
بهرجهت ترانه وحدت با صدای فرهاد ماندگار شد:
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم
والا پیامدار، محمد!
گفتی که یک دیار
هرگز به ظلم و جور
نمیماند برپا و استوار!
...
آنگاه، تمثیلوار
کشیدی عبای وحدت
بر سر پاکان روزگار!
...
در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا،
- دیرینه! ای محمد!
جا هست بیش و کم،
آزاده را
که تیغ کشیدهست بر ستم؟
محمد
...........
برای خلق این اثر سیاوش کسرائی ، اسفدیار منفردزاده و فرهاد مهرداد همکاری کردند. فکر می کنم هنوز بسیاری از روشنفکران به این قسمت از شعر عنایت نکرده اند:
- دیرینه! ای محمد!
جا هست بیش و کم،
آزاده را
که تیغ کشیدهست بر ستم؟
این سئوال تاریخی را خمینی و نیروهای مرتجع بخوبی گرفتند.
در جمهوری اسلامی اصلا جائی برای آزادگان وجود نداشت و ندارد که علیه طلم ستم مبارزه کردند و می کنند . زندگی اثبات کرد که دگراندیشان رسالت خود را با فکر ، کلام و موسیقی در سراسر فلات ایران به صدا در آوردند و با تازه به قدرت رسیدگان اتمام حجت کردند.
راهشان پر رهرو
۶۰۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : تحولی در مکانیسم زندگی
واقعیات زندگی روزمره مردم در عرض سی و پنج سال گذشته موید آن است، که در بهمن ۵۷ قیامی به بزرگی کل ایران صورت پذیرفت، که در اثر آن خاندان شاه حذف، و خمینی و انصار جایگزین شدند.
به بیانی دیگر انقلاب یا تحولی در مکانیسم زندگی صورت نپذیرفت. شراب همان شراب است، اما در بطریهای جدید و قدری طعم متفاوت
۶۰٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲
|
از : دانکو
عنوان : هر سخن هر نکته
آقای البرز
پیداست شما داستانهای زیادی برای تعریف کردن دارید. البته که بی تدبیری و بی تجربگی سازمانهای مترقی در غلبه و بسط سلطه نظامی تاریک اندیش موثر بوده اما داستان این متنی که شما برایش کامنت نوشته اید بیشتر داستان پیگیری رذیلانه سود سرمایه با هر وسیله ممکن است که البته در نظام غالب نقش بسته بر ذهنهای متاثر از جریان سازان فرهنگی( همان ها که یاداوری نام اسطوره های مقاومت و پویندگان راه شرافت را بت سازی مینامند متوجه عرضم که هستید) اسمش بازاریابی است نه تاریک اندیشی . گمان نمیکنم اگر ان سازمان هم پیشنهاد آن هنرمند را رد نمیکرد تفاوت زیادی در ادامه این داستان اتفاق میفتاد رسانه های غالب سرمایه تعرضی به این شکل رذیلانه کسب سود و بازاریابی کالا ندارند.
۶۰٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : داستان دقیقا از آن روزهایی شروع شد
بی تردید سوء استفاده از آثار هنرمندان کشور، پخش آثار هنرمندان بدون رعایت و پرداخت حقوق مولف در شأن انسانی نبوده، و تنها سیستم مملو از بی قانونی های ج.ا از عهده این نقش بر می آید.
مردم در سال ۵۷ با قیام یکپارچه و سراسری خود، بر علیه انحصارگری، جنایات و تخلفاتِ شاهِ ضدِ مشروطه به پا خاسته و سرنگونش کردند، پس چرا انحصارگران، متخلفین از حقوق انسانی توانستند، دوباره تحت لوای ج.ا دستِ بالا را از آن خود کنند.
داستان دقیقا از آن روزهایی شروع شد، که هنرمندی با خریدِ دسته گلی به دفتر سازمان انقلابی برآمده از قیام، مراجعه و پیشنهاد همکاری داد. گرچه با زبانی خوش پیشنهاد همکاری رد شد. اما همین ردکردنها زمینه ساز انشقاق و تفرقه وسیع بین نیروهای روشن اندیش جامعه، و صدر نشین شدن مجدد تاریک اندیشان را فراهم آورد.
۶۰٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۲
|