از : peerooz
عنوان : پسر کو ندارد نشان از پدر - تو بیگانه خوانش نخوانش پسر
برادران لاریجانی آدم را بیاد داستان حقیقی و یا مجازی زیر میاندازد.
میگویند در زمان ناصر الدین شاه مرد صاحب نفوذی که از ظلم حاکم شهر, پسر شاه به تنگ آمده بود به شاه شکایت برد و قبله عالم فرمود که خب به فلان شهر برو و شاکی عر ض کرد که قربان پسر دیگر آنجا حاکمست. این گفتگو چند بار تکرار و پاسخ همان بود. سرانجام شاه خشمگین و فرمود پس بجهنم برو که شاکی عر ض کرد قربان آنجا هم که مرحوم ابوی تشریف دارند.
اگر پسران چنین باشند لابد مرحوم ابوی هم از همین قبیل بوده و نماینده پسران در آن دنیایند.
۶۰۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲
|