از : masoud memar
عنوان : حضور محترم آقای فرهاد
اینکه تولیدکنندگان فیلم هدفی را دنبال میکنند جای شک و شبهه ای ندارد چه دادن پیام باشد چه ترویج افکار چه تجارت و غیره. نقد هر فیلمی هم همیشه کم و بیش صورت گرفته و خواهد گرفت ٫ چه بسا شاید کسی روزی همین سناریوی مطرح شده شما را به اسم « ملاوود » روی صحنه ببرد. و کسی دیگر در مقابل فیلم شما ٫ « عمه جان تهرانی » را بسازد.
باید در نظر گرفت هر فیلم و شعر و موسیقی در برهه ای از تاریخ که جزو ( روند تاریخی جامعه ) محسوب میشد ٫ مخاطبانی دارد و همچنین استقبال کننده. تا جائی که به تهیه کننده مربوط میشود هدفی است که اشاره کردم. اما میزان استقبال کننده در همان مقطع زمانی ٫ نشان از نیاز و مسائل درگیر در جامعه را عیان میکند. اگر به رشد جامعه و تحولات فکری اعتقاد داشته باشیم چون در صورت انکار کردنش باید فیلم « شوکران » به همان میزان سابق استقبال کننده در جامعه داشته باشد که داشت ٫ آنگاه قادر خواهیم بود که تحمیل سناریو از جانب افکار عمومی بر تهیه کنندگان فیلم را نیز ببینیم و این « فرق کردن ها » نه سرفأ « دائی جان ناپلئونی » بلکه تا حدودی از فشار جامعه و افکارعمومی نشأت میگیرد ٬ نقش هنرمندان دگراندیشی را که « دگرکنش» نسبت به من نوعی هستند نیز نمیتوان نادیده گرفت که باعث همین « فرق جزئی » میشوند و تأثیرش را در آن روند کلی باید بررسی کرد . « گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی » جامعه در خواب نیست بلکه در حال گذار است و تندی و کندی این گذار دارای یک اصول قراردادی و ثابت نیست بلکه متغیرهای گوناگونی تعیین کننده هستند
۶۰۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : گام بعدی
فرهاد عزیز، ضمن سر تعظیم و احترام فرود آوردن برای قلب و فکر انساندوستانه ات، خواستم بگویم که آقای سرکوهی هم یک روز درست از جایی شروع کرد که شما به آن اشاره داری، یعنی دیدنِ مسئله، گند، افتضاح، عوامفریبی و....
و بعد گذاشتن نوک مداد روی کاغذی به سپیدی برف، یا گذاشتن نوک انگشتان روی کلیدهای ماشین تحریر.
به گمان من یادداشت یا نظر کوتاه شما به وضوح نشان میدهد، که شما با کمی تحقیق مفصلتر روی موضوع به خوبی از عهده گام بعدی برخواهی آمد.
بنابراین چشم انتظار سلسله نوشتار شما در باره سینمای قبل و بعدِ بهمن ایران هستم
۶۰۶۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : روی موضوع مهمی انگشت گذاشتی.
فرهاد جان
حاکمیت ولایی در مهندسی بی وقفه است و از این نوعی امنیت سازیها دست بر دار نیست و به طور خجالت آوری با پر رویی به این خفت ادامه میدهد ،
چونکه میداند مردم ایران قصد کنار گذاردن این ماشین عهد عتیق امنیت سازی و شاید تمام نظامش را دارند ،
مردم هشیار ایران همه گزینهها را روی میز دارند به جز براندازی قهر آمیز ،که زیر میز است.
۶۰۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲
|
از : فرهاد
عنوان : جای خالی تحلیلی مشابه از سینمای فرهنگی کاران
از فیلم "شوکران" با بازی "هدیه تهرانی" شروع شد... گند زدن به انسان مدرن، به زنی که در اجتماع فعال است، کار می کند و تنها زندگی می کند... گند زدن به مردی که زنی بیش از یک کلفت می طلبد، مرد تحصیل کرده ی امروزی و تولیدگر...
از فیلم شوکران با بازی هدیه تهرانی شروع شد... نشان دادن این که آن که عاقبت به خیر می شود، زنی است که ظرف غذا و کون بچه می شوید و دایم در آشپزخانه است...
از فیلم شوکران با بازی هدیه تهرانی شروع شد... نشان دادن این که آدم های امروزی، آدم های مدرن به پوچی می رسند و آینده ای ندارند جز خودکشی...
مانند این فیلم ده ها ساخته شد و می شود... هر بار با نامی یا رنگی یا بویی که جامعه ی جوان جستجوگر یا روشنفکر کم سواد را حیران می کند که "این یکی فرق می کند"...
برای این که بیش ترین مخاطب آن را ببیند، چند چهره ی منفور و چند تا از متحجرترین علمای بی مصرف آن را تکفیر می کنند... بعد عده ای چماقدار را می فرستند جلوی سینماهایی که این فیلم ها را اکران کرده اند، به عربده کشی... بعد نمایش آن ها را ممنوع می کنند... بعد نسخه های باصطلاح قاچاقی آن در خیابان ها به فروش می رسد...چه مارمولک باشد... چه پل چوبی... همه هجوم می آورند ببینند پیام فیلم چیست که این قدر آقایان را سراسیمه کرده... پیام فیلم، اما، خلاصه می شود به مقایسه ای بین انسان های متحجر و سنتی با افکار مادون فئودالی و پدرسالارانه از یک طرف... و انسان های روشنفکر و دوستدار موسیقی و رقص و شعر و هنر از طرف دیگر... و البته مقایسه ای بسیار مشمئز کننده ...
زنی یا مردی پیدا شود، متخصص تحلیل سینما، این را به عهده بگیرد و این پدر سوخته بازی های فرهنگی کاران سینمایی را در ترویج فرهنگ مادون سرمایه داری به درستی افشا کند... به مردم نشان دهد که دستگاه تبلیغاتی "ملّا وود" چگونه به انتشار افکار پوسیده ی ملاهایی که آخرین نفس ها را می کشند، کمک می کند... بی زحمت!!
از آقای سرکوهی برای فتح باب این مقوله بی نهایت سپاسگزارم و از کسی که گام بعدی را برخواهد داشت، پیشاپیش سپاسگزاری می کنم.
۶۰۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : جمشید پامرادی
عنوان : نقد کنید اتهام نزدیند
آقای صفا
هر کس بر حزب توده و چهره های ان نقد نوشت نمی توان گفت غیر مستدل است وگرنه هیچ کس حق ندارد هیچ کس و جزیانی را نقد کند. اگر شما فکر می کنید نقدهای فرج سرکوهی بر حزب توده غیر مستدل است بردارید و با ذکر دلیل بنویسید این طور اتهام زدن به افراد درست نیستو شما اتهام می زنید اگر حرفی دارید با ذکر دلیل بنویسید. بنویسید کجای نقد فرج سرکوهی غلط و نادرست است و به چه دلیل. نقد کنید اتهام نزنید
سرکوهی از موضع چپ نو در خارج از کشور جزنی و حزب توده و طبری را نقد کرده و دیگران جواب داده اند این چه ربطی دارد با کار مهرنامه و اندیشه پویا و نشریات حکومتی که در ایران دروغ می نویسند
نکند شما در پوشش می خواهید در پوشش حزب توده از مهرنامه دفاع کنید
۶۰۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : محمود پرسنده
عنوان : عیسی صفا. دفاع از فرهنگی کاران امنیتی در ماسک دفاع از حزب توده
بعضی ها مثل اقای عیسی صفا هرکسی را که از حزب توده انتقاد کند گناهکار می دانند اما از نشریاتی مثل مهرنامه دفاع می کنند
فرج سرکوهی کتاب یاس و داس را در خارج از کشور نوشت و در ان کتاب نظر خودش را در باره جزنی نوشت و دیگران به او جواب دادند. فرج سرکوهی در خارج از کشور در باره طبری نوشت و دیگران به او جواب دادند. خود او در همین مقاله نوشته است هر نقدی به چپ و چهره های چپ؛ ستیزی نیست. چپ ستیزی وقتی است که از دروغ و ضد اطلاعات و.. بهره گیری کنند. و سانسور راه پاسخ دادن را بسته باشد
اقای عیسی صفا. انتقاد و نقد حزب توده حق همه است. اما همه کس می توانند به انتقاد و نقد حزب توده در خارج از کشور پاسخ دهند ؛ شما اگر با انتقادهای سرکوهی از حزب توده موافق نیستید مقاله بنویسید و جواب دهید.
شما نقد حزب توده و طبری در خارح از کشور و بر اساس واقعیت ها را با چپ ستیری اندیشه پویا و مهرنامه که بر دروغ و ضد اطلاعات و در موقعیت سانسور است یکی می کنید تا مهرنامه و اندیشه پویا را تبرپه کنید. دفاع از فرهنگی کاران امنیتی در ماسک دفاع از حزب توده . حالا یا اگاهانه یا نااگاهانه و به دلیل تعصب به حزب توده
۶۰۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : عیسی صفا
عنوان : چپ
آقای فرج سرکوهی خود در زمره آغاز کنندگان حمله های غیر مستدل به چپ بودند. ایشان در کتاب یاس و داس با افترا به رفیق بیژن جزنی کار را شروع کردند. رفیقی که دیگر در بین ما نبود تا از خود دفاع کند. در همین اثر ایشان گفته بودند که پلیس سیاسی جمهوری اسلامی با ساواک فرق دارد و کار « فرهنگی» بلد هستند ! برخی از شخصیت های چپ در مجله آرش به ایشان پاسخ شایسته و روشنگرانه دادند که باید دوباره به آنها مراجعه کرد. آقای سرکوهی ضدیت و تحریف تاریج و جایگاه چپ را به مناسبت هفتادمین سالگر حزب توده ایران با نوشتن دو مقاله علیه حزب توده ایران ادامه دادند. در یکی از مقاله ها در باره رفیق طبری کوشش کرده بودند این چهره درخشان چپ ایران را تا آنجایی که زورشان می رسد تخریب کنند. ایشان در لشکر کشی بی بی سی شرکت علیه حزب توده ایران با هفتاد مقاله شرکت داشتند. من پاسخی تهیه کرده و برای بی بی سی فرستادم که چاپ نشد ! امیدوارم که اکنون دفاع از چپ واقعی باشد و موج سواری نباشد.
۶۰۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : حضور محترم آقای سرکوهی
من در نوشته اول شما کامنتی گذاشتم ٫ هنوز هم معتقد هستم که این نوشتار در دفاع از چپ سودمند نیست اما یا شما ضروری میدانید که بدنبال هدف دیگری هستید که ادامه میدهید من ایرادی بشما نمیگیرم هر کنشگری افکار و شیوه برخوردش را ودش انتخاب میکند. بنظر من استدلال قوی و مستند و مشخص به سخنان و ادعاهای اتهام آمیز از جمله اتهام جاهلی یا گانگستری به بنیانگذاران جنبش فدائی ٫ میتوانست کذب بودن ادعاها را پیش مخاطبان مجله اثبات کند ٫ بنظر من نوشته های شما توانست دل برخی ها را بحق شد کند اما عقیده دارم تأثیر منفی خود را بین مخاطبان مجله گذاشته است ٫ درست بیان کردید که این اتهام های کذب صدای برخی از جمله مجتهد شبستری را هم درآورده است اما شاید آنها حاضر به پراختن هزینه بیشتری از این هم هستند که با کشاندن مطلب از ماهیت چپ به کارزار سیاسی روز بهره ببرند. آنجا که در نوشته دوم به دولت امید و سبد کالا با تأکید های مشخصی به سیاست روز کشیده شده است.
توجه کنید جامعه اشراف کامل به رانت و کانالهای امنیتی و سانسور و جنایت و قتلهای زنجیره ای دارد. یعنی بر برخی با این اتهامزنی ها و دیالوگ چیزی را از دست نمیدهند اما از دست دادن چیزی از طرف مقابل باعث سنگینی اتوماتیک کفه ترازو مطابق میلشان میشود. اگر فکر میکنید سرف مستقل بودن دلیلی بر بی تأثیری بر کل چپ میباشد اشتباه میکنید چون مخاطب مستقیم نویسنده مقاله « فدائی جهل » شما نبودید و اصولأ شما از موقعی که هزاران استقبال کننده و مراجعه کننده در آدینه پیدا کردید دیگر از مرز تنهائی عبور کردید.
۶۰۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : رعنا جوادی
عنوان : اطلاعات نادرست در یک کامنت
آقای دامون سروی
داستانی که دوست شما در باره سرمقاله ادینه به قلم سرکوهی برای شما گفته و شما نوشته و از ان نتیجه گیری کرده اید از اساس درست نیست چون سرکوهی هیچ وقت سرمقاله ننوشته است. .
من به عنوان گرافیست با ادینه همکاری داشتم این مجله را می شناسم.
مجله ادینه از شماره ۱ تا ۱۰ سرمقاله دارد که هیچ کدام به قلم سرکوهی نیست و هیج کدام در باره حزب توده نیست. از شماره ۱۱ تا زمانی که سرکوهی در مجله بود یعنی حدود ۱۱۰ شماره ؛ فقط چند سرمقاله در ادینه منتشر شد که به قلم کسان دیگری است و نام ان ها بالای مطلب هست و هیچ کدام از ان ها در باره حزب توده نیست. . کافی است به دوره های مجله ادینه نگاه کنید.
بنابراین داستانی که دوست شما به شما گفته و شما نوشته اید درست نیست. خوب است اطلاعات نادرست منتشر نکنیم
سرکوهی در ان زمان نقد کتاب می نوشت نه سرمقاله . البته سرکوهی در خارج از کشور در نقد حزب توده بارها مقاله نوشته است و توده ای ها هم جواب داده اند. در خارج کشور فضا برای همه باز است. در داخل کشور یک بار یک مقاله نوشت در باره کتاب های احسان طبری . در همان شماره چند توده ای از حزب دفاع کرده اند
نمی خواهم از سرکوهی و مجله ادینه دفاع کنم. سرکوهی هم اشتباهات زیادی کرده و اگر می خواهیم او را نقد کنیم بهتر است ان اشتباهات را نقد کنیم نه کاری را که نکرده.
در مجله ادینه چند بار حزب توده نقد شده . شاید اشتباه بوده شاید نبوده. باید ان نقدها را نگاه کرد که نقد بوده اند یا چپ ستیزی
در مقاله قبلی سرکوهی هم دوستان توده ای کامنت نوشتند و گفتند سرکوهی چرا به حزب توده نقد نوشته . من توصیه می کنم فبه رق نقد چپ و چپ ستیزی توجه شود
۶۰۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲
|
از : دامون سروی
عنوان : نگاه به گذشته
این نقد و تحلیل آقای سرکوهی جایگاه خود را دارد و حتمن به خوانندگان مجله های خاص که این روزها میدان زیادی یافته اند کمک می کند آنها را بهتر بشناسند. اما اگرچه هرگز نمی توانم مجله آدینه را با اینها مقایسه کنم ولی این گفته ی آقای سرکوهی که در فضای تک گویی هر اظهار نظر بیراه و حتا جنایتکارانه ممکن می شود مرا بیاد اتحاد سرکوهی- بهنود در آن دوره اندازد. متاسفانه وجه مهمی از تلاش آدینه این بود که تارخچه حزب توده را یکسره منفی نشان دهد و من با اینکه هرگز در این حزب نبودم و حتا پیش از آن برخی "کلیشه های ضد توده ای" را تکرار می کردم از این تلاش بوی چپ ستیزی و همگام شدن با فضای سرکوب آن سالها می شنیدم، چرا که طرفداران حزب توده در داخل بلند گویی برای دفاع از دیدگاهها و مواضعشان(هر چه بود) نداشتند. یادم می آید یکی از دوستانم و از اعضای پیشین حزب برای بیان واکنش خود به دفتر آدینه و نزد آقای سرکوهی رفته تا با او در باره سرمقاله اش بحث و جدل کند و دخالت بهنود کار را گویا به دعوا می کشاند. آقای سرکوهی مهرنامه و کپی هایش را به نوعی با روزنامه شریعتمداری مقایسه می کند راستی وجهی از آدینه سرکوهی را نمی توان با کیهان فرهنگی قیاس کرد؟ البته شاید هنوز هم آقای سرکوهی که گویا اینک نماینده چپ در برخورد به "فرهنگی کاران امنیتی" شده هنوز هم موضع سابق را دارد و چپ های غیر خودی را یکسره سیاهکار می داند!
۶۰۵٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲
|