از : نیاوش
عنوان : نامه ی عاشقانه ی مارکس به همسرش
نامه ی عاشقانه ی مارکس به همسرش
معشوق قلب من، من دوباره برای تو نامه می نویسم چراکه من تنهایم و همیشه برای من مشکل بوده که با تو به تنهایی در ذهنم گفتگو کنم بدون اینکه تو چیزی درباره ی آن بدانی، بشنوی و حتا قادر باشی که به آن پاسخ دهی …
غیبت های کوتاه، خوب است چراکه اگر دو نفر بطور دائمی و ثابت با هم باشند مسائل [زندگی] خیلی بهم شبیه می شوند و قابل جدا کردن و تمایز از یکدیگرنخواهند بود.
دوری، حتا برج وباروهای بزرگ را هم کوچک می کند؛ در حالیکه چیزهای خرد و مبتذل، در یک نگاه نزدیک به چیزهای بزرگ تبدیل می شوند.
عادتهای کوچک که امکان دارد در اشکال احساسی و بصورت فیزیکی سبب ساز اذیت انسان شود، زمانیکه آن شی از جلوی چشمان برداشته می شود، ناپدید می گردد.
احساسات عمیق که بواسطه ی نزدیکی [و در دسترس بودن] افراد، شکل کوچک و تکراری به خود گرفته،، بواسطه ی جادوی فاصله رشد کرده و به ابعاد طبیعی اش باز می گردد. فاصله سبب می شود که تو فقط از من و رویاهای تنهایم، ربوده شوی؛ و من با عشقم به تو، فورا در می یابم که زمان دوری را فقط باید بمانند خورشید و بارانی که برای رشد گیاهان مورد نیاز است، به خدمت گرفت.
زمانیکه تو غایب هستی، عشق من به تو، خودش را نشان می دهد و آن چیزی بس غول آساست و از انبوهی از تمامی انرژی جمع شده جانم و همه ی خصوصیات قلبی ام شکل گرفته است. آن باعث می شود که من دوباره احساس کنم که انسانم؛ چراکه من حس عمیق و متنوعی را تجربه می کنم؛
مطالعه و آموزش و پرورش جدید ما را گرفتار خودش کرده است؛ همچنین شک گرایی باعث شده که ما در تمامی ادارک عینی و ذهنی مان به دنبال اشتباه بگردیم؛ تمامی اینها، طوری طراحی شده که ما را کوچک ، ضعیف و غرغرو کرده است. اما عشق – نه عشق فویر باخی- نه برای متابولیزم و نه برای پرولتاریا – بلکه عشق به معشوق و بطور مشخص عشق به تو، باعث می شود که یک انسان مجددا حس کند که انسان است.
در این جهان زنان زیادی وجود دارند که در بین شان تعدادی از آنها زیبا رویند. اما کجا من می توانم چهره ای که هر جزء آن و حتا هر چروک آن یادآور بزرگترین و شیرین ترین خاطرات زندگی من است را پیدا کنم؟
حتا با وجود مواجهه با دردهای بی پایان و ضررهای جبران ناپذیر وارده بر من، تو شکایتی نکردی .
من با بوسه زدن به درد، آنرا دور می کنم، زمانیکه بر صورت شیرین تو بوسه می زنم …
بدرود عزیز دلم.
تو و بچه ها را هزاران بار می بوسم.
کارل خودت
۶۰۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : روز " قیام یک میلیاردی برای عدالت " II
مقاله دیگری در کمون دریم در باره روز " قیام یک میلیاردی برای عدالت " منتشر شده است که ویدیوی آن نیز جالب است. لینک کامنت قبلی نیز ظاهرا فعال نیست و برای دسترسی به آن میتوان در جستجو گر گوگل با کپی و پایست این جمله مقاله را یافت.
One Billion Rising, From V-Day Until the Violence Stops
http://www.commondreams.org/further/۲۰۱۴/۰۲/۱۵
"One Billion Rising" in Global Action Against Gender Violence
۶۰۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : ۵۰-۵۰
جناب shakib,
درست است که "این کار فقط از حافظ شیرازی خودمان بر می آید." ولی حافظ شیرازی "خودمان " ظاهرا "کلفتی" هم نداشت که آبستن کند.
۶۰۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۲
|
از : Shakib
عنوان : جنی وستفالن بزرگتر از مارکس بود و نه کوچکتر
اگر جنی ۱۸۱۴ به دنیا آمده باشد که درست است. در زمانیکه مارکس ۱۸ ساله بوده، یعنی ۱۸۳۶ او ۲۲ سال داشته و نه ۱۴ سال طبیعی هم هست چون کاراکتری چون مارکس عاشق دختر ۱۴ ساله نمیشود. این کار فقط از حافظ شیرازی خودمان بر می آید.
۶۰۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : " قیام یک میلیاردئ برای عدالت "
امروز شنبه ۲۶ بهمن است و آخرین مقاله زنان در ۲۴ بهمن انتشار یافته است. در روز جمعه ۲۵ بهمن در سراسر دنیا یک میلیارد زن و مرد و جوان از ۲۰۰ کشور دنیا بهم پیوستند که دومین سال روز " قیام یک میلیاردئ برای عدالت " را جهت اعترا ض به خشونت علیه زنان و دختران جشن بگیرند. فکر کردم بی مناسبت نیست که این رویداد را در اینجا ذکر و توجه را به ویدیو های جالب این مقاله جلب کنم. ویدیوی شاد آفریقای جنوبی به ویژه دیدنیست.
از مربوط نبودن کامنت به مقاله همسر مارکس عذر میخواهم. راه دیگری نبود.
"One Billion Rising" in Global Action Against Gender Violence
http://www.commondreams.org/headline/۲۰۱۴/۰۲/۱۴-۴
۶۰۶۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۲
|
از : سعید حسینی
عنوان : یک نکته
آقای حسینی فرد گرامی، نوشتهی جالبی است. در بارهی همسر انگلس باید گفته شود که او از یک خانوادهی کارگری(از ایرلند) برخاسته بود. علت گوشه گیر اش، بیشتر از این جهت بود که همنشینان انگلس فریختگان آلمانی، انگلیسی یا فرانسوی بودند. همسر انگلس، بهتر میدید که شنوده باشد تا سخنران. نکته دیگر اینکه عکس پیوست نوشتهی شما، عکس جنی کارولینه نخستین دختر مارکس با پدرش است، نه عکس جنی فون وست فالن، همسر مارکس. مارکس این عکس را که در ژانویه ۱۸۶۹ گرفته شده، به دوستانش انگلس و کوگِلمن فرستاد. در این عکس جنی صلیبی بر گردن دارد. مارکس در نامه خود، شاید برای رفع سوء تفاهم ،به آن دو دوست توضیح میدهد که این صلیب، صلیب شورشیان (Insurrektioinskreuz) لهستانی است و جنی آن را به نشان همبستگی با مبارزات آزادیخواهان لهستانی بر گردن آویخته است. این صلیب آن زمان سمیل مبارزه لهستانی ها بر علیه سلطهی استعماری روسیهی تزاری بود.
(نگاه کنید به Familie Marx Privat, Berlin ۲۰۰۵, S. ۷۸f)
باز هم بنویسید. موفق باشید
س.ح.
۶۰۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲
|