از : م. ارشک
عنوان : فقط زبان و ادبیات کافی است
در کشوری مثل ایران، آموزش به زبان مادری را نه به صورت مطلق، بلکه فقط تا حدی در کنار برنامه تحصیلی رسمی به فارسی می توان پذیرفت، به دلایل زیر: اولا، آموزش منحصرا به زبان مادری به روشنی پیشرفت کودکان دوزبانه در جامعه را سد خواهد کرد. ثانیا، آموزش، مقصود آموزش برنامه رسمی تحصیلی، به زبان ماری و فارسی هردو، نه ضروری است و نه عملی، زیرا بار بسیار سنگینی را هم بر دوش دانش آموزان و هم معلمین و اولیاء مدرسه خواهد گذاشت و طبعا تبعات مالی سنگینی هم به دنبال خواهد داشت. آموزش به زبان مادری فقط میتواند شامل زبان وادبیات در کنار برنامه آموزشی به زبان رسمی کشور باشد، آنهم با گذاشتن یکی دو ساعت وقت اضافی به برنامه روزانه. این شیوه دهه های متوالی باموفقیت در مدارس و آموزشگاههای ارمنی به کار برده شده است. تدریس فقط این دو ماده از دوره ابتدایی تا راهنمایی و احتمالا تا پایان متوسطه برای آشنایی کامل با کتابت و ادبیات زبان مادری و حفظ و صیانت هویت قومی کاملا کفایت می کند. کسانی که بخواهند تمام آموزش را فقط به زبان مادری خودشان فراگیرند، می توانند به مدارس یا دانشگاههای کشورهای همسایه بروند.
۶۱۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲
|
از : تبریزی
عنوان : چگونه آخوندیسم از ناسیونالیسم سود می برد؟!
..... با سخن گفتن به زبان مادری نه کباب هائی به پهنای یک وجب و درازای سه وجب از آسمان خواهند بارید و نه نان سنگک برشته کنجدی! اگر زبان ترکی زبان کاربردی ایران شود و همه هفتاد میلیون ایرانی در سرتاسر ایران به زبان ترکی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ایران نیز به زبان ترکی برنامه هایشان را پخش کنند اما رژیم ولایت فقیه بر سر کار باشد برای ایرانیان چه سودی از زبان ترکی خواهد رسید؟ اما اگر زبان فارسی زبان کاربردی ترکیه شود و همه مردم ترکیه به زبان فارسی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ترکیه نیز به زبان فارسی برنامه هایشان را پخش کنند برای ترکیه ای ها چه زیانی خواهد رسید هنگامی که بر کشورشان مانند ایران دژخیمان دوزخی و گدایان مفت خور فرمانروائی ندارند؟ در سنجش با ایران آیا کشور ترکیه را زبان ترکی سرزمینی بهشت آسا کرده است یا کشورداری با خردورزی؟ .... (همه نوشتار را در لینک زیر ببینید)
http://iranglobal.info/node/۱۷۴۸۵
۶۰۹۱۹ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : از شر استبداد بدون اتحاد خلاصی ندارند
س. آذر گرامی، هر از گاهی که با پزهای غیر دموکراتیک خود، شمع محفل شده، و با دُرفشانی هایت، اجتماع ایرانیان را نورانی میکنی، شادی و شعفی وصف ناپذیر همه مخاطبانت را فرا میگیرد.
حضرت اشرف، س. آذر گرامی، شما که حساسیت موضوع را درک کرده ای، چرا اینگونه و آن هم خط در میان نظرات دیگران را مطالعه، و سپس با انداختن قبای ولایت مداری فقیهانه بر دوش، وقیحانه دیگران را از اظهار نظر منع میکنی.
نگاهی مجدد به این جمله ات بینداز «... اگر چیزی از این کشور باقی مانده، از دولت سر ماها و بخصوص آذربایجانیهاست...» مقصودت از بیان این کلمات چیست،
کجا یک آذربایجانی واقعی خودش را برتر از دیگر هموطنانش قلمداد کرده،
کجا یک آذربایجانی اندیشمند، بواسطه خدمات میهن دوستانه خود، دیگر هموطنانش را منت دار خویش پنداشته،
س. آذر محترم، نمیدانم، مقصودت از درج این همه تهدیدات چیست، «...چند سالی هم مردم را سر بدوانید، آن وقت ببینید چه بر سر این کشور خواهد آمد...»
که را، چه را داری، تهدید میکنی. همسایگان، اقوام، دوستان، نزدیکان، همشهریها و آشنایان خود را تهدید به جنگ میکنی، کشور خودت را تشویق به تبدیل شدن به عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و اوکراین میکنی. از این همه آشوب طلبی، به چه چیز میخواهی برسی، چه را میخواهی اثبات کنی.
آیا میخواهی بگویی، که در کشور استبداد حاکم است، یا که باز هم میخواهی، لجوجانه نعره زنی که فارس حاکم است، آخر آن میلیونها زحمتکش فارس زبان چه نان ترشی به تو فروخته اند.
حضرت اشرف، س. آذر، از زمانی که، تفرقه اندازانی از قبیل و جنس شما، خیلی راحت زحمتکشان فارس، ترک، ترکمن، بلوچ، عرب و کرد ایرانی را به جان هم انداخته و خود در کناره میدان از ستیز خون آلود آنان به لذتهای غیر انسانی خود میرسیدند، سالهاست که گذشته، مردم دریافته اند، و با جنبش سبز خود نشان دادند، که میدانند استبداد حاکم است، و از شر استبداد بدون اتحاد خلاصی ندارند
۶۰۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲
|
از : س۰ آذر
عنوان : بابا جان مگر مجبورید که اظهار نظر کنید؟
آقایان البرز ، جهانفر و آزاد برای پاک کردن صورت مسأله صغرا کبری مشکلات آموزش زبان به خارجی ها در سوئد، کانادا و آلمان را پیش کشیده اند. انگار که آذربایجانیها، کردها، بلوچها، ترکمن ها و عربها در ایران کارگران مهاجر و مهمان هستند.
بابا حیا هم چیز خوبی است. فکر میکنید که با شهر کورها طرف هستید.
اولا اگر کسی مهمان است، آن ما نیستیم. ما صاحب خانه هستیم. اگر چیزی از این کشور باقی مانده، از دولت سر ماها و بخصوص آذربایجانیها است.
ثانیا کسی هم که باید در این مورد تصمیم بگیرد این نه شماها (با پزهای دمکراتیک تان) و نه آن فرهنگستان ضد فرهنگ نکتبی تان بلکه خود این ملتها است.
شماها. هنوز هم که هست حساسیت مسئله را نفهمیده اید. چند سالی هم مردم را سر بدوانید، آن وقت ببینید چه بر این کشور خواهد آمد.
بابا جان مگر مجبورید اظهار نظر کنید؟
۶۰٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۲
|
از : آزاد
عنوان : زبان مادری
در سوئد آموزش به زبان مادری وجود دارد ولی با شروع دوران راهنمایی کلاس از ساعت هفت تا هشت صبح است یا از سه و نیم بعد از ظهر به بعد که عملا خستگی مانع رفتن بچه ها به این کلاس ها می شود.
تمامی بچه های ساکن در مناطق مختلف ایران به زبان فارسی کم و بیش تسلط دارند و اینطور نیست که وقتی کودک به دبستان می رود هیچ آشنایی با زبان فارسی نداشته باشد.
ولی چه خوب می بود اگر در مناطقی که ساکنان آن به زبان دیگری هم تکلم می کنند مهد کودک ها و دبستان ها دو زبانه میبود.... از شعرها و ترانه ها و داستان های بومی و قدیمی استفاده می شد. پژوهش ها نشان داده که بچه های دو زبانه با هوش تر می شوند و استعداد بیشتری در یادگیری های زبان های سوم و چهارم دارند.
۶۰۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۲
|
از : امیر جهانفر
عنوان : آموزش به زبان مادری
البرز گرامی
در برخی از شهرهای کانادا، از جمله شهر تورنتو، آموزش زبان فارسی، در ساعات محدودی از روزهای شنبه تدریس می شود. همان گونه که در مورد فنلاند نوشتید، در اینجا هم تعداد کلاس ها و ساعت های تدریس، از ۱۶ سال قبل سیر نزولی داشته است.
بنا به خبر تاریخ ۲۶ مارچ ۲۰۱۰ دویچه وله فارسی، مرکل با درخواست اردوغان مبنی بر تاسیس مدارس ترکی در آلمان مخالفت کرد. بسیاری از احزاب و حتا ترک تباران مقیم آلمان نیز این پیشنهاد را متناقض دانسته و آن را مانع همپیوندی جوانان ترک تبار با جامعه آلمان میدانند.
من هم مانند شما با نظر آقای حقی موافقم که «...زبان به افراد نیرو و توانایی کاربری در محیط زیست را میدهد،.... زبان وسیله حفظ فرهنگ و توسعه آن است ...».
عمر زبان ها، گویش ها و فرهنگ های متنوع رایج در کشورمان، قدمتی سدها و هزاران ساله داشته و آن چنان که اشاره کردید، برای اجرایی شدن آموزش همگانی به زبان مادری، در کنار زبان رسمی کشور، نیاز به طرح و برنامه ریزی، با همفکری کلیه صاحب نظران این زبان ها و فرهنگ ها دارد.
گرچه آقای حقی اشاره ای در مورد سابقه زبان فارسی، به عنوان زبان مشترک ساکنان کشور، نداشته اند، ولی عده ای از هم وطنان، رسمیت آن را به دوران رضاشاه، فرو کاسته و از جمله آقای شاهو حسینی در اخبار روز تاریخ ۱۷ بهمن ۹۲ نوشته اند «... همواره با زور سرنیزه زبان فارسی، زبان مشترک کشور بوده ...». و یا آقای بنی طرف طرف بر این باورند که زبان فارسی توسط رضاشاه به ما قالب شده (نقل به مضمون). با اندک جستجو در سوابق تاریخی قبل از دوران رضاشاه، نادرستی این اظهارات، روشن می شود.
امیدوارم همه هموطنان غیر فارسی زبان، عدم آموزش زبان ها و فرهنگ های خود را، به حساب حکومتگران مستبد بگزارند، نه زبان فارسی و گویشوران این زبان.
با احترام: امیر جهانفر
http://www.dw.de/D۹۸۵D۸B۱DAA۹D۹۸۴-D۹BEDB۸CD۸B۴D۹۸۶D۹۸۷D۸A۷D۸AF-D۸A۷DB۸CD۸ACD۸A۷D۸AF-D۹۸۵D۸AFD۸A۷D۸B۱D۸B۳-D۸AAD۸B۱DAA۹DB۸C-D۸AFD۸B۱-D۸A۲D۹۸۴D۹۸۵D۸A۷D۹۸۶-D۸B۱D۸A۷-D۸B۱D۸AF-DAA۹D۸B۱D۸AF/a-۵۳۹۷۳۲۳-۱
۶۰۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : آموزش به زبان مادری از اولویتهای نظام آموزشی کشور است
بی شک نمیتوان با نویسنده این نوشتار هم رأی نشد، وقتی ایشان به صراحت مینویسد، «...زبان به افراد نیرو و توانایی کاربری در محیط زیست را میدهد،.... زبان وسیله حفظ فرهنگ و توسعه آن است...»
اینکه نویسنده نوشتار مطرح می کند، «... در کشورهای غربی بویژه اسکاندیناوی آموزش به زبان مادری به دانش آموزان و کودکان مهاجر جزء دروس اجباری می باشد...» کمی راه گزاف رفته شده، در برخی از شهرهای این کشورها، چنین آموزشهایی در ساعات محدودی در عرض هفته برقرار است، که این ساعات محدود هم، به دلیل مشکلات اقتصادی، دائما در حال سیر نزولی است.
بعضی از احزاب طرفدار حقوق اقلیتها در کشورهای اسکاندیناوی از پژوهشهایی در زمینه آموزش زبان مادری و تاثیر آن در ازدیاد قدرت فراگیری دانش آموزان دو زبانه سخن به میان آوردند، که با آغاز رکود اقتصادی در این کشورها چندان جدی گرفته نشدند.
در ایران نیز تمامی احزاب ترقیخواه، بویژه احزاب چپ، همواره خواهان آموزش زبان مادری در مدارس کشور بوده اند، اما از جایی که تمامی این صحبتها به طرحهایی عملی یا اجرایی منتهی نشده است. همه در باره آموزش زبان مادری غرق در حدسیات و رویاهای خویشند.
اینکه، «...دانشآموز... ناچار...به یادگیری به زبانی که تا شش هفت سال پیش برایش ناشناخته بوده...میشود»، سخنی است که، قطعیت و صحت آن را، باید در ترکیب جمعیتی حدود صد و پنجاه سال پیش شهرها و روستاهای ایران، جست.
با توجه به آمیخته گی اقوام و ملل مختلف در سراسر کشور، همواره در هر شهر و مکانی از ایران یک اکثریت و یک یا چندین اقلیت، و یا در بعضی از مکانها، چون تهران، اقلیتهای فراوانی از مردم در کنار هم سکنی دارند.
بنابراین، اگر والدین کودک توانایی مالی ارجاع کودک به مهد کودک و کودکستان را داشته باشند، کودکان از همان اوان زندگی با زبانها و گویشهای گوناگون در تماس هستند. و اگر هم کودک به علل اقتصادی، از رفتن به کودکستان بازماند، در کوچه و محله خود با زبانهای گوناگون در تماس دائم است، و اگر کودک مورد نظر یکی از کودکان کار، نظام ولایت فقیهی آقای خامنه ای است، این کودک بواسطه سرگردانی های بی پایانش در خیابانهای بسیار سرد و یا بسیار گرم شهرهای کشور با زبانها و گویشهای گوناگونی آشناست.
آموزش به زبان مادری از اولویتهای نظام آموزشی کشور است، نظام ج.ا با تمام وعده های بزرگ آقای حسن روحانی، با حرکت به غایت ضد فرهنگی فرهنگستان زبانش، نشان داد، که قادر به انجام این مهم نیست. بواقع هیچ نیرویی از نیروهای موجود ایرانی به تنهایی قادر به انجام این مهم نیست.
برای اجرایی شدن آموزش به زبان مادری نیاز است، به یک طرح و برنامه. طرح و برنامه ای ماحصل کار فکری تمامی نیروهای ترقیخواه و عدالت جوی کشور.
۶۰۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۲
|