یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تجزیه طلب بودن اکنون انقلاب است - عادل محمدی - عادل محمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : ایجاد، تقویت‫ و بنیادی کردن فرهنگ مردم سالاری
‫آقای عادل محمدی، قبل از هر چیز، میخواهم شما را دعوت کنم، یادداشت قبلی مرا با کمی آرامش مورد مطالعه مجدد قرار دهی، چرا که در خواهی یافت، هدف من و شما یکی است. و علاوه بر آن پاسخ بسیاری از پرسشهای خوبی را که در یادداشت جدیدت طرح کرده ای، ‫خواهی یافت.

‫فریاد و مبارزه شما برای این است ‫که،
ایرانی توأم با آزادی، عدالت اجتماعی و بدون تبعیض داشته باشیم.‫
نمایندگان مردم و مقام ریاست جمهوری کشور‫، بدون دخالت و تجاوزات ارگانهایی چون شورای نگهبان، ‫با رأی مستقیم مردم انتخاب و‫ در مجلس ملی ‫کشور و بر صندلی ریاست جمهوری کشور بنشینند.‫
وزراء و دیگر مسئولین کشوری نه به جهتِ ارتباطاتشان، بل بواسطه تجربه و مردمی بودنشان ‫بکار گمارده شوند.
نظام اداری شهرها به گونه ای دگرگون شود که، شهروندان هر شهری از شهرهای ایران احساس کند که رأی و ‫نظر ایشان‫ برای اداره شهرشان موثر فایده است.
نظام آموزشی کشور به گونه ای دگرگون شود که، به جای تربیت مدرک به دستان بیکار ‫آینده، جوانان کشور را در جهتِ نیازهای واقعی کشور، و با استفاده از غنای فرهنگی فرهنگهای مختلف ملل ‫ایرانی، به تحصیل مشغول دارد.
طبیعت و محیط زیست در حال نابودی ایران را با شرکت دادن تمامی متخصصین ایرانی طرفنظر از نوع گرایش سیاسی یا ‫مذهبی اشان نجات دهیم و....

‫ اگر در‫ نگاهی توأم با آرامش به جملات نوشتار قبلی و اکنونیم‫ بنگری، در خواهی یافت، که من و شما در هدفهای مبارزاتی مردم ایران شریک و همدردیم.

تفاوت از آنجا آغاز میشود، که شما معتقدی زحمتکشان فارس زبان‫، زحمتکشان دیگر ملل و اقوام ایرانی را تحت ستم قرار داده اند،
اما حرف من و میلیونها هموطن دیگرت که در جنبش فراگیر اخیر، ‫تحت عنوان جنبش سبز شرکت داشتند، این بود و هست، که همه مردم ایران، همه ملل و اقوام ایرانی تحت ستم، فرهنگ استبدادیند.

‫بنابراین ‫من هم مانند شما، هیچ شکی ‫در کثیرالمله بودن ایران ندارم، و همانگونه که خود نیز میدانی، مردم ایران در تمامی محلاتِ شهرهای مختلف ایران، با اینکه از اقوام و ملل مختلف ایرانی هستند، در کمال آرامش در کنار هم زندگی میکنند.
‫اما همه مردم ایران از درد مشترکی رنج میبرند، و آن چیزی نیست، جز حاکمیت فرهنگ استبدادی بر جامعه، که همواره در پس هر جنبشی، حاکمان مستبدی را جانشین مستبدین ماقبل خود کرده است.

اینکه تمامی مبارزات ضداستبدادی مردم ایران در اقصی نقاطش، در سده اخیر نتایج ملموسی ببار نیاورده، نه بخاطر عدم صداقت مبارزین ضداستبداد، بل بواسطه عدم توجه اساسی به‫ ایجاد، تقویت‫ و بنیادی کردن فرهنگ مردم سالاری(دموکراسی) بوده است.
مطابق فرهنگ مردم سالاری است که، «...اجماعی بر سر احترام متقابل هویتی...» آنگونه که متضمن‫ خواست یکایک عناصر تشکیل دهنده جامعه ‫ایرانی است، امکان بروز واقعی و انسانی می یابد.
۶۱۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹٣       

    از : عادل محمدی

عنوان : در جواب "البرز"
در مورد جنگ ایران و عراق با وجود آنکه ربطی در این بین نمیبینم اما شما نیز بد نیست نظر شخصی خود را به مردم نسبت ندهید و قدری واقع بین باشید چراکه در آن زمان محبوبیت حکومت بدلیل عدم شناخت مردم از ماهیت ضد انسانی اش با اکنون بسیار فاصله دارد.
در مورد شوروی و هفتاد سال قدمت و اساس بنیادش نیز مرتبط با این موضوع نیست. بنده از لحاظ کثیرالمله بودن و سیستم ایدئولوژیک حاکمیت که در ایران نیز پس از مشروطه تلاش برای اجرای چنین سیستمی در قالب "ملت ایران" و انکار "ملیت های ایران" که از سال ۵۷ به ایده ای اسلامی تغییر یافت و اکنون نیز تلاشها برای بازگشت به سال ۵۷ است و نه عبور از این سیستم انتقاد دارم.
«...مرزهایی که امروز بر اطلس جهانی [ایران] نام دارد...» در تاریخ ایران بارها این مرزها افزایش و کاهش یافته است و منظور بنده واضح است
در مورد فراخوان برای اعتراضی مدنی، اشاره بنده به گروه های مدعی سراسری بودن است که اساسا در وهم و دنیایی کذایی به دنبال فریب مردم، خود را فریب داده اند. مخالفان غیر فارس رژیم را که اکثرا متعلق به ملیت خاصی هستند بارها دیده ایم و ما خود فریب نیستیم.
«‫...در صورتی که امکان اجرای همه پرسی، حق تعیین سرنوشت، برای هر ملیتی در ایران باشد، شکی نیست که تنها قسمتهای میانی جغرافیای فعلی زیر چتر این نام باقی خواهد ماند...» بدلیل ستم ملیتی است که اینگونه است و شهرهایی که شما از آن به عنوان هایلایت نام میبرید از نظر شما اینگونه است. اهواز، بندر عباس، خرمشهر، آبادان،سنندج، تبریز شاید مخلوط باشد اما نسبت ۹۵ به ۵ آنهم مهاجر!
،‫«...‫‫عدم موفقیت هر نوع حرکتی تا به امروز نمایانگر ناصحیح بودن آن می باشد....» به آن باید اضافه نمود که عدم آگاهی و اطلاع از چگونگی انتقاد و چرایی آن میتواند نظرات شخصی و تعصب بیهوده را در این قالب نمایانگر باشد که درمان آن نیز اندکی مطالعه و فراگیری است.
در مورد اعدام فرزندان ملیت های غیر فارس نیز که مثال از زنده یادان "احسان فتاحیان" و "فرزاد کمانگر" آورده شده، بجز دانشجویان کورد در دیگر شهرهای ایران اعتراضی از کسی در هیچ جا ثبت نشده است. متور جستجوگر گوگل شما همانند دیدگاه متعصبتان غیرواقعی میباشد.
«...‫ایران نیازمند حرکتی اعتراضی آن هم از بطن جامعه و مردمی است...» جنبش سبز دارای پتانسیلی عظیم بود و بدلیل نداشتن "رهبر" و تضاد در مطالبات "راهبران" با مطالبات مردمی در چند روز به تاریخ پیوست و اگر سراسر نقاطی که این جنبش در آن فعال بود را ایران بنامیم بازهم قسمتهای فارس زبان بیشتر از آن ایران شما خواهد بود.
سخن آخر بدون اما و بسیار روشن است، هرگاه در میان مخالفان و جامعه مردمی داخل، اجماعی بر سر احترام متقابل هویتی در عرصه ای صادقانه صورت گیرد آنروز میتوان به برقراری دموکراسی در ایران امید داشت و در غیر این صورت آینده روشن خواهد نمود که اندیشه بر وهم از کدام سمت بوده است.
۶۱۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : رفع ستم جز با تقویت و بنیادی کردن فرهنگ مردم سالاری میسر نیست
‫آقای عادل محمدی گرامی، ‫حتما و یقینأ به یاد داری، در سالهای نه چندان دوری، که هم اپوزیسیون متفرق بود و هم بخشهای وسیعی از مردم در اقصی نقاط ایران ج.ا را در تضاد با پیشرفت و تعالی کشور می دیدند، ‫صدام با ارتشش برای فتح تهران به خوزستان هجوم آورد.
اگر هم آن وقایع را به چشم ندیده باشی، ‫‫با مراجعه به مطبوعاتِ‫ احزاب و سازمانها و نیز دیگر نشریات یومیه سراسری آن زمان، ‫در خواهی یافت، ایرانیان علیرغم اختلافات مهم با یکدیگر، برای حفظ تمامیت ارضی ایران جانها باختند.

یقینأ در تاریخ ایران خوانده ای، ‫که در طول هزاران سال قدمت این کشور، بارها تلاشهای وسیعی برای اضمحلال این کشور باستانی صورت گرفته است، بنابراین ‫این نهایت بی مسئولیتی در قبال تاریخ خواهد بود اگر که، ایران و سرنوشت آن را با کشور هفتاد ساله شوروی، که اصولا بر مبنایی دیگر برپا و نابود شد، مقایسه کنیم.

‫و خلاصه آنکه، اگر «...مرزهایی که امروز بر اطلس جهانی [ایران] نام دارد...» برای شما «...ارزش و اعتبار و تقدسی...» ندارد، ‫‫برای میلیونها ایرانی ‫دیگر، علیرغم تمامی فجایع و ستمکاریهایی که در آن واقع شده و یا ‫میشود، نشانه وجودی آنهاست.

‫در جایی از نوشتار مرقوم کرده ای، «...‫آیا در میان مخالفان رژیم آخوندی شخص، گروه، سازمان و حزبی میتواند در هر جای کشور پنجاه هزار نفر را در حرکتی اعتراضی جمع کند؟...» از این جمله شما، چنین درک میشود، که به اعتقاد شما ‫«مخالفان رژیم آخوندی» هیچ ‫پایگاهی نزد مردم ندارند.
‫بسیار خوب اگر این جمله را از شما بپذیریم، تکلیف جمله ای که چند بند پایین تر به این صورت آورده ای چه خواهد شد‫، «‫...در صورتی که امکان اجرای همه پرسی، حق تعیین سرنوشت، برای هر ملیتی در ایران باشد، شکی نیست که تنها قسمتهای میانی جغرافیای فعلی زیر چتر این نام باقی خواهد ماند...»
‫حال اگر جمله اخیر شما را هم دربست بپذیریم، ناچار خواهیم شد که،‫ در شهرهایی چون مشهد، گرگان، تهران، قزوین، ساری، رشت، تبریز، سنندج، اصفهان، آبادان، اهواز، خرمشهر، بوشهر، شیراز، ‫بندرعباس و... که در قسمتهای میانی جغرافیای فعلی قرار نداشته، اما دارای ترکیب جمعیتی مخلوطی هستند، چندین و چند دیوار برلین کشیده، و مردم برای دیدار اقوام خود در محلات دیگر مجبور به همراه داشتن گذرنامه های ملی خاص خود برای ارائه به دژبانان محله خود و محله مورد بازدید باشند.
و در جایی دیگر ‫از نوشتار به درستی خاطر نشان میکنی،‫«...‫‫عدم موفقیت هر نوع حرکتی تا به امروز نمایانگر ناصحیح بودن آن می باشد....» که به این گزاره شما باید اضافه کرد، ارائه نوشتار حاوی مفاهیم متضاد نیز، نه تنها به پیشرفت و بنیادی شدن‫ مردم سالاری کمکی نمی ‫کند، بل اسباب سردرگمی بیشتر مردم را نیز فراهم می آورد.

‫در بخشی دیگر از نوشتار،‫ پس از آوردن نام شریف زنده یاد فرزاد کمانگر مدعی میشوی، «...کدام ایرانی به عنوان هموطن معترض[اعدام ایشان]بود؟...» امروزه با پیشرفت تکنیک الکترونیک، دیگر لازم نیست، ساعتها وقت در بایگانیهای روزنامه ها و یا نشریات گوناگون تلف کرد، لذا به شما پیشنهاد میکنم، نام زنده یاد فرزاد کمانگر را در ماشین جستجوی گوگل تایپ کنی، تا ابعاد اعتراضات دستگیرت شده، تا اینگونه هموطنان زنده یاد فرزاد کمانگر را به باد شماتت نابجا نگیری.

و با شما صد در صد موافقم، وقتی در جایی از نوشتار مرقوم می کنی‫، «...‫ایران نیازمند حرکتی اعتراضی آن هم از بطن جامعه و مردمی است...» و حتما میدانی، چنین حرکتی از سال ۸۸ تحت عنوان جنبش سبز آغاز شده است، که دامنه گسترده گی آن‫ به وسعت تمام ایران است، گرچه نتایج ملموسی هنوز‫ ببار نیاورده، اما مردم ایران را برای بنیاد گذاری فرهنگ مردم سالاری خود مجهزتر کرده است.

‫‫‫سخن آخر اینکه، در ایران هیچ ملت و قومی از ایرانیان بر دیگر ملل و اقوام ایرانی حکمرانی نمیکند، بل این استبداد و فرهنگ استبدادی است که، بر تمامی ملل و اقوام ایرانی حاکم است، و رفع ستم جز با تقویت و بنیادی کردن فرهنگ مردم سالاری میسر نیست.
۶۱۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست