سخنی پیرامون تشکیل پارلمان موقت آذربایجان جنوبی در تبعید - محمد حسین یحیایی
-
محمدحسین یحیایی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : البرز
عنوان : چنانکه به وضوح امروز هم می بینیم
در این نوشتار، در باره واقعه بهمن ۵۷ می خوانیم، «...با انقلاب بهمن ۱۳۵۷ که آذربایجان نقش اساسی در شکل گیری، تکامل و اجرای آن داشت، بار دیگر زمینه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مهیا شد،..... ولی دیری نپائید که بار دیگر یک اندیشه و باور آن هم از نوع ارتجاعی آن حاکم شد....»
و در دنباله نوشتار، نویسنده به جای آنکه در پی یافتن پاسخی برای، چرا ارتجاع حاکم شد، برود، به توضیح مکررات در باره اعمال استبداد مذهبی حاکم پرداخته، و سرانجام به گونه ای مثبت در باب تشکیل پارلمان موقت، آنچه که به زعم نویسنده این نوشتار، دارای اشکالات عدیده ای است، چنین نگاشته میشود، «...دلبستگی این دوستان به آذربایجان و تلاش بی دریغ آنان برای آزادی و پیشرفت آذربایجان است....»
اگر این دوستان دلبستگی واقعی به منافع مردم آذربایجان که چیزی جدای از منافع مردم کل کشور ایران نیست، داشتند، به جای نامگذاری گوشه ای از سرزمین تمام مردم ایران به گونه ای دیگر و علم کردن گنبد و بارگاهی برای حکمرانی، و تشویق دیگران به فرمانبری، میتوانستند به راحتی دریابند، آنچه تمامی جنبشهای سده اخیر ایران را به کژراهه برده، تنها وجود مستبدینی چون، محمدعلی شاه، احمدشاه، رضاشاه، محمدرضاشاه، خمینی فقیه و خامنه ای فقیه نبوده و نیست.
به کژراهه رفتن جنبشهای ضد استبدادی، یعنی رسیدنشان از یک استبداد به استبداد خشن دیگر، ریشه در فرهنگ استبدادی جامعه دارد.
وقتی این دوستان، پارلمانی خودخوانده برای مردم ایران تشکیل می دهند، قبل از هر چیز نشان از عدم اعتقاد این دوستان به ابتدائی ترین حقوق مردم در یک نظام مردم سالار، یعنی رأی مردم برای تشکیل مجلس نمایندگان مردم، دارد. عمل این دوستان، یعنی تشکیل مجلس نمایندگان بدون مراجعه به آراء مردم، نشان از تفکر استبدادی و قیم مأبانه آنان دارد.
برای واضحتر شدن سخنم در باره فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه لازم می بینم، که نظری کوتاه به سالهای دهه پنجاه بیندازیم. در سالهای دهه پنجاه، بواسطه استبداد محمد رضاشاهی، مردم کوچه و خیابان امکان دسترسی و مطالعه آزاد کتابهای آقای خمینی و نیز نوشتار کسانی چون زنده یاد بیژن جزنی که در باره افکار و اعمال آقای خمینی نوشته بود را نداشتند.
در اوج قهر مردم از محمدرضاشاه، آقای خمینی توسط کسانی چون زنده یادان سنجابی، بازرگان، سحابی، طالقانی، منتظری، مطهری، بهشتی و...، علیرغم آنکه آنها کتابهای ایشان در باب ولایت فقیه و حکومت اسلامی را خوانده و با افکار مستبدانه ایشان در باب مسائل اجتماعی آشنایی داشتند، به عنوان فرشته نجات بخش معرفی و تبلیغ شد.
واقعیتهای زندگی تاریخ ایران در سده اخیر نشان داده، تا زمانی که افکار متعدد موجود در جامعه ایرانی نتوانند به موجودیت یکدیگر در جامعه اعتراف و راه زندگی مسالمت و صلح جویانه در کنار یکدیگر را بیابند، درب اداره، سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشور بر پاشنه استبداد خواهد گردید.
چنانکه به وضوح امروز هم می بینیم حسن از سیاست محمود انتقاد میکرد، ولی امروز خود ایشان جا پای محمود نهاده، و در مواردی بسی خشن تر از او عمل می کند.
۶۱۹٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|