یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقراضِ زمین - جهانگیر صداقت فر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : وقتی صدای شاعر شینده نمی شود؛ و سود جویان آزمند و ریزه خواران بی سر و فرمانبر، می تازند حق طلب وبی رحم،
نتیجه همین است که گفته اید:

«ز آهِ جنگل ِ داغدیده
اَبَرکوهِ یخ آب می شود
در فروریزشی سهمگین
و دریا به خشم می آید در مدّ تخریب.»

درود بر شما شاعر گرامی!

در این حجم اندک، هزاران فریاد خفه شده، از جمله فریاد سه استان شمالی ایران، نهفته است.* این چند جمله ی شما، خلاصه ی یکی از اندوهناک ترین کتاب های نوشته نشده ی جهان است.



* طبق آمار رسمی، در طول شبانه روز چهل هکتار فضای سبز و جنگل در این سه استانِ تسخیر شده، ویران می گردد. و جالب است که تقریبن تمامی نمایندگان مجلس منطقه، ساز ویرانگران را کوک می کنند. گویی در میهن غمزده ی ما هرچه سبز است، محکوم به سرکوب شدن است.

در تالش، سودجویان ویژه خوار در کارحانه ی ویرانگرِ چوکا و قاچاقچیان چوب، بخشی از آن خطه ی بهشتی را آماده ی بیابان زایی کرده اند. در حالی که با ایجاد فضای توریستی می شد ده ها برابر به مردم و نه غارتگران، با ساختن منطقه سود رساند، بی هیچ ضرری. یعنی هم جنگل و فضای سبز که مایه ی کشِش مردم سراسر ایران و حتی خارجی ها به آن خطه است، سر جایش بود، و هم هزاران انسان در هتل ها، رستوران ها، ورزشگاه های میان کوهی، کارگاه های خاص لباس و کار دستی منطقه، مراکز اسکی، خط تله کابین و سورتمه، گار گاه های دستی و هنری چوبی(با مصرف یک هزارم چوبی که در حال حاضر برای کار صنعتی غارت می شود و سود اش فقط به جیب دزدان ویژه خوار می رود)، گارگاه های هنری بافندگی(جاجیم، گلیم و خورجین پشمی و ابریشمی تالش ها از نظر زیبایی و کیفیت در کل جهان یکی از بهترین هاست)،و ... مشغول کار می شدند.


سوال اینک این است: آیا دست اندر کاران، توان دریافت این ساده ی نجات بخش را ندارند!؟

آیا همین دست اندر کاران بی کفایت و بی تفاوت نبودند که در کشتن عروس زیبایی چون دریاچه ی ارومیه نقش داشتند!؟

آیا در آن سر زمین هیچ کس جوابگوی هیچ چیز نیست؛ و کسی از فردای خود هراسی ندارد!؟
۶۲۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست