سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دخیل بستن به ضریح این رژیم بیهوده است! - قادر الیاسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : تفرقه مردم ایران و عدم اتفاقشان بر سر برنامه ای مشترک(قانون اساسی)
آقای هوشنگ ح گرامی، آنچه از یادداشت جدیدت دستگیرم میشود، ‫
این است که به اعتقاد شما ملتِ ظالم فارس، توسط ‫نمایندگان‫ خود‫ یعنی خلخالیها، ملا حسنی ها‫ همه امکانات کشور را در اختیار خود گرفته،
و چنان غرق احساس خوشی و خوشبختی هستند، که ‫از سَر خوشی‫ فرزندان خود را در دسته های صدها نفری و گاها هزاران نفری برای تفریح راهی زندانهای کهریزک، اوین و ... میکنند،
و در این اماکن نمایندگان دیگر ملتِ ظالم فارس، کسانی ‫چون لاجوردیها، چنان پذیرایهای ‫جانانه و مقبولی از فرزندان ملت ظالم فارس به عمل می آورند، ‫که این فرزندان از فرط خوشی بی تابانه آرزویی جز مرگ ندارند.
و پس از مرگِ این جوانان، لاجوردیها از فرط خوشی آدرس ‫قبور این جوانان را به خانواده های ایشان نمی دهند، و خانواده های این جوانان هم از فرط خوشی اصلا سراغی از فرزندان ‫درگذشته اشان نمی گیرند.

‫و از جایی که بنا به اعتقاد شما، زنده یادان مصدق، جزنی، تختی، گلسرخی، بهرنگی، کسرائی، شاملو، سعید سلطانپور و.... جزئی از استثنائاتِ ‫«شوره زاری به نام ایران» هستند، از زیر بته و به یکباره ظاهر و بدون گذاشتن اثری از خود دوباره بطور کل نابود شده اند

‫‫بنا به گفتِ شما «...بحث ما بر سر فهم و شعور عمومی است...»، یا به تعبیر اینجانب بحث بر سر ‫فرهنگ استبدادی مسلط بر افکار جامعه ایرانی است، به بیان واضحتر دیگر و به عنوان مثال همانگونه که مردِ تهرانی خودش را خدای زنش تصور می کند، ‫مردِ سنندجی، مردِ تبریزی، مردِ زاهدانی، مردِ گنبدی، مردِ رشتی و .... هم همان تصور را دارد.‫ ‫
حال شما با آوردن مثال از انگلیس و اسکاتلند، میخواهی به صداها و کوششهای‫ تجزیه طلبانه پوششی امروزی و دموکرات منشانه بدهی، حال ‫گیرم در این‫ بحث من هم، هم رأی با شما شده، و رأی به تجزیه دادم،‫ آنوقت چه، حتما میخواهی بگویی‫ در شوره زارهای کوچکتر به یکباره معجزه رخ داده و مردِ سنندجی، گنبدی، زاهدانی، اهوازی، تبریزی، رشتی و... به یکباره‫ زنش را انسانی هم ردیف خودش تصور خواهد کرد

بیاییم باور کنیم که‫ جزنی ها، تختی ها، مصدق ها، بهرنگی ها، قاضی محمدها، ستارخان ها و .... از زیر بته به عمل نیامده، و نه تنها نمرده اند، بل‫ در وجودِ ما به زندگی پرمفهوم خود همچنان ادامه می دهند،‫
بیاییم به جای پشتک و وارو زدنهای نابجا با درس گرفتن‫ از پیشینیانمان آرزوهای به ثمر ننشسته آنان ‫و خودمان، یعنی شکست فرهنگ استبداد را ‫در کشورمان ایران قطعی کنیم،
و راه شکستِ فرهنگ استبدادی از مسیر اتحاد مردم ایران می گذرد، و نه تفرقه آنان.
یکی از علل اساسی فرا نروئیدن جامعه ایرانی به مجموعه ای مردمسالار(دموکراتیک) همین تفرقه مردم ایران و عدم اتفاقشان بر سر برنامه ای مشترک(قانون اساسی) بوده و میباشد.
۶۲۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣۹٣       

    از : هوشنگ ح

عنوان : درشوره‌زارایران
البرز خوب، منظورازملت غالب ملتی است که همه چیزدرایران برمدارتاریخ، فرهنگ و زبان اش می چرخد. ملتی است که درس وبحث واموزش درمدرسه ودانشگاه اش بزبان اوست ومردمان دیگرملتهای داخل ایران نه بزبان خود بلکه بدین زبان بیگانه که زبان مادریشان نیست باید اموزش ببیندوبه فرهنگ وزبان خود شان نه تنها توجهی نمیشود بلکه دراسمیله کردن انها باابزارهای گوناگون می کوشند.
ضمنا بایدشما بدانید که مصدق، جزنی، تختی، گلسرخی، بهرنگی، کسرائی، شاملو ، سعید سلطانپور و.....اینها همه استثناها هستند (که البته خودت هم بهترمیدانید درشوره‌زاراخوندپرورودیکتاتورتولید کن چه برسرشان امد) که بحث ما برسراین استثناها نیست بلکه بحث ما برسرفهم وشعورعمومی است. همان چیزی که اجازه میدهد که همه این عزیزانی که نام بردید درشوره‌زارایران بخشکند وزنده گی شان تباه گردد اما خلخالی ولاجوردی و.....عزیزمیدارد و بازتولید میشوند. بگذارازچیزی که امروزدرکشورانگلیس، همان با صطلاح استعمارپیربرایت مثال بیاورم که قسمتی ازان که اسکاتلند نامیده میشود باوجودانکه از ان همه اختلافی که کرد وترک وعرب و...ازنظرفرهنگی، زبانی، تاریخی واداب ورسوم باملت فارس دارند، خبری نیست بااین وجود میخواهند ازانگلیس جدا شوند و خوب است که بدانید که افکاروشعورعمومی مردم انگلیس باین خواست احترام می نهند ونه صحبتی ازتجزیه طلبی وخط ونشان کشیدن میشود ونه ازلشکرکشی وتوپ و طیاره.
۶۲۵۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : دادپور

عنوان : دخیل بستن به ضریح این رژیم بیهوده است.
من با تمام متن نوشته شما موافق هستم، دخیل بستن به رژیم تبهکار از نبود تشکیلات و شخصیت های کاریزماتیک سیاسی ناشی می شود و در عرصه همین کمبودها شخصیت های رنگ باخته و امثال رفسنجانی و روحانی و.... که سابقا امتحان پس داده اند، به عنوان ناجیان قوم معرفی میشوند. حافظه سیاسی مردم ما متاسفانه کوتاه است و این از نبود تشکیلات است ، به همین دلیل این حکومت فاسد سالهای طولانی در مسند قدرت است.
۶۲۵۶۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : ریشه تمامی تبعیضات موجود در جامعه ایرانی
‫آقای هوشنگ ح گرامی، گمان می کنم، تعبیر شما در موردِ ایران چندان با واقعیت سازگار نباشد، ‫برای آوردن دلیل جای دوری نمی روم، اگر ایران، آنگونه که شما ادعا می کنی شوره زاری بیش نباشد، پس چگونه است، که ‫توانسته‫ انسانِ خوشفکر، باعدالت و آزاده ای چون شما را پرورش دهد.

‫منظور و مقصدِ‫ شما از«...شعور عمومی ملتی غالب...» چیست، که «...دیگر ملتهای داخل ایران را انکار[میکند]...»

‫آیا ملتِ غالب موردِ‌ ادعایت، زندانیان کهریزک هستند، یا زندانبانان آن

آیا ملتِ غالب موردِ‌ ادعایت، زحمتکشانی هستند که‫ حقوقهای ماهیانه اشان در اقصی نقاط ایران چندین و چند ماه به تعویق می افتد، و اگر هم به موقع پرداخت شود‫ ‫کفاف تأمین اموراتشان را نمی دهد، یا ثروتمدارانی که با جیبهای انباشته از پول در کافه های مختلف سلیمانیه، استانبول، آنتالیا و.... پرسه می زنند.

‫‫آیا ملتِ غالب موردِ‌ ادعایت، زحمتکشان معترض به سیاستهای غلط ج.ا هستند، سیاستهای غلطی که منجر به آلوده گی آبهای کشور و خشکیدن دریاچه ‫های ایران و.... شده،‫
یا قدرتمدارانی که جفت پای خود را در یک کفش کرده اند تا کمبود انرژی کشور زلزله خیز ایران را از طریق هسته و اتم تأمین کنند، ‫کاری که در آن دورنمای چرنوبیل یا فوکوشیمای دیگری را، میشود بوضوح دید.

‫‫آیا ملتِ غالب موردِ‌ ادعایت، کسانی امثال زنده یادان مصدق، جزنی، تختی، گلسرخی، بهرنگی، کسرائی، شاملو ، سعید سلطانپور و..... است، یا کسانی چون شیخ صادق خلخالی، ملا حسنی و.... موردِ نظر شماست.

‫آقای هوشنگ ح، با پشتک و وارو زدن نمیتوان فرهنگ مردمسالاری(دموکراسی) را جایگزین فرهنگ استبدادی که ریشه تمامی تبعیضات موجود در جامعه ایرانی است، کرد.
۶۲۵۵٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : هوشنگ ح

عنوان : شوره زارکشوری بنام ایران
کاکه قادرگیان، نه رژیم های قبلی ونه کنونی که جمهوری اسلامی باشد واینطورهم که بنظرمیرسد نه دراینده احترام به حق وحقوق ملیتهای داخل ایران حتی درحد یک خودگردانی امری محال ودورازدسترس می نماید. ومتاسفانه باید گفت که درشوره زارکشوری بنام ایران هیچ سبزه ای نخواهد رویید ودخیل بستن به ضریح نه تنها این رژیم بلکه هر رژیم دیگری دراینده هم اگربه همین شیوه ودید نسبت به دنیای پیرامونی پیش برویم امری بیهوده خواهد بود. بدان جهت که علت رانه درمحتوای رژیمها بلکه بایددرذات وشعورعمومی ملتی غالب که وجود دیگرملتهای داخل ایران راانکار وسرزمین هایشان راهم به چشم مناطق اشغالی مینگرد بایدجستجوکرد.
۶۲۵۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : کیا

عنوان : ملاک سنجش دولت روحانی برداشتن حصر و آزادی زندانیان سیاسی است!
نویسنده حق دارد که به دولت روحانی بد بین باشد .

آقای روحانی با صحنه سازی‌ها ، ادعا‌ها هنوز کاری زیربنایی انجام نداده است.

با وجود ولی‌ فقیه در راس مسائل بیهوده است که از ایشان انتظار معجزه داشته باشیم!!
۶۲۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : نیازمند طرح و برنامه هستیم، طرح و برنامه ای حاصل کار و همت مشترک
‫آقای الیاسی گرامی، قبل از هر موضوع و مطلبی باید بگویم، که شما در این نوشتار، ‫مسئله پیچیده تر شده، ملی و قومی کشور، در نظام ج.ا به نحوی انسانی، قابل فهم گشوده ای.

در این نوشتار، شما به زیبایی تمام تلاش داری، به مسئله ملی و قومی کشور از زاویه بسیار وسیع، به وسعت کل کشور بنگری، هم از این رو در جایی از نوشتار بسیار روشن و زیبا می نویسی، «...چون آنها[متصدیان ج.ا] ایران را تنها متعلق بخود میدانند، هیچ پست و مقامی به غیرخودی روا نمی دارند...»

‫در اینجا شما به دو مطلب اساسی«تعلق انحصاری ایران به یک گروه» و «غیر خودی ها» اشاره کرده ای، که به اعتقاد نگارنده این کلمات، این دو مطلب مورد اشاره شما اساس فرهنگ استبدادی نهادینه شده در جامعه ایرانی را تشکیل می دهد.

و حق با شماست، ‫راه رسیدن به ایرانی برای تمامی ایرانیان از مسیر «...دخیل بستن به ضریح این رژیم...» نمیگذرد، این روش در یکصد ساله اخیر بارها آزمایش شده، و نتیجه ای جز استبداد بیشتر برای کشور نیافریده است.

‫امروز برای تمامی نیروهای روشن اندیش جامعه ایرانی، بیش از پیش آشکار شده، که برای رسیدن به ایرانی برای همه ایرانیان، نیاز هست به اینکه، تمامی گروههای ایرانی نه تنها در حرف و سخن، بل در عمل‫ دریابند، که ‫ایران متعلق به یک گروه از ایرانیان نبوده،
و ایران خانه تمامی ایرانیان طرفنظر از وابستگی های ملی و قومی، نوع زبان، نوع مذهب، نوع نگرش سیاسی، نوع گرایشهای جنسی، نوع پوشش و لباس، نوع علاقمندیهای موسیقی و فیلم و...... می باشد.
برای رسیدن به چنین ایرانی، نیازمند طرح و برنامه هستیم، طرح و برنامه ای که حاصل کار و همت مشترک تمامی گروههای ایرانی باشد

۶۲۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست