از : سیاوش عبقری
عنوان : رنسانس و احترام
البرز گرامی درود. فرصت کردید با آدرس آیمیلی من که در زیر مقاله آمده تماسی بگیرید. مایلم مطلبی در این زمینه با شما به اشتراک بگذارم. سپاس
۶٣۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹٣
|
از : سیاوش عبقری
عنوان : کدامین تهمت؟ کیا
آقا و یا بانو کیا: نوشته اید که "متأسفانه برای چنین احزاب مدرنی"تعریف مدرن هم اینجا تبیین نشده است" در داخل کشور راه حلی بیان نمیکند "مختص خارج از کشور است"و احزاب و سازمانهای سنتی و تعریف شده و آشنای مردمرا به بی برنامگی متهم میکند و قصد دارد آنها را بازی ندهد".
یک حزب مدرن وابسته به یک شخصیت نیست که با از صحنه خارج شدن او بهر دلیل، حزب هم متزلزل شود. یک حزب مدرت متکی به یک ساختار مدیریتی حرفه ای و اعضا که همگی با هم برابرند می باشد. یک حزب مدرن برای تمامی مسائل جامعه برنامه دارد و با جامعه و خواستهای آنها در پیوند است. حاکمیت اسلامی ایران را در همه زمینه ها بحران زده کرده. اقتصاد، سیستم بانکی، بهداشت، آموزش و پرورش، محیط زیست، روابط بین الملل، دادگستری، فساد و اختلاس ها ، فقر گسترده و خلاصه همه ابعاد زندگی مردم بحران زده است، بحرانهایی که این نظام.بمردم تحمیل کرده. یک حزب مدرن برای تمامی این مسائل برنامه و راهکار ارائه میدهد. شما که من را متهم میکنید که حزاب سنتی را به بی برنامه گی متهم میکنم، یک حزب و نهاد سنتی سیاسی را معرفی کنید که دارای برنامه برای مسائل و مشکلات اشاره شده باشد. این یک واقعیت است نه تهمت!
می پرسید "چه زمانی احتیا ج استکه این ساختمان " حزب مدرن" را بسازیم و با کدام مصالح"کدام مردم" وچگونه". پاسخ روشن است. بستگی به زمانی است که صرف این پروژه بشود. اگر ایرانیان ازادی خواه و دموکرات عمل گرا باشند و مانند بسیارانی فقط حرف نزنند، بلکه عمل کنند، زودتر به نتیجه خواهد رسید. بنابراین من نمیتوانم زمانی را برای آن تعیین کنم. من می توانم فقط برای کارهای شخصی خودم زمانبندی کنم نه برای دیگران. ما حدود شش ملیون ایرانی مهاجر و تبعیدی در برون مرز داریم و بسیارانی متخصص در تمامی زمینه های مورد نیاز که میتوانند در این زمینه از این نیرو بهره گیری کرد. ما شبکه وسیع اجتماعی مجازی را داریم برای تماس و ارتباط با داخل و رسانه ای کردن برنامه ها.
۶٣۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : نقش تحمل دیگر اندیش و احترام به آراء مختلف
خانم آزاده سپهری گرامی، تعبیر شما در باره علتِ عدم علاقه وافر هموطنانمان به احزاب و سازمانهای قدیمی شاید به درجاتی صحیح باشد، اما همانگونه که در یادداشت قبلیم هم اشاره کردم، احزاب و سازمانهای قدیمی با درجا زدنهای بیشمار یا عدم نوآوریهای منطبق با شرایط روز، متأسفانه بسیار از قافله عقب مانده اند، و در بسیاری از تحولات سالهای اخیر، جمعیتهای خودجوش مردمی پیشتازتر از احزاب و سازمانهای قدیمی بوده اند
اما اشاره ام به قضیه پلیس و سانسور نه در رابطه با احزاب و سازمانهای قدیمی، بل در رابطه با مردم در مجموعه خود بود.
حال شما معتقدید، نه خیر ما ایرانیان، مردم خودسانسوری نبوده و نیستیم، و اصلا حکومت پلیسی در ایران وجود خارجی نداشته، و همه میتوانند و میخواهند نظراتشان را بدون خودسانسوری بیان کنند، خودش عقیده ای است، بدون آنکه مورد قبولم باشد به آن احترام میگذارم
در مجموع خود، در زندگی روزمره، همه ما شاهدیم، که هر ایرانی نظری دارد، در رابطه با مسائل پیرامون خود، که این نظر هم میتواند نزدیک به نظرات احزاب و سازمانهای قدیمی ایران باشد و هم بسیار دور
اما آنچه که به گمان من، در مقطع کنونی ایران حائز اهمیت بسیار است، همچنانکه این نوشتار خوب بخوبی نشان میدهد، نقش تحزب مردم در توسعه سیاسی و نیل جامعه به مردمسالاری است، که البته در کنار تحزب و همپای آن باید نقش تحمل دیگر اندیش و احترام به آراء مختلف را هم مد نظر داشت.
۶۲۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹٣
|
از : آزاده سپهری
عنوان : دلیل
اقای البرز،
دلیل اینکه بسیاری از ایرانیان به قول شما به عدم تعلق خود به احزاب و جریانات سیاسی ایرانی "افتخار می کنند"، این است که اکثر جریانات سیاسی ایرانی در به قدرت رسیدن اسلامگرایان افراطی در ایران و فجایع ناشی از آن دست داشته اند و خیلی هاشان هنوز هم حاضر نیستند از خط و مشی سابق خود به طور جدی کناره گیری کنند. این قضیه هیچ ربطی به خودسانسوری و حکومت پلیسی و اینجور مسائل ندارد!
۶۲۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : اما چرا، آنان مانند شهروندان کشور میزبانشان آزادانه و
آقای نجاتی گرامی، ضمن تأیید سخن نویسنده نوشتار در باب نقش و ضرورت احزاب در توسعه و بنیادی کردن مردمسالاری در جامعه ایرانی، و نیز ضمن تأیید گفت شما، در باره عدم اقبال هموطنان از احزاب موجود یا قدیمی، نمیتوانم هم رأی با شما باشم در اینکه، اغلب روشنفکران ایرانی افتخار می کنند به عدم تعلق شان به احزاب سیاسی
اگر با هر یک از آن روشنفکرانی که علی الظاهر نشانی از تعلق بروز نمیدهند، وارد بحثی دوستانه در باره هر یک از مسائل اجتماعی ایران شوید، حتم یقین دارم، تعلقات فکری ایشان به این یا آن جریان سیاسی موجود در جامعه ایرانی را میتوانید حس کنید.
اما چرا، آنان مانند شهروندان کشور میزبانشان آزادانه و راحت تعلقات سیاسی خود را بروز نمیدهند، دلایل آشکار خود را دارد، که مهمترین آن شاید، قدمت و شدت حکومتهای پلیسی استبدادی حاکم بر جامعه ما باشد، که به همراه خود فرهنگی از خودسانسوری شدید را بوجود آورده است.
در باره چرایی عدم اقبال هموطنان از احزاب موجود یا قدیمی، شاید بتوان به درجا زدن غالب این احزاب روی برنامه های قدیمی شان اشاره کرد. شاید این درجا زدنها توجیهی منطقی نزد گردانندگان این احزاب و سازمانها داشته باشد، اما این توجیهات، از جایی که با عدم استقبال مردم روبرو است، حتما مورد تأیید بخشهای بزرگی از جامعه نیست.
البته لازم به توضیح است، که در تلاش نیستم، که احزاب و سازمانهای موجود را دعوت به پوپولیسم کنم، اما آنان را بسوی رنسانس و نوگرایی در کارهاشان میخوانم.
۶۲۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : من جوابی نمیدهم وقتی که ، سوال را نفهمیده باشم!
در هر حال مقاله متین شما را دوباره خواندم .
مقاله نکات قابل فهم و مهمی را در کار احزاب و تبدیل خواستهای مدنی و اجتماعی به سیاسی یا پیشنهاد افراد لایق برای پستهای دولتی و ،.... از طرف احزاب را به درستی بیان میکند.
متأسفانه برای چنین احزاب مدرنی"تعریف مدرن هم اینجا تبیین نشده است" در داخل کشور راه حلی بیان نمیکند "مختص خارج از کشور است"و احزاب و سازمانهای سنتی و تعریف شده و آشنای مردمرا به بی برنامگی متهم میکند و قصد دارد آنها را بازی ندهد.
حال این سوال همچنین پا بر جاست :
چه زمانی احتیاج استکه این ساختمان " حزب مدرن" را بسازیم و با کدام مصالح"کدام مردم" وچگونه" با در نظر گرفتن داعشیها که در پشت مرزها و حاکمیت مطلقه "داعش شیعه" در حاکمیت"؟
۶۲۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹٣
|
از : سیاوش عبقری
عنوان : آقا و یا بانو
با سپاس از اظهار نظر شما. با توجه به نکاتی که مطرح کرده اید، گویا مقاله را بدقت و تا انتها نخوانده اید. هدف ایجاد احزاب مدرن فراگیر، با برنامه برای گذر از این نظام ولایت فقاهتی و همچنین با برنامه برای جامعه ی سراسر بحران زده ی ایران پس از گذار، در پیوند نزدیک و سازمان یافته با جامعه ی مدنی است.
۶۲۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹٣
|
از : سیاوش عبقری
عنوان : جناب احمد نجاتی
آقای نجاتی درود. سپاس از مهر شما. امید که جامعه ی روشنفکر و تحول خواه بخود آید و با تحزب و تدابیر تشکیلاتی لازم، گام های سازنده ای برای نجات مردمان ایران و میهن بردارد. شادمان خواهم شد که با شما در تماس باشم. ایمیل من در پایان مقاله آمده است و یک تماسی با من بگیرید. با سپاس
۶۲۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹٣
|
از : احمد نجاتی
عنوان : جامعه مدنی
آقای عبقری درود مرا جهت تاکید و انگشت گذاشتن بریکی از ارکان مهم جهت تفوق به جامعه مدنی پذیرا باشید .
درروزگاری که عدم تعلق به احزاب سیاسی یکی از افتخارات اغلب روشفکرا ن ایرانی برون مرزاست،با وجود آ گاهی وتاکید این مهم درکشورمیزبانشان و آتخاذ موضع متظاد در رابطه با جامعه ایران؛ جا دارد قدردانی شود از احساس مسئولیت شما.
احمد نجاتی
۶۲۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : جبهه تشکیل شود!
عزیزم حکومتی که ۳۵ سال چهار نعل میرود که" حکومت اسلامی ولایت فقیه مطلقه" را جا به اندازد ،یعنی حتی قسمت جمهوری و مجلس را چند بار زیر سوال برده است"تاکید بر خبرگان و رهبری دارد" و هر تشکلی را بی رحمانه سرکوب میکند چنانکه اعتراض به محیط زیست هم هزینه دارد و احزاب را خونین بر کنار کرده است ،اگر هم از حزب صحبت کند احزابی مثل "رستاخیز شاه" را در تصور دارد.
در اینچنین شرایطی چگونه میتوان حزب تشلیل داد "راهش را لطفاً بیان کنید".
آنچه امکان پذیر است از احزاب قدیمیای که نامشان حد عقل مورد شناسایی مردمست جبهه تشکیل شود ،و این جبهه در خارج از کشور طرح دولت موقت را بریزد و امکانات ورود نظرات و فعالیتها خود را به داخل کشور برسی و عملی سازد.
۶۲٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹٣
|