کاردها میگریند
-
اسماعیل وفا یغمایی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : البرز
عنوان : نفرین بر جنگ و کشتار
سخنی در باره تحولات اخیر عراق کشور همسایه ما، از همان زاویه نگاه آقای اسماعیل وفا یغمایی در شعر زیبای ایشان به نام
کاردها میگریند، با مورد توجه قرار دادن نکاتی دیگر در همان صحنه.
باشد که این چند کلام، تحت عنوانِ نفرین بر جنگ و کشتار، در کنار کلام شیرین و زیبای آقای اسماعیل وفا یغمایی، به مانند قدمی در جهتِ التیام جراحات، و فروکش کردن شعله های خانمانسوز جنگ مورد توجه خوانندگانش قرار گیرد.
از جایی که نمیشود، حتی در کشتارگاه مدام کُشت،
هنگام فراغت از راه میرسد،
و هر کارد بدستی در تنهایی خود غمگین، ترسان و هراسان.
زنگ پایانِ وقتِ استراحت به صدا در آمده،
سرپرستان کشتارگاه، از هر سو، می پایند کارد بدستانشان را،
تردید را دیده اند.
تردید در رشدِ خود، نافرمانی تولید می کند،
برای زدودن تردید در امر واجب بودنِ کُشتن،
تشجیعات و توجیهات کر کننده، از هر سو، شروع به بارش می کنند.
تشجیعات و توجیهات، از هر سو، هلهله جنگی کارد بدستان را به ارمغان آورده است،
دیگر هیچ کارد بدستی، نه احساسی از شرم دارد، و نه ترس،
و نه دلی مالامال از توجه به غم و دردِ همنوع.
در ساعتِ کار کشتارگاه،
همه کارد بدستان، از هر سو،
در کشتارگاهی به نام عراق، بدون احساسی از خستگی و شرم می کُشند.
نفرین بر جنگ و کشتار،
آخر کجا خانه ای در اثر جنگ آبادتر، و مزرعه ای پر محصولتر شده،
که خانه عراقیها در اثر جنگ آبادتر و مزارعشان پر محصول تر شود.
۶۲۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|