سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تزهائی پیرامون استراتژی سیاسی و گذر از جمهوری اسلامی - بهروز خلیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احمد پورمندی

عنوان : چالش سنت و تجدد مساله سیاست نیست!
قصد نقد همه نوشته بهروز خلیق را ندارم٬ ولی نکته آزاردهنده ای که در پیشانی مطلب نشسته مرا به نوشتن این چند خط وادار ساخت.
بهروز می نویسد:
«جامعه ما در حال گذر به جامعه مدرن است و شکاف سنت و تجدد، بنیادی ترین شکاف  موجود در جامعه و به واقع شکاف اصلی جامعه ما است. زندگی سیاسی در ایران در طی یک قرن و نیم اخیر سخت تحت تاثیر چالش سنت و تجدد بوده است. سنت گرائی و نیروهای سنتی تجدد ستیز هستند و از زمان طرح اولین جرقه های تجدد به مخالفت با آن برخاسته اند ...»
برای سیاستورزی در ایران٬ هیچ فکری نادرستتر و مشکل ساز تر از این نیست که بخواهیم شکاف سنت و مدرنیته را شکاف اصلی تعریف کرده٬ سیاست و برنامه را روی آن بنا کنیم.
شکاف سنت و مدرنیته به قدمت تاریخ بشر است و یحتمل تا ابد نیز تداوم خواهد یافت. اصلا آدم از روزی آدم شد که علیه سنت خداوندی شورید و خواست تا چیز نویی را امتحان کند!
سنت نقش پوست و گلبول سفید را در جامعه بازی می کند. جامعه بی سنت یک روز هم دوام نمی آورد و مقاومت نه فقط جامعه و بدن انسان٬ که کل هستی قابل رویت٬ در مقابل هر چیزی که جدید باشد٬ بخشی از وجود وهستی است و در سیاست٬ تاکید بر این شکاف ٬ حرف زدن برای حرف نزدن است! نگاه کنیم به مقوله هم جنس گرایی و آنچه در کمتر از یک قرن اخیر از« در کوره های گاز سوزاندن» تا وزارت و وکالت دادن در آلمان طی شده است. روزی نیست که در دنیای پیشرفته شاهد چالش آنچه که سنتی است و آنچه که جدید است و در جستجوی جا و مقام٬ نباشیم.هیچ سیاستمداری در اروپا اما٬ بر این پایه سیاست نمی کند. جدای از این ها چه کسی گفته که هر چه قدیم و سنتیت را باید به دریا ریخت تا رستگار شد؟ چرا برای سعادتمند شدن باید شاهنامه و نوروز را و گفتار نیک٬ پندار نیک زرتشت را دور انداخت و در کریسمس وژانویه جشن گرفت؟ کی می تواند مدعی شود که سنن روستاییان ما در حرمتداری از نان وآب و طبیعت بد است و حتما باید ضرورت حفظ محیط زیست را با خروار ها پلاستیک٬ از غرب وارد کرد تا سنتی نباشد؟
چه کسی می تواند دینداری سنتی را که منشا خیر بسیاربرای جامعه می تواند باشد٬ به خاطر مشتی دین-دکاندار٬ در تقابل با ساختن جامعه ای آزاد ارزیابی کند؟
نه بهروزعزیز! شکاف اصلی جامعه ما از انقلاب مشروطه تا امروز شکاف استبداد و آزادی بوده است و تا اطلاع ثانوی نیز چنین خواهد ماند. در پیکار برای آزادی٬ سنن بسیاری واز جمله سنت دیر پای دینداری می توانند با آزادیخواهان همراه و همگام باشند و بسیاری از چیز های جدید هم مستقما راهی زباله دان تاریخ شوند. بحث سنت و مدرنیته را به جامعه شناسان واگذاریم و با بر افراشته تر کردن پرچم آزادی به سیاست بپردازیم
۶٣۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست