یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اپوزیسیون، منتظر!
شبه اپوزیسیون، خندق حفاظتی نظام!
- ماشااله سلیمی - منوچهر مقصودنیا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اصغر الهیاری

عنوان : برای حق رای تمام مردم بکوشیم .
با شاهدوستان رک و پوست کنده صحبت کنیم. تا زمانیکه این هموطنان به وضع خود سرو سامان ندهند و "حزب مشروطه ایران" را که تئوریسین های شاهدوست در آن برنامه می نویسند. نتوانند نتاقضات و مشکلات داخلی آنرا حل کنند و هرکس دو کلمه حرف حسابی زد مجبور به ترک آن شد در بر همین پاشنه خواهد چرخید. هیچ شخصیت جدی یا سازمان سیاسی حاضر با همکاری با آنها نخواهد شد.
"حزب مشروطه ایران" و شاهدوستان بر اساس "سنت " های کودتائی آمده و رفته اند و با انتخابات و فعالیت های مدنی و چند حزبی بیگانه می باشند.
در منشور سیاسی "جزب مشروطه ایران" حتی بعداز افزودن "لببرال دموکرات " به آن یک گاف بزرگ وجود دارد. بخوانیم :
ب : برنامه سیاسی
.......................
۳ ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران می‌دانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد. ( پایا ن نقل قول)

این پاشنه آشیل "حزب" و جمع شاهدوستان بوده است که هنوز نتواسته اند نشان دهند که چگونه برای برقراری نظام شاهنشاهی از هیچ گونه تلاش قانونی فروگزار نخواهند بود؟ البته ولیعهد سابق از قبل به پادشاهی منصوب شده و قوانین حکومت گذشته نیز "معتبر " است. بدیهی است در باره ء راهکارها ی خود برای رسیدن به این هدق حرف نزده اند و معلوم نیست چه در سر دارند. فقط در این شورا و آن کنفرانس برای تشدید تحریم های اقتصادی و حمله نظامی توسط قدرتهای جهانی به ایران با بودجه های از "ما بهتران " شرکت می کنند. در این "ضیافت" ها از افراد منفعل دیگر گروههای سیاسی نیز برای کسب "مشروعیت " و سیاه لشگر استفاده می کنند.
البته فقط به آقایان سلیمی و مقصود نیا خلاصه نمیشود . وقتی حکومت جمهوری اسلامی بزرگترین سازمانهای سیاسی را سرکوب کرد و هزاران نفر را اعدام نمود معلوم است . عده ای هم بهر دلیل به بینش های جدیدی حتی مذهبی میرسند که نمونه هایش را دیده ایم که کاملا آزاد هستند و کسی به آنها را در زندان فشار نیاورد.
بحث بر سر گرایش به اهداف ارتجاعی ضد انتخاب و جامعه مدنی می باشد. اعم از مشروعه خواهی یا پادشاهی . کسانی که به مشروعه خواهان و شاهدوستان بها می دهند تشابهات ماهوی دارند ولی فقط دیگری را می بینند.
۶٣۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : جهت نیفتادن در چاله و چاه قبلی و پرهیز از آزمودن، آزموده شده
‫جوالدوز گرامی، ‫یکی از علل اساسی بوجود آمدن پدیده منحوس ج.ا در ایران، زیاده طلبی ها و فسادِ دربار پهلوی بود.
اگر دربار پهلوی با همدستی آقای کاشانی، دلارهای نقدِ سلطه جویان خارجی و اوباش محلی دست به توطئه ۲۸ مرداد سال ۳۲ بر علیه حکومت ملی آقای مصدق نمی زد،
و شاهِ مملکت طبق قانون مشروطه،‫ به سلطنت بسنده، و امر حکومت را به نمایندگان واقعی مردم در مجلس و ‫دولت ملی آقای مصدق می سپرد، نه خودش دربدر آفاق شده و در غربت و ذلت فوت می کرد. و نه خانواده اش و میلیونها ایرانی دیگر ‫مجبور ‫به ترک وطن می شدند

‫امروز هم، اگر آقای رضا پهلوی واقعا به مردمسالاری(دموکراسی) اعتقاد پیدا کرده، و نمیخواهد مانند پدربزرگ و پدر مرحومش دشمنی و کینه ای علیه مردم آزادیخواه و وطن دوست کشور داشته باشد،
و‫ واقعا در تلاش است، که از ره راستی در کنار ‫مردم آزادیخواه، دموکراسیخواه و عدالت طلب ایران قرار گیرد، ‫
یکی از شروط جلب اعتماد مردم، دوری جستن ایشان از بی عدالتی های زمان پدربزرگ و پدر مرحومش میباشد.
و این شروط بهانه نبوده، بل اقدامی است، جهت نیفتادن در چاله و چاه قبلی و پرهیز از آزمودن، آزموده شده.
۶٣٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹٣       

    از : جهان سومی بدبخت

عنوان : به جوالدوز
اگه اپوزیسیون حسابی داشتیم نه گیر بختکی مثل جمهوری اسلامی میفتادیم و نه ۳۶ سال این بختک روی سینه مان میتوانست بنشیند.

مشکل ما اپوزیسیون بوده و هست که منافع ملی یک کشور را نفهمیده و نمی فهمد یا بنفعش نیست که بفهمد وگرنه ملت ایران بخصوص زنان در همان هفته های اول عنقلاب شکوهمند فهمیدند و روز ۸ مارس ۵۷ تظاهرات راه انداختند. اپوزیسیون در آنروزها و تا جالا ملت را رها کرد چون فکر کرد و میکند عقلش از ملت بیشترست! اپوزیسیونی که هنوز تاریخ و سیاست را قادر نیست از هم تشخیص دهد و بجای پرداختن به مسائل امروز و فردای ایران هنوز درگیر موضوع ۶۰ سال پیش است یعنی زمان دکتر مصدق، را چه به اتحاد حول چند اصل که حافظ منافع ملی ایران و ایرانی باشد! اپوزیسیونی که هنوز با مشاهده کره جنوبی که زمانی دیکتاتوری نظامی بود و امروز دختر همان دیکتاتور رئیس جمهور برگزیده همان کشورست را چه به درک شاه دیکتاتور و پسر دمکراتش! اپوزیسیونی که از شاه و حکومتش طوری حرف میزند انگار که ۹۰ درصد دنیا در آنزمان دمکراسی و حقوق بشر بوده و ایران یکی از بدترین ۱۰ درصد باقیمانده را چه به درک تاریخ و سیاست و منافع ملی و مبارزه جانانه علیه بختک جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی و حقوق بشر سازمان ملل در ایران! خلاصه اینکه تا این مسئله و معمای عجیب غریب اپوزیسیون ما حل نشود آش همین کاسه هم همین خواهد بود. البته اگر گرفتار سرنوشت سوریه و عراق نشویم! قول میدهم همان موقع هم جز دادن بیانیه و سینه زنی و ذکر مصیبت و تکرارش چیزی از این اپوزیسیون نخواهیم دید و شنید! چنین اپوزیسیون بی بال و دم و اشکمی را جهان ندیده بخود بجز ایران! غیر از اینست آخر!!! اول باید دریافت وطن یعنی چه و هموطن یعنی که. بعد معنی منافع ملی و اصول حافظ آن برملا خواهد شد. آنوقت حول آن اصول یاران میهندوست شایسته و بایسته توافق خواهند کرد و ۸۰ میلیون ایرانی را ناجی خواهند بود و نامشان در تاریخ ایران برای همیشه بعنوان خادمان کشور و آدم خواهد درخشید. ما کجای این منحنی قرار داریم را خودتان محاسبه حتما کرده اید وگرنه نوشته تان بدلم نمی نشست تا این نوشته را تقدیمتان کنم.

اشخاص می آیند و می روند ولی اصولی که پایه های محکم و خوب یک کشور و ملتی را میسازند همیشه باقی میمانند. خواندن اصول اولیه و بنیادین قانون اساسی کشورهای مترقی مثل فرانسه خیلی بدرد ما میخورد. ولی اول باید درکشان کرد. اپوزیسیون ما از انقلابیون مشروطه هم در این باب عقبترست یا میخواهد عقبتر بماند وگرنه ملتی ۸۰ میلیونی ما را حتی یکروز هم درگیر اینهمه مشقت نمیکرد چه رسد به ۳۶ سال آزگار و بیشتر!
۶٣٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹٣       

    از : آشتی ملی

عنوان : ملاطفت
بریتانیا آن روزعا که هند در دست بود؛ چه درد و رنجی که بر کشور و مردم هند روا نداشت. گاندی که از زندا درآمد به انگلستان سفر کرد و با پارلمان ومردم بریتانیا صحبت کرد،
فرانسه و بریتانیا رقیب جهانی هم بوده اند اما امروزه بخاطر منافع ملی، سلاحهای اتمی خود را به اشتراک گذارده اند؛ اما در نامگذاری دریای بی دو کشور،فرانسوی ها همچنان آن را دریای مانش می نامند و بریتانبا آ را کانال انگلیس می خواند، نه دعوایی دارند و نه کمپینی برا آن راه می اندازند،
بریتانیا بخشی از ارلند را اشغال کرده یعنی ایرلند شمال اما دوستی ایرلن جنوبی و بریتانیا حرف نداژد.

اینها را گفتم که بگویم دشمنی و کینه ما ایرانیان جهان سومی است، اسلامی است و مضر، چون اپوزیسیون ما با همه بدبختی ها اما تو اینهمه سال حتی یک کنفرانس علنی
برای آشنایی نزدک نیروها با هم نداشتییم. رژیم آنچنان فضایی برایمان ساخته که حتی اگه چند گروه کنار هم بنشینند آن را در خفا اجرا میکنند و بعضی از ما هنوز کوتای شصت و خورده سال را بهانه میکنند تا با رضا پهلوی حرف نزنن.

با جوالدوز موافقم، ما بدبختیم که .چنین حکومت و چنین اپوزیسیونی داریم.
اجازه میخوام یه چیز دیگه هم اضافه کنم، و آن اینکه نی اتحاد ولش کنید حداقل ما
۶٣٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : مسئله استبداد و خفقان در ایران حل نخواهد شد، مگر آنکه
جوالدوز گرامی، هیچیک از نویسندگان حاضر، نویسنده به دنیا نیامده اند، بل در اثر تمرین نوشتن و دقت در نوشته های خود و دیگران‫ به تدریج نویسنده شده اند. شما هم ‫نویسنده خوبی هستی، اما کمی کم حوصله. اگر پس از نوشتن حوصله به خرج داده، و نوشته ات ‫را تصیحح کنی، به تدریج و در فردایی نه چندان دور، نویسنده خوبی خواهی شد.

ایرانیان عاقل و بالغ مَثلی را سینه به سینه تا به امروز رسانده اند، این مَثل می گوید، «آزموده را، آزمودن خطاست» خلاصه اینکه پدر و پدربزرگِ آقای رضا پهلوی قریب به پنجاه و اندی سال با اقتدار کامل، و با تکیه بر زور باطوم و باروت، بر کشور حکم راندند.
و نتیجه تلاشهای مستبدانه ایشان، در بهمن ماه ۵۷ اول به گُل، و کمی بعد به گِل نشست. مردم به پا خاستند تا از شَر سلطنتِ استبدادی دودمان پهلوی رها شوند، اما از جایی که ارگانهای لازم را در جهت استقرار مردمسالاری نداشتند، از استبداد سلطنتی پهلوی به استبداد سلطنتی فقها یا روحانیون رسیدند.

‫چپهای دموکراتی از قبیل اینجانب، پسر را به خطای پدر محکوم نمی کنند، بنابراین ‫اگر آقای رضا پهلوی خط و مرز مشخصی با اختناق زمان پدربزرگ و پدرش ترسیم کند، چپهای دموکرات‫، ایشان را مثل شما، بالای سرشان جای نداده و ندای‫ حلوا حلوا سر‫ نخواهند داد، ‫ولی ایشان را مانند هر شهروند صدیق ایرانی دیگر،‫ در کنار خود به صمیمیت خواهند پذیرفت

در این سی و اندی سال گذشته، احزاب، سازمانها، گروهها و جمعیتهای مختلفی که خود را در اپوزیسیون ج.ا احساس می کنند، نتوانسته اند گامی موثر در جهت امحاء استبداد و برقراری آزادی و عدالت اجتماعی ‫بردارند، و ج.ا ‫هارتر از هر زمان دیگر، در حال تاخت و تاز است.
و این قصه ادامه خواهد داشت، تا اینکه تمامی نیروهای اپوزیسیون درک کنند، مسئله استبداد و خفقان در ایران حل نخواهد شد، مگر آنکه همه نیروهای موجودِ در اپوزیسیون به اتحادی بر اساس برنامه ای‫ مشترک و نشأت گرفته از منافع ملی کشور برسند.
۶٣٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹٣       

    از : جوالدوز به چناب البرز و البرزها

عنوان : سخنی دوستانه با مخالفان رضا پهلوی
امیدوارم اخبار روز این نوشته را چاپ کند.
به جناب البرز و البرزها
دوست عزیر،من نویسنده و سیاسی مطلب نویس نیستم پس کوتاه و مختصر می گویم
۱- شما میگوئید نباید با رضا پهلوی متحد شد. خب عزیر من، ۳۵ ساله که این سیاست دنبال شده یعنی با رضا پهلوی متحد تشده اید، ولی تو بمن بگو از این سیاست ۳۵ ساله جه نتیجه ای بدست آورده ایم؟ شما ی میخواهید سیاست و مشی ای که سالها هیچ نتیجهای نداده را نقد کنسد و از آن فاصلخه بگیرید؟ چرا شما مذهبی وار،روی احکام خشم و دگم خود پافشاری می کنید. آیا شما برای بهتر شدن اوضاغ سیاست ورزی می می کنید یا همچون خمینی برای تحقق ایدئولوژی خود؟
مگر سیاست یعنی بکار گیری امکانات موجود (نه ایده آل) برای عبور از مشکلات نیست؟ مگر اینهمه اتحاد احزاب و گروهها در کشورهای خارجی، برای منافع ملی خودشان کم بوده چرا نادیده میگیریم؟
مگر نمی بینید که جه آتشی در خاورمیانه برپا است. چرا مرغ شما همیشه یک پا دارد؟ نفرت از رژیم در بین سنی های ایران که عمدتآ در نقاط مرزی کشور زندگی می کنند، (خود من یکی از آنها هستم)، نفرت از رژیم در بین اقلیت های قومی کرد و ترک و بلوچ و عرب ، نبود اپوزیسیون متحد و یکپارچه، رژیمی که اینهمه دشمنی برای خود در خارج درست کرده، ماجراجویی آن، فکر اینکه ایران در منطقه کشور بزرگی است و باید تکه تکه شود، و همه و همه باور کنید و بهوش آئید که خطرات زیادی در کمین میهن ما نشسته اند، چرا نمیخواهید باور کنید که تنها حادثه ای، جرقه ای ممکن است ایران را به روز سوریه و عراق و لیبی تبدیل کند و آتش بیاران معرکه هم کم نیستند.
حالا تو این شرایط تو میخواهی دمکراسی را به سوسبالیسم گره بزنی. چقدر بدبختیم. شما مثه آخوندا میخواهید یزور ما را به بهشت ببرید، یکی بهشت موهوم زمینی و اون یکی آسمانی. چه تشابهات تلخی.
شما چپ ها تا کی میخواهید چشمان خود را بر واقعیت های زمینی باز کنید،
در کشورهای دیگر، وقتی مردم از حزبی روی برمیگردانند، آن حزب در سیاست خود تجدید نطر می کند، رهبران خود را عوض میکند، پراگماتیسم بیشتری بخرج می دهد و غیره. مخالفان ما اما سی و پنج ساله که همچنان سیاست عدم اتحاد با رضا پهلوی و بازی در میدان رژیم را دنبال می کنند. و هنوز حطر نیستند دیدگاه خود را نقد کند. اتفاقآ این سیاست حقانیت بیشتری برا رضا پهلوی بهمراه داشته و هزاران چپ مثل خود من( و غیر چپ را هم بسمت ایشان رفته ایم.
دوم، برای نشان دادن تو خالی بودن بهانه ات که رضا پهلوی از کردار پدرش فاصله حالا میدونم میگی خمینی هم هوادار داشت. بدبختی اینه که ما حالت شکست خورده روئ زمین افتاده را داریکم که حریف رو تن امان افتاده اما ما همجنان فحش میدهیم تا بیشتر کتک بخوریم.
سوم: غزیزم، موقتآ رضا پهلوی بکنار، تو بمن بگو چرا همه جمهوریخواهان با هم متحد نشدن؟؟ پس می بینی که مشکل ذهنیت و سیاست ورزی جهان سومی و خاورمیانه ای ما ایرانیان است نه محکوم نکردن سیاست های شاه توسط رضا پهلوی.
سیاست های آن روزگار شاه را باید در بطن حوادث و سیاست های آن روز تجزیه و تحلیل کرد و دید که مخالفان آن روز شاه چه میخواستند که شاه آنها را زندانی یا اعدام میکرد (گیرم که تعداد اعدامها به صد هم نمی رسند و البته که من هیج اعدامی را تآئید نمی کنم)
جپ های آن زمان دیکتاتوری پرولتاریا میخواستند، و اگر قدرت میگرفتن ایران را آلبانی یا رومانی یا کوبا و امثالهم میکردند، یعنی بدتر از آنچه در زمان شاه داشتیم. هر عاقلی امروزه با آن سیاست مخالفت می کند.
سیاست های شاه بی عیب و نقض نبودند اما نه به حدی که در شرایطی که کشور به این روز افتاده و ۳۵ ساله که آخوندا جولان میدن و سرکوب و خفقان و میلیونها فراری، شما همچنان مرغ اتان یک پا داشته باشد. بدبختیم و باور کن بدبختیم که اپوریسیونی بهتر از این نداریم.
شرایط هر کشور و ملتی، بازتابی از عقل و درایت مخالفان و حاکمان است( و افسوس که نه حاکم درستی داریم و نه مخالفان عاقلی.
در سیاست باید پراگماتیست بود، امکانان و توانائیها را دید و کشف کرد و سیاست ورزی کرد نه یازی روشنفکری سیاسی.
با مهر
هموطن عرب و سنی سکولار شما
۶٣٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : برسمیت شناختن پدیده اجتماعی
بازی با واژه ها و تقسیم بندی بر مبنای تصفیه حساب تاریخی از جمله اپوزسیون واقعی یا شبه اپوزسیون با روند تاریخی هیچ مطابقتی ندارد . جدای از خواست و آرمان های مختلف مخالفان رژیم شاهنشاهی ٫ غیر از افراد انگشت شماری ٫ همگی یک وجه مشترک داشتند همگی بر مبنای باورهای خویش سیاستورزی میکردند بنابر این دموکراسی در محدوده فکری هیچ کنشگر آرمانخواهی جای نداشت و مقوله هژمونیزاسیون غالب بر همه چیز بود از خمینی تا تقی شهرام از حزب توده تا فدائی ٫ یکی معتقد به ولایت فقیه دیگری اصرار بر دیکتاتوری پرولتاریا . انقلاب ۵۷ نشان داد نیروئی میتواند در ساختار قدرت قرار گیرد که بیشترین پایگاه اجتماعی را داشته باشد . فردا نیز چنین خواهد بود با هر اسم و رسمی که نام نهیم چه براندازش بنامیم چه نیمه یا شبه اپوزسیون . نکته دیگری که کمتر بدان توجه میشود این است که تاریخ ۳۵ ساله ایران پیوند ناگسستنی با انقلاب مردمی ۵۷ دارد ٫ استبداد دینی که ثمره ای است که اکثریت مردم خود مستقیمأ در آن دخالت داشتند و در این روند تاریخی تحولات فکری و نظری و تجربی عمیقی صورت پذیرفته از چپ تا راست ٫ از نوع نگاه به زندگی و سیاست ٫ اما تصفیه حساب تاریخی مانع دید واقعبیانه به جامعه میشود ٫ مبارزه اجتماعی در ایران در موارد حساس تاریخی بارها مانع از برکرسی نشاندن اهداف رهبری که جایگاهش در همین قانون اساسی که ذکر کردید شده است شاه به قانون اساسی مشروطیت عمل نکرد اما حکومت استبدادی دینی که جامعه در تثبیتش دخیل بوده در مقابل فرامین رهبری می ایستد و از سد نوشته ها در کتابها خواهد گذشت ٫ در جوامع غیر دموکراتیک که جامعه در حال گذار از آنست مشکل اصلی ساختار حقوقی نیست بلکه ساختار حقیقی است و اینکه کدام نیروئی دارای چنان پایگاه گسترده اجتماعی است که بتواند به خواستهای جامعه جامه عمل بپوشاند چه در قانون اساسی باشد چه نباشد . در ضمن تحولات فکری و سیاسی منحصر به افراد خاصی نیست بلکه یک پدیده اجتماعی و رشد فکری است ٫ اگر کسی که با اسلحه و بشکل قهر آمیز با سلطنت پهلوی درافتاد و بعد از ۳۵ سال تنها راه نجات از استبداد دینی را در احیای سلطنت پسرش میبند باید تغییر فکری امثال تاجزاده ها را نیز یک واقعیت ببیند نه دسیسه .
۶٣٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : اگر ایشان واقعا دموکرات بود
‫جوالدوز گرامی، اپوزیسیون ج.ا متوهم نیست، متفرق است، و علت تفرقه اش هم، نداشتن برنامه ای مشخص و مشترک است. واقعیتهای سخت زمینی هر روز هزاران بار برای ما ثابت می کنند که، دموکراسی بدون سوسیالیزم، و سوسیالیزم بدون دموکراسی نمیتواند وجود داشته باشد

‫آقای رضا پهلوی ممکن است، در حرف فردی دموکرات باشد، اما از جایی که هنوز‫ هم، هم‫ سفره بادنجان دور قاب چین های پدر مرحومش است، در عمل نمیتواند دموکرات یا مردمسالاری جدی به شمار آید. اگر ایشان واقعا دموکرات بود، با اختناق زمان پدر مرحومش تصویه حساب قطعی کرده، و از بی عدالتی های صورت ‫گرفته در زمان حکومت پدر مرحومش دوری می جست.
‫خاندان پهلوی کمی بیش از نیم قرن به زور باطوم و باروت‫ بر کشور حکم راندند. یکی از بزرگترین فجایعی که این خاندان بر علیه منافع ملی کشور مرتکب شدند، کودتایی بود که،‫ با همدستی آقای کاشانی روحانی طراز اول سالهای سی شمسی‫ و کمی دلار نقد از منابع سلطه جوی خارجی، علیه حکومت ملی کشور به انجام رسانیدند.
۶٣٣٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹٣       

    از : احسان احسانی

عنوان : به کجای این شب تیره بیاویزم
فعلا به متن نوشته نمی پردازم ولی شیوه این دو دوست اکثریتی هم می تواند نمونه قابل تعمقی برای سازمانهای ایرانی باشد . در حالی که سازمان هرروز با نحله های فکری جدیدتری در درون خود روبروست تا جائی که می رود تا تعداد نظرات دوستان پیرامون اکثریت از تعداد پیرامونیان بیشتر شود یک جفت دوقلوی سیاسی با هم نویسی می کنند یا حداقل یکی می نویسد و دیگری انگشت مهر می زند . هردو با هم به آرمانهای سازمان پشت کردند ، هردو با هم چراغ سبز به پادشاه بی تاج و تخت روی خوش نشان دادند و هردو با هم در پروژه (آهی ، نوری زاده ، خادم و ... ) روی آوردند و حالا هردو بدون پرداختن به زیگزاگهای خود برای دفتر مشق نیروهای تغییر خواه می خواهند سرمشق بگیرند . به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را ؟!
۶٣٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹٣       

    از : جوالدوز کنیم

عنوان : اما سوزنی هم بخود بزنیم- نه فرافکنی
من برا نظرات شما دو نفر که معمولآ مطالب مشترک منتشر میکنید، احترام قائل بوده و معمولا مطالب اتان را میخوانم و با بسیاری از نظرات شما موافقم( اما این یکی مطلب خبلی بد نوشته اید.
نمیدانم ظاهرآ خواسته اید "بعنوان نماینده اپوزیسیون برانداز " سیاست اتحاد و مبارزه با اصلاح طلبان را بپبش ببریدو حداقل اینطوری در ذهن من تداعی میشود. بگذریم
دوستان عزیز، حی اصلاح طلبان مذهبی علنا میگویند که جمهوری اسلامی میخواهند، نظام را قبول دارند پس هر حرکنی که اساس و پایه نطام اشان را متزلزل کند، می پرهیزند. خب نظرشان است و محترم. حالا مردمی که با آنها موافقند بدنبالشان راه می افتند. بنظز من اینها از این زاویه صداقت دارند هرچند من با آنها موافق نبستم چون خواهان سرنگونی این حکومت هستم.
اما شما مسئله اصلی یعنی فرقه گرایی، تعصبات، بی برنامگیٍ، بازی در میدان
حکومتی، بی مسئولیتی و..... اپوزیسیون برانداز را کلا که در ۳۵ سال اخیر نمرده ای بجز صفر در کارنامه خود را ندارد( کلا مسکوت گذاشته اید
شما بمن بگوئید که اثلاح طلبان چرا باید بسمت چنین اپوزیسیون براندازی بیایند که جیچی ندارندریا، هر رئز تعداد نفرات گروههایشان کمتر میشود و جز نق زدن کار دیگری نکرده امد

اگر اینها واقعآ مناقع کملی را بر منافع گروهی ترجیح میدادند آنوقت سالها پیش ما جبهه متحد اپوزیسیون را داشتیم. اینها با رضا پهلوی متمدن و امروزی بیشتر مخالف اند تا با جمهوری اسلامی.

اینها منافع کش.ری را نادیده کرفته اند و همجنان در توهمات خود سیر میکنند و گرنه امروزه دمکراسی را با سوسیالیسم گره نمی زدند.

واقعیت اینه که علت دوری مخالفان از چنین اپوزیسیون برانداز هم همین است.

ما رضا پهلوی را داریم. فردی دمکرات، با بیشن های مترقی و شناسنامه در ایران و جهان. او یک امکان و سرمایه ملی است، اپوزیسیونی که بر اساس واقعیت های سخت زمینی حرکت میکند و خواهان سرنگونی رژیم است نمیتواند و حق ندارد این سرمایه ملی را نادیده بگیرد و با او متحد نشود
شما بهتر است به این موضوع بپردازید و فرا فکنی نکنید.
متشکرم
۶٣٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹٣       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست