یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اصقلابی بنام انقلاب و مروری بنام عبور - برزویه طبیب

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : البرز

عنوان : مگر آنکه نیروهای متفرق اپوزیسیون بدون ریاکاری بر سر منافع مشترک ملی گرد هم آیند
‫آقای بی بیان گرامی، سخنت را با تعبیر بسیار خوبی خاتمه داده ای، نسل بعد از انقلاب از نق نق کردن بیزار است، میخواهم به ‫این مطلب خوب شما، اضافه کنم، که تاکنون کسی را ندیده ام که بگوید از نق نق کردن خوشش می آید.

‫در آنچه که شما، در باره شیوه عمل و نحوه وجود ‫اپوزیسیون در کشورهای دموکرات جهان‫ نوشته اید، در کلیت خودش با شما توافق داشته و در این باره بحثی ندارم،

اما اینکه نوشته ام، اپوزیسیون دارای اشتباهات جدی بوده و هست، مقصودم تطهیر نظام مستبد ج.ا نبوده، یادداشت قبلیم هنوز در پای این نوشتار موجود است.

آنچه مورد نظرم بود، این است که، در اثر پراکندگی و تفرقه حاکم بر اپوزیسیون محمدرضاشاهی، و نبود برنامه ای مشترک و مشخص. نتیجه آن شد که، آقایان بازرگان، سنجابی، سحابی، فروهر، یزدی، طالقانی، منتظری، مطهری، بهشتی و... با اینکه کتابهای آقای خمینی را خوانده بودند، و از نظرات ایشان در باره اجتماع، سیاست و زندگی اطلاع داشتند، در زمان انتخابِ بین زنده یاد شاپور بختیار و آقای خمینی، سمت آقای خمینی را برگزیدند.

و آقای خمینی زیر درختِ سیبش در نوفل لوشاتو نشسته و‫ همه را در اظهار نظر آزاد دانست، حتی کمونیستها را.
‫اما پس از ورودش به ایران، با هیچیک از گروههای موجود کشور حرفی به تواضع نزد، و همه را یکی پس از دیگری به عنوان ماموران اجنبی تحت تعقیب و شکنجه و آزار قرار داد.
این همه نصیب مردم کشور شد، چرا که اپوزیسیون نتوانسته بود، حول برنامه ای مشترک و مدون گرد هم آید.
و این ماجرا تکرار خواهد شد، مگر آنکه نیروهای متفرق اپوزیسیون بدون ریاکاری بر سر منافع مشترک ملی گرد هم آیند

۶٣۴٨۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹٣       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : دستخوش آقای البرز
در هر کشوری که سر و سامان دارد پوزسیون و اپوزیسیون با حقوق و ظایف معین تعریف شده و در جامعه حضور دارند. اگر در این باره شک و شبهه ای وجود دارد بحث کنیم؟
در ایران که حساب و کتابی نیست و جنبش و انقلاب مشروطه بدلایل زیادی که در یک کامنت نمی گنجد. بعداز افت و خیزهای فراوان در کام مشروعه فرو رفت. از سیستمی صحبت می کنیم که تعریف های عجیب و غریب خودش را دارد و از همان ۲۲ بهمن با بساط اعدام در بیدادگاهای اسلامی تکلیف خود را با سران رژیم گذشته و بعد مخالفین خود یکسره کرد. حکومت ترور و وحشت.
بعداز "پاکسازی" دگر اندیشان و نسل کشی ها چند سالی است در تصفیه حسابهای "خانگی" گیر کرده است.
حالا اگر شما با masoud memar همصدا می شوید و میگوئید :" شکی در عملکرد نادرست نیروهای مختلف اپوزیسیون نیست، چه اگر درست عمل کرده بودند، امروز‫ نام اپوزیسیون را یدک نمی کشیدند" حکایت از یک افراط و تفریط بیکران دارد. نه اینکه "اپوزیسیون" به تعبیر شما اشتباه نکرده است . چرا خیلی اشتباه کرده ولی کسانی که فقط سرکوب شدند اپوزیسون نیستند آنها منقدان و مخالفان از جان گذشته دیکتاتوری دینی بودند. نقش پوزیسون و اپوزیسون باید رابطه مستقیم با رای مردم داشته باشد. ولی در ایران پوزیسیون با رای مردم از طریق انتخابات آزادو ادواری به قدرت نمیرسد . تحت مکانیزمی ۸ سال خامنه ای ، ۸ سال رفسنجانی ، ۸ سال احمدی نژاد و فعلا روحانی دولتی تشکیل داده اند و اصلا معلوم نیست اپوزیسون کیست.
همانطور که در ابتدا عرض کردم و شما بهتر میدانید پوزیسیون و اپوزیسیون در سیستم های دموکراسی پارلمانی حضور دارند و در انتخابات ادواری تعریف میشود و وکلا و سیاستمداران منتخب مردم در موقعیت پوزیسیون "حاکم" یا اپوزیسون "بازنده " فرار میگیرند . تمام این بالا پائین رفتن ها را رای مردم تعیین می کند.
از فردای کودتای ۲۸ مرداد این سنت نوپا در ایران از بین رفت.
در انتخابات مجلس شورای ملی بعداز انقلاب با پشتوانه های ؛ رفراندوم جمهوری اسلامی آری یا نه ، قانون اساسی حکومت اسلامی ولی فقیه مجلس خبرگان ، اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری، چند وکیل دگر اندیش سکولار مانند دکتر قاسملو ، تیمسار احمد مدنی و خسرو قشقائی را تحمل نکردند و تحت تعقیب قرار دادند و بعدا حتی ورود وکلای نهضت آزادی و ملی ـ مذهبی به مجلس جلوگیری کردند رای مردم و مصونیت پارلمانی در ایران با تمام فیلتر ها معنی نداشت و ندارد. و در ادامه حتی وکلای "خودی" موسوم به "اصلاح طلب " را نیز با اهرم شورای نگهبان به مجلس راه ندادند. پس بحث پوزیسیون و اپوزیسیون را نباید در مورد ایران بسادگی برسمیت شناخت.

‫اگر در ایران و در جنبش واقعا موجود مسئله نمادین "رای من کو " زمینی نشود و دخالت شورای نگهبان از بین نرود. قانون اساسی تغییر نکند . تضمینی برای مواجهه پیروزمندانه در قیام ها و انقلاب های آتی نخواهد بود. "اصلاحات " حکومتی باید باصلاحات واقعی و عمومی فرا روید تا جنبش مردم با شرکت مردم و نهادهای غیر دولتی قوام بگیرد بدون این ها هیچ شخصیت و حزب سیاسی نیم تواند پاسخگوی آرزوهای شکست خورد میلیونها ایرانی شریف و زجر کشید باشد.
کنشگزان سیاسی و حقوق بشری یک دنیا کار دارند که مردم را با سیاست های مشخص و راهکارهای عملی در این سمت ها هدایت کنند. بسیاری کارهای سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، هنری بموازات و همسو برای آمادگی ملی و رسیدن به میثاق ملی لازم است.
شخصا تمام تلاش های گروهها و سازمان ها برای همگرائی را ارج میگذارم. ما نیاز به فکر مثبت و سازنده داریم نسل بعداز انقلاب از نق نق کردن بیزار است.
۶٣۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : با پرهیز از حل شدن و یا حل کردن ‫یکدیگر
‫آقای معمار گرامی، شکی در عملکرد نادرست نیروهای مختلف اپوزیسیون نیست، چه اگر درست عمل کرده بودند، امروز‫ نام اپوزیسیون را یدک نمی کشیدند

‫و شکی در این نیست، که نیروهای وابسته به جبهه ملی و در مجموع ملیون بواسطه آبرویی که زنده یاد مصدق برایشان ذخیره کرده، همچنان در خاطر اقشار مختلف مردم عزیزند. اما نباید از نظر دور بداریم، و یا کم ارزش کنیم، پیوستگی های مردم به نیروهای چپ را، که با خواندن سرودهای فدائیان در شادمانیهایشان‫ در زمان انتخابات نشان دادند

‫گرچه امروز چنین به نظر می رسد، که نیروهای چپ و در مجموع طرفداران احزاب و سازمانهای قدیمی کشور قلع و قمع و نابود شده اند، اما واقعیات زندگی و تاریخ مطلب دیگری را به ما گوشزد می کنند

‫و تاریخ سی و شش ساله اخیر بارها و بارها به تک تک احزاب و سازمانهای مختلف ایران در اقصی نقاطش گفته، برای روبرو نشدن با واقعه ای چون بهمن ۵۷، که یک فرد افسار همه را در دست گرفته و به هر جانبی که خواست کشاند و با دیگرانِ دیگر اندیش جز با تودهنی، غل و زنجیر و گلوله و طناب دار حرف دیگری نَزد، لازم است گرد هم آمده، و با پرهیز از حل شدن و یا حل کردن ‫یکدیگر، بر سر منافع ملی کشور در برنامه عمل مشترکی به توافق برسند
۶٣۴۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹٣       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : پوزش
در پایان کامنت قبلی اشتباه بزرگی کردم که معنی حرف را نمیرساند. اصلاح می کنم .
نتیجه: در جوامع دیکتاتوری بدون انتخابات آزاد و آزادی احزاب علاو بر دروغگوئی های حکومتیان ، {مخالفان} حکومت نیز در باره محبویبت و مقبولیت خود از بی خبری کامل برخوردار می باشند. از این زاویه باید تلاش تمام کنشگران سیاسی و حقوق بشری برای تحمیل انتخابات به حکومت را ارج نهاد.
۶٣۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : تحول اجتماعی
شما یک اصل بدیهی را در نظر نمیگیرید که بدون حمایت و پشتیبانی عمومی جامعه ٬ نه پدیده ای به نام انقلاب صورت میپذیرد نه تغییر نه اصلاح حتی نه دفاع از کشور در وقوع جنگ و هیچ ربطی به حق یا ناحق بودن و درست یا نادرست بودن آرمان احزاب و تشکلهای سیاسی ندارد . ائتلاف برخی از نیروهای مذهبی در دهه پنجاه به سرنگونی سلطنت پهلوی منجر شد ٬ اینکه احزاب چپ نیز بدنبال سرنگونی سلطنت بودند کاملأ درست است اما دارای آن روابط گسترده مردمی نبودند که بهنگام حذف ٬ جامعه و افکار عمومی از آن ممانعت کند برای مثال آیت الله شریعتمداری با بیش از سه میلیون مقلد نیز نتوانست سیاست خود را اعمال کند ٬ مجاهدین نیز با میلیشیا و جنگ مسلحانه مجبور به مخفی شدن گریز از کشور یا تواب های فله ای شدند که صد رحمت به برخورد حزب الله با زندانیان . آیا شما یک اعتراض هر چند کوچک در اعدامهای ۶۰ و ۶۷ مشاهده کردید اما فردای ترور فروهرها چنان با عکس العمل جامعه توأم شد که بیت رهبری را وادار کرد تا قاتلین را به اعدام محکوم کند و سعید امامی معاون وزارت اطلاعات را قربانی کرد . در تاریخ ۳۵ ساله اخیر ٬ تلاش روشنفکران و نهادهای مدنی و اجتماعی موفق عمل کرده اما احزاب سازمانها و تشکلهای سیاسی بر مبنای وزنه اجتماعی خود عمل نکردند بلکه با سیاست های آرمانگرایانه ٬ میدان و حوزه عمل کنشگران اجتماعی نیز در حالت بحرانی و ضربه پذیرتر ٬ قرار گرفتند به عبارتی بین دو تیغ لاجوردی ها و رجوی ها تنفس کردند . زمان آن رسیده که رک و پوست کنده شنیده شود که اگر تمامی سازمانها و تشکلهای سیاسی خارج کشور از مجاهدین تا سلطنت طلبان و جمهوری خواهان و کل چپ بر فرض با هم یک پلاتفرم هم امضا کنند ٬ بدون پشتیبانی جامعه قادر به تغییری در جهت اهداف خویش نخواهند شد
۶٣۴۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : ‫آنچه که تاکنون از فعالیت در راه اتحاد مرسوم بوده
طبیب گرامی، گمان می کنم جنس سخن شما و من یکی باشد، و شاید با اندکی تفاوت. شما اپوزیسیون را به قدیم و جدید تقسیم می ‫کنی، و معتقدی اپوزیسیون جدید خواهد توانست متحدانه عمل کند

‫و شکی در این نیست، که برای اتحاد نیاز هست، به رفع مشکلات راه. جدلهای مردمسالارانه(دموکراتیک) بین نیروهای موثر جامعه‫ برای رسیدن به برنامه ای مشخص ‫و مشترک، سبب ایجاد فرهنگ مردمسالارانه(دموکراتیک)‌ در بین نیروهای موثر اجتماع خواهد شد.

‫و شاید حق با شما باشد، در اینکه برخی از جمع ها[که ادعای بودن در اپوزیسیون را دارند] موجودیت خود را مدیون پراکنندگی خود هستند.

‫آنچه که تاکنون از فعالیت در راه اتحاد مرسوم بوده، در نهایت خود تبدیل به بحثهایی در جهت وحدت شده است. و تاریخ مبارزات چپ ‫در ایران نشان داده، که تلاش در جهت وحدت، تلاشی است عبث و محکوم به شکست از همان آغاز.‫
مبارزین چپ ایرانی هزاران و شاید میلیونها نظر مشترک دارند، که حول این نظرات مشترک میتوانند متحدانه گرد هم آیند، و بدون اعمال قدرت بر یکدیگر، قدرت مشترک خود را صرف به شکوفه نشستن نظرات مشترک در کشور نمایند
۶٣۴۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹٣       

    از : برزویه طبیب

عنوان : اپوزیسیون
البرز گرامی، من مسئله را به شکل دیگری میبینم. شما به دفعات از پراکندگی اپوزیسیون سخن گفته اید، ولی آیا آنچه را که شما پراکنده می بینید، اپوزیسیون است و یا چرخ دیگری از چرخهای ماشین تولید فلاکت برای ما، که خود را اپوزیسون میخواند؟کافی است که مٹلا به اخبار اعتصابات کارگری نگاه کنید. صدها و گاه هزار ها کارگر به اقدامی متحدانه دست میزنند و در مواردی نیز حکومت را به عقب نشینی وادار میکنند. پس چرا این کارگران میتوانند علیرغم همه تفاوت ها و اختلافات خود و شرایط بگیر و ببند داخل کشور، متحدانه عمل کنند، و ده تا آ دم زندان دیده با سواد که در شرایط آزاد خارج کشور هم هستند، نمیتوانند؟ آیا این جمع ها موجودیت خود را مدیون پراکنندگی خود نیستند؟ شاید علیرغم همه نیات خوب و یا بد تک تک اعضای به اصطلاح اپوزیسیون، کارکرد اجتماعی این مجامع، خاک پاشیدن به چشم توده ها و مایوس کردن آنها است، حال در بسیاری از موارد ناخواسته و گاه عامدا. از نقطه نظر من پراکنندگی و سردر گمی اپوزیسیون، انعکاسی است از پراکندگی و سردرگمی نیروی اجتماعیی که فردا چون آنتی تز وضع موجود عمل خواهد ک. زندگی واقعی ،دیر یا زود،این نیرو را متحد خواهد کرد و متعاقب و نه مقدم برآن، اپوزیسیون نوینی برخواهد خواست، متحد و جنگنده. وظیفه ای که امروز ، من برای خود قائل هستم، ممانعت از تاخیر ظهور اپوزیسیون فردا، بواسطه کجراهه هایی است که اپوزیسیون دیروز پیش پایمان مطرح میکند، نه متحد کردن اپوزیسیون دیروز . برزویه طبیب
۶٣۴۴۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹٣       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : علیه تک صدائی برای انتخابات آزاد
در تمام دیکتاتوری ها از صدر تا ذیل بمردم دروغ می گویند و قدرت خود را نیز غلُّو می کنند تا کنار روند . انقلاب یا سقوط آزاد در این کشور ها اجنناب ناپذیر است.
در کشور های نسبتا آزاد بوسیله انتخابات آزاد و ادواری میزان مشارکت غیر مستقیم مردم در حکومت و پایگاه احزاب و شخصیت ها در بین مردم اندازه گیری میشود و هیجاناتی هم در زمان انتخابات دیده میشود. انفجاری هم رخ نمی دهد انقلابی هم صورت نمیگیرد پیشرفت میشود بحران میشود و.و.و.
مثلا در انگلستان کسی در باره ملکه الیزابت که جنگ دوم رادیده و در کشورش ۱۴ نخست وزیر تا بحال از طریق انتخابات عوض شده حرف نمی زند مهم نیست که چه میزان طرفدار و مخالف داره موروثی است.

در ایران شاه آمد کودتا کرد خودش نخست وزیر منصوب میکرد وکیل و وزیر سرکار می گذاشت با انقلاب بهمن ، خودش رفت و دارو دسته او نیز .
خمینی با انقلاب آمد ، با ۷۲ تن از اصحاب خود در مجلس خبرگان قانون اساسی مشروعه را نوشتند. با شورای نگهبان راه دگر اندیشان بستند و ۳۵ سال ادای انتخابات در میاوردند نسل کشی کردند و نیازی به تکرار مکرارت نیست تولید نفت از ۷ میلیون به ۷۰۰ هزار بشکه رسیده .

نتیجه: در جوامع دیکتاتوری بدون انتخابات آزاد و آزادی احزاب علاو بر دروغگوئی های حکومتیان ، حکومت نیز در باره محبویبت و مقبولیت خود از بی خبری کامل برخوردار می باشند. از این زاویه باید تلاش تمام کنشگران سیاسی و حقوق بشری برای تحمیل انتخبات به حکومت را ارج نهاد.
۶٣۴۴۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : بیماری پراکندگی نه تنها درمان نشده
‫طبیب گرامی، همه چیز را دیده ای، الی مطلب دم دستت را. قضیه اینجاست، همه از این نظام سلطنتی ولایت مطلقه فقیهی عبور کرده اند و یا در حال عبورند، و یا عبور کرده اند ولی خجالت می کشند عبور خود را علنی کنند‫.
و در این میان،‫ آنچه که باعث برجای ماندن ج.ا که هیچ شباهتی به جمهوری ندارد، شده است، پراکندگی و از هم گسیختگی‫ بیمارگونه ‫ای است که تمام اپوزیسیون را در بر گرفته است.

‫علت این پراکندگی قبل و بیشتر از هر مطلبی، معلول خود برتر از همه بینی، تک تک نیروهای پراکنده اپوزیسیون است، که موجب میشود، که هر یک از نیروها، نیروهای دیگر را به زیر خیمه قدرت خود فرا بخواند، ‫
و هر از گاهی هم که چند نفری جرعت می کنند دم و دستگاهی به نام خیمه مشترک با ستونهایی به نام منافع مشترک ملی کشور ‫برپای دارند، از جایی که اینان هم، چندی بعد ‫همرنگ جماعت شده و رنگ عوض می کنند، بیماری پراکندگی نه تنها درمان نشده، بل عفونی تر برجای مانده است.
۶٣۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست