وطن من، بیمار
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : ئاواره
عنوان : شکوه های یک خود کم بین و مازوخیست روس
من فکر می کنم که عامل تعیین کننده درانتخاب این خانم نویسنده از سوی اروپایی ها برای جایزه دادن و مطرح کردن و جای گرفتنش در نشریه« اشپیگل » در این شرایط که با روسها در نبردی تعیین کننده بر سر کیک خوشمزه آکراین قرار گرفته اند، کاملا با آگاهی از نظرات ایشان در مورد جنگ طلب بودن و مقصر بودن روسیه است.
نوشته با این جملات شروع می شود:
*راننده ای که مرا از فرودگاه به هتل رساند، آنقدر جنتلمن بود که خجالت کشیدم به او انعام بدهم.* و ادامه می دهد که *فستیوال با سرود ملی اتریش آغاز گشت.
همه ی مدعوین از جا برخاستند. من هم همین طور. با کمی حسادت فکر کردم که خوش بحال شما اتریشی ها! متن سرود را شاعر آزاده پاوئلا فون پررادویچ در سال ۱۹۷۴ سروده است. ما روس ها سال هاست که از سرود ملی خود شرمنده ایم.* و نقل می کند که «و استالین ما را برای وفاداری به خلق تربیت نمود، به پیروزی رهنمون شد، به عملیات قهرمانانه سوق داد.»
از راننده تاکسی تا وزیر و رئیس جمهور و سرود ملی و هتل، همه و همه مایه خود کم بینی و حقارت خانم ادیب را فراهم کرده اند، همه عالی اند جز او که از کشور موژیکهای مست و بی عقل و جنگ طلب آمده و شرمنده و گناهکار در برابر عظمت و شکوه اروپا کیش و مات و مبهوت است.
در اینجا یاد اور می شود که روسها استالین داشته اند ، اما یاد اوری نمی کند که آطریشی هاهم یک هیتلر ناقابل، مامانی به جهانیان تقدیم کرده اند که آصلا *سواستفاده از مفهوم میهن پرستی، پشتیبانی از نظریه ی برتری ملی و یگانه انگاری میهن خود.* در کارش نبود. چه هیتلر ملوسی داشتند اینها که اصلا حرفش را هم نزن( خانم سکوت می کند)
نمی گوید که روسها گورباچف هم داشتند که نه تنها آلمان شرقی را، بالتیک را و تمام اروپای شرقی را به میزبانانش (غربی ها) دو دستی تحویل داد تا صلح را برقرار کند، ولی آنها بازهم در مقابل صلح سرزمینهای بیشتری طلب می کنند.
از یلستین نمی گوید که ۱۴ جمهوری تحت حاکمیت روسها را دو دستی تقدیم کرد ولی باز هم آنها دارند پیشروی می کنند.
اینکه استبداد روسی جان سخت است و الیگارش روسی عوام فریب است و ….مشکل غربی ها نیست ، آنها حیوانات درنده تری چون شاهزاده های عربستان و قطر و … را در زیر بال خود دارند. مشکل آنها این است که این الیگارشی مثل گورباچف و یلستین سخاوتمند نیست. اگر این الیگارشی در برابر مردم خود صد برابر امروز هم درنده بود ولی سخاوتمندی از خود نشان می داد و این خانم منتقد این الیگارشی بودند، یقینا نامش را در گوگل هم نمی یافتیم.
ادامه می دهند که *کشور من هر روز دنیا را به جنگ نزدیک و نزدیک تر می کند. نظامی گری ما در چچن و گرجستان چنگال های خونینش را در آورده و حالا سرگرم آماده سازی خود در اوکراین است.* این یک دروغ آشکار است و پاچه خواری. در تمام این موارد چنگال خونین غرب را مخفی می کند. از سوی دیگر جهان به اروپا ختم نمیشود، جنگ وخونریزی درآسیا،افریقا و آمریکای لاتین را در کجای آستین خویش مخفی کرده است؟
تصادفی نیست که تولستوی و چخوف را نام می برد ولی داستایفسکی راخط می زند.
زیرا او هم از زمره همان روسهای میهن پرست بوده که چندان هم از فرهنگ آلمانی به نیکی یاد نمی کند.
اصولا رقابت تاریخی روسیه با غرب از دیر باز جامعه روشنفکری روسیه را به دو اردوگاه خود کم بین و روس ستیز با روس باور و غرب ستیز تقسیم کرده است و این بخوبی در داستانهای داستایفسکی به خوبی بازتاب یافته و انگار همچنان ادامه دارد. بقیه جملات زیبای این خانم جزو دکوراسیون اصل پیام است.
هر چند که رژیم پوتین انحصار طلب و نماینده بخشی از الیگارشی روسیه است و به هیچ وجه دمکراتیک نیست، اما به هیچ وجه در سایز رژیم «بوکوداعش« ایرانی نیست.
جملات داخل ستاره* از نویسنده روس است.
۶۴٣٣۹ - تاریخ انتشار : ٨ شهريور ۱٣۹٣
|
از : مارال سعید
عنوان : تو تنها نیستی
با دو تشکر از خانم غبرائی ۱- انتخاب عالی ۲- ترجمه ی عالی
اولیتزکایا در این نوشته وجدان معذّب فرهنگی ی روسیه است. وجدان معذّبی که اینک در زیر چنگال الیگارشی انگل مالی ی روسیه دست و پا می زند. این وجدان معذّب فرهنگی هم خوانیهای بسیار نزدیکی با وجدان معذّب همسایه ی پائینی خود »ایران« دارد.
لودمیلا، اگر چه با این نقل قول تو توافق دارم"هنر نمی تواند دنیا را نجات بدهد. ما باید خودمان فکری برایش بکنیم. اما بدون وجود هنر کاری تقریبأ غیر ممکن خواهد بود" لیک نباید فراموشمان شود که فرهنگسازان نیز بخشی از مردمند و از این منظر بر آنها دو وظیفه واجب »همراه با مردم در راه نجات جامعه و ارتقای فرهنگی -هنری آن«.
۶۴٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣۹٣
|
از : ئاواره
عنوان : جو زده است
با تشکر از مترجم محترم
من فکر می کنم این خانم زیاده از حد جو زده هستند، یا اینکه می خواهند از میزبانان خود به این شیوه قدر دانی نمایند. اصولا دستپاچه هستند، زیر موضوع را بسیار سانتیمانتال کردهاند.
در همان گرجستان و هم اکنون اکراین دست توسعه طلبی های همین میزبانان استاد دانشگاه و فرهنگ گرای خویش را نمی بیینند. اصولا می خواهد بگوید، کسی نمیخواهد به روسها دست درازی کند، یا همه چیز عادی است، همه آش گسترش فرهنگ و ادب و نزاکت است، که روسها آنرا بر نمی تابند، دیگران چه مظلوم، چه جهان دوست و چه بی طمع اند. اصولا ناچیزی پوتین، مایه با چیزی میزبانانش نیست. ….
از روی همین درک یکجانبه و ناقص اش از رویدادهایی به غایت واضح و آشکار، می توان فهمید، که تا چه اندازه در کندوکاوهای اجتماعی اش مو شکاف و تیز بین بوده.
۶۴٣۰۷ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|