دگردیسی دموکراسی نمایندگی - نمونه سوئد (۳)
-
محمدرفیع محمودیان
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بابک مهرانی
عنوان : چند نکته
مطالب آقای محمودیان را باعلاقه دنبال می کنم و نمی خواستم در این باره کامنتی بنوسم. ولی با توجه به اینکه انتخابات سوئد با تجربه طولانی پارلمانی همیشه آموزنده بوده و هست فکر کردم قبل از اینکه روز یکشنبه ۱۴ سپتامبر سرنوشت کشور و مدیریت سوئد برای ۴ سال آینده تعیین شود در باره آن نکاتی را عرض کنم.
توضیح ضروری در بارهء اکثریت ۵۰ درصدی
در سوئد حزبی که بتواند به تنهائی بیش از ۵۰ درصد از آراء را بخود اختصاص دهد وجود ندارد. بهمین دلیل مقررات ویژه ای وجود دارد.
الف . دولت اکثریت « مقتدر» ـ حزبی که ۵۰ در صد آراء را کسب کند مامور تشکیل دولت اکثریت میشود . این نوع دولت ها در مجلس می توانند سیاست های خود را با پشتیبانی بیش از ۵۰ در صد نمایندگان پیش ببرند. حال که چنبن حزبی وجود نداردبلوک های ائتلاف تشکیل میشود . تا احزاب با پشتیبانی یا اتئلاف دیگر احزاب، حد نصاب ۵۰ درصد آراء را تامین می کنند. حزب سوسیال دموکرات از دهه ۸۰ میلادی به بعد با حدود ۴۵ درصدآراء همیشه از آرای تقریبا ۵ ـ ۱۲ در صدی حزب چپ «حزب کمونیست سابق» استفاده کرده بدون اینکه آنها را در دولت شرکت دهد.
حزب دست راستی محافظه کار Moderaterna همیشه با ائتلاف احزاب کوچک راست دولت تشکیل داده است.
ب . دولت اقلیت : اگر بعداز انتخابات هیچ حزب یا ائتلافی نتواند ۵۰ در صدر از آراء را بخود اختصاص دهد حزب یا ائتلافی که بیشترین رای را آورده باشد . ماموریت پیدا می کند که دولت اقلیت تشکیل دهد و احتمال دارد که در مجلس نتواند نظر مخالفان خود را جلب کند و کاری هم پیش نرود. مسلما چنین وضعی به برکناری دولت منجر خواهد شد . در سال ۲۰۱۰ دولت دست راستی کنونی ( ائتلاف ۴ حزب) در واقع نسبت به ۲۰۰۶ ریزش اراء داشت و نتوانست ۵۰ در صد رای کسب کند ولی نسبت به ائتلاف رقیب جلو افتادو دولت اقلیت تشکیل شد.
بنظر نگارنده این فاجعه ای بود برای سوئد که احزاب دست راستی بعداز ۴ سال خصوصی سازی ها و کاهش مالیات ثروتمندان و ایجاد موجی از نارضایتی دوباره ماموریت یافتند که دوباره حکومت کنند.
نکته ای که آقای محمودیان در نظر نگرفته این است که احزاب دست راستی در مجلس با برخورداری از حضور «حزب دموکرتهای سوئد» توانستند لوایح خود را تصویب کنند که امروز در تبلیغات انتخاباتی علیه "اتحاد" دست راستی ها و نژاد پرست ها استفاده میشود. دوگانگی اخلاقی و بی پرنسیبی در جامعه سوئد فحش محسوب میشود.
اصل مطلب نگارنده:
به نظر من کشور سوئد به خاطر تلاش هائی که در ایجاد جامعه / دولت رفاه بعداز جنگ جهانی دوم کرده و اختلافات طبقاتی را بسیار مثبت و مترقی تعدیل داده بود. هنوز مدل سوئد ، بعنوان الگوی سیاسی جایگاه والائی در بین کنشگران سیاسی جهان دارا می باشد . زیرا که اثبات کرد، امکان جهان بهتر حتی در چارچوب سیتسم سرمایه داری وجود دارد . سیاست های نئوکان ها در سوئد نیز تاثیر خود را گذاشته و زیر بنای اقتصادی این کشور را بکلی تغییر داده و آنرا تضعیف نموده است.
در طول سه دهه جامعه سوئد دجار دگرگونی های اساسی گردیده که مهمترین آن عبارت است از رشد بیسابقه بیکاری که به ۱۰ درصد نیروی کار (تقریبا ۵۰۰ هزارنفررسیده است) که ناشی از تعطیل مراکز صنعتی بزرگ ، انتقال واحد های تولیدی به کشورهای دارای دستمزد پائین ،سیاست های صرفه جوئی برای کم کردن هزینه های دستمزد در موسسه های خدمات عمومی ، دولتی و خصوصی بوده است .
در سال ۱۹۸۸ مطابق آمار رسمی وزارت خانه های مربوط به بازار کار حدود ۵۰ هزار نفر بیکار بودند و در مقابل ۵۰ هزار فرصت شغلی در اداره های کار در جستجوی نیروی کار بودند که به معنی عالیترین شرائط بازار کار تلقی می شد.
اگر تب و تاب های سیاسی سوئد را در ارتباط با اقداماتی که سرمایه داری سوئد ( دولتی و خصوصی ) در بنگاههای اجتماعی انجام دادند در نظر نگیریم . پاسخی نسبتا درستی برای تبیین علل دگرگونی جامعه سوئد ، احزاب سیاسی و نتایج نظرسنجی ها و انتخابات نخواهیم داشت.
کاهش تعداد حقوق بگیران صنعتی و تولیدی و افزایش شرکت های کوچک و اقشار متوسط و بالا تر که از منظر جامعه شناسانه هژمونی کارگری را کاسته و برنامه ای مناسب آن از جانب حزب سوسیال دموکرات و چپ ارائه نشده است.
با این مقدمه به محور های اصلی این نوشته آقای محمودیان ادامه میدهم
۱. "جار و جنجال های دموکرات های سوئد"
حزب "دموکرات های سوئد" توسط نازی های باقی مانده از جنگ جهانی دوم تشکیل شده است که در ۳۰ سال گدشته در انتخابات بعضی از شهرداری ها شرکت می کردند ولی تا سال ۲۰۱۰ نتوانستند با کسب ۴ در صد وارد مجلس شوند. در سال ۲۰۱۰ بعداز ۴ سال خرابکاریهای دولت ائتلافی راست های سوئد و بیکاریهای ناشی از بحران جهانی مالی در سال ۲۰۰۸ موج بیکاری و نبودن امنیت شغلی بد ترین شرائط اجتماعی بعداز جنگ جهانی را در سوئد ایجاد کرد. کاهش در آمد های مالیاتی دولت ناشی از ۵۰۰هزار بیکار با انواع تخصص ها از یک طرف و تعطیلی بزرکترین واحد های صنعتی سود و کاهش صادرات در آمد های مالیاتی دولت را بشدت کاهش داد.
در این باره هیچ حزب سوئدی و رسانه ها حرف نمی زنند ولی رسانه های سوئد و دولت ائتلاف احراب دست راستی تمام توجه مردم را به حضور پناهندگان سومالیائی، سوریائی ، عراقی، و.و. جلب می کنند که در حومه ء شهر های بزرگ معطوف می کنند که زمینه ء خوبی برای بهربرداری های بیگانه ستیزانه و نژادپرستانه "حزب دموکراتهای سوئد" گردید. آنها ادعا می کنند دولت باید پناهنده پذیری را قطع کند. در بارهء تعداد پناهندگان غلّو می کنند در بارهء هزینه ها دروغ می گویند در باره خلاف های خارجی ها تبلیغ می کنند و علت بدبختی های سوئد را نه در بحران جهانی و داخلی سوئد بلکه فقط و فقط پناهنده پذیری تبلیغ می کنند که نوانستنددر انتخابات ۲۰۱۰ ۵،۷ در صد از آراء را بخود احتصاص دهند و وارد مجلس شوند؟
این حزب در سال ۲۰۰۶ فقط ۳،۷ در صد از آراء را کسب کرده بود و در طول ۴ سال نوانسته بود در بستر نارضایتی ها و نبود امنیت شغلی عده ای دیگر را بخود جل کند فراموش نکنیم که ۵،۷ در صد آراء در سوئد به معنی ۲۷۰۰۰۰ رای دهنده می باشد.
کدام یک از اقشار اجتماعی به حزب نزاد پرست رای دادند ؟
انتخابات در سوئد مخفی می باشد.
ولی نتیجه شمارش آراء اثبات می کند که احزاب دست راستی حاکم در سال ۲۰۱۰ ریزش آراء داشتند و حداقل ۲ در صدر از آن آراء به نفع «حزب دموکراتهای سوئد» ریخته شد. یعنی طبیعی است که سمپات های احزاب راست از سیاست های احزاب راست به حزب افراطی راست و نژاد پرست روی آوردند.
امروز هم حزب حاکم محافظه کار Moderaterna بعداز ۲ دوره انتخابات به ترتیب ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ از بیش از ۳۰ در صد آراء به حدود ۲۰ در صد تنزل کرده است و باردیگر این ریزش باعث نقویت بیشتر «حزب دموکرات های سوئد» شده است.
آمار و نتایج انتخابات نشان میدهد که احزاب اپوزیسیون سوسیال دموکرات ، چپ و سبزها در سال ۲۰۱۰ ریزش آراء نداشتند و نظر سنجی های کنونی نیز نشان میدهد که این احزاب برتری کامل دارند.
افزایش آراء "حزب دموکراتهای سوئد"بستگی کامل به ریزش ۴حزب دست راستی دارد .
۲. حزب چپ ـ حزبی که با ۵ ـ ۱۲ در صدر آراء همیشه در جامعه سوئد بوده و تمام فشارهای جنگ سرد و "لولوی کمونیسم" تحمل کرده است و امروز با شعار "جامعه رفاه
فروشی نیست! " سیاست ها نئولیبرالی خصوصی سازها ی دولت و تمام احزاب از جمله حزب سویال دموکرات را به چالش گرفته است. به نظر من در شرئط کنونی باید بزیر کشیده راست ها ارجحیت داشته باشد. ولی حزب چپ سوسیال دموکرات ها را به چالش کشیده که چپ روانه است.
۳. حزب راست لیبرال مردم همیشه بند بازی کرده . خواهان حمله نظامی به عراق و لیبی بود و امروز برای پیوستن سوئد به ناتو تلاش می کند.حزب بسیار خطرناکی است.
۴.حزب سوسیال دموکرات ـاین حزب علیرغم تلاش بی نظیر خود بعداز جنگ جهانی دوم که دهه ها در صحنه سیاسی سوئد هزمونی داشت. اتفاقا بخاطر اشتباه استراتژیک محبوب ترین رهبر خود اولا پالمه بتدریج از اعتبار افتاد. اولاف پالمه شیفه نیروگاههای اتمی بود و همین باعث شکست او در صحنه سیاسی شد. حزب سوسیال دموکرات هنوز نسبت به انرژی هسته ای و برچیدن آنها علیرغم اینکه مردم سوئد در همه پرسی به برچیدن رای مثبت دادند تعلل می کند. حزب سوسیال دموکرات در پیوستن سوئد به اتحادیه اروپا ۱۹۹۴نیز با ریزش اراء خود روبرو شد. همین طور در سال ۲۰۰۲ غلیرغم اینکه طرفدار پیوستن سوئد به واحد پولی اروپا «یورو» بود در همه پرسی با «نه» اکثریت مردم روبرو شد که شکاف حزب را نیز بیشتر کرد.
علت کاهش آراء حزب سوسیال دموکرات از حدود ۵۰ درصد به حدود ۳۰ در صد رای باید در چنین سیاست هائی جستجو کرد.
طرفدران حزب سوسیال دموکرات چه شدند؟
در دهه ۸۰ میلادی حزب سوسیال دموکرات و چپ مجموعا ۵۰ در صد آرا ء را داشتند .
بی توجهی حزب بزرگ سوسیال دموکرات به امور محیط زیستی از جمله نیروگاههای اتمی و مصرف منابع انرژی های ، خطرناک برای آلودگی هوا باعث تشکیل حزب جدید سبزها شد که امروز سومین حزب بزرگ سوئد می باشد که متحد سوسیال دموکراتها می باشد.
در بارهء رفع تبعیض و آزادی وبرابری و فمینیسم نیز حزب جدید ابتکار فمینیستی با رهبری گودرین شومان که رهبر سابق حزب چپ می باشد . می رود که این ۴ حزب مسائل سوسیال دموکراسی را بنا بر مقتضیات امروز سوئد و جهان دنبال کنند.
نتیجه: اقشار متوسط و مرفه سوئد در انتخابات ۱۴ سپتامبر نقش تعیین کننده دارند که بین حراج جامعه رفاه به نفع اقلیت سرمایه دارد و حفظ آن و کوشش برای پیشبرد سیاست های ترقی خواهانه ، صلح طلبانه ، دوستی ، جامعه بهتر و سالم سازی محیط زیست و فارغ از بیگانه ستیزی و نژاد پرستی راست ها که نمایندگان سرمایه بوده و هستند را بزیر کشند.
۶۴۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|