از : میلاد ملک
عنوان : اظهار نظر
با احترام به خانم مهرانگیز کار و جناب زراعتی،
آقای خرمدین گرامی، مقایسه خانمها،آغداشلو و مینوی با جنایت کاران،برخوردی توهین آمیز و تخریبیست.
میلاد ملک.
۶۴۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹٣
|
از : مزدک خرمدین
عنوان : امان از شعارهای پوچ وبدون عمل!
خانمهای محترم رها و شیرین درود بر شما !بنظر شما اگر زجر و دردی را که دراین ۳۶ سال بر سر مردم ایران آمده بین ۷۵ ملیون ایرانی تقسیم کنیم سهم خانم کار باز هم بیشتر می شود و یا اینکه ایشان تا کنون بیش از سهم خود رنج برده اند؟اگر جواب نه است خب بفرمایید سهم شما از این همه رنج چقدر بوده؟شما حرفهایی که می زنید تکراری و ملال اورند و درست همان چیزی که نیستید را بیان میکنید. علت مخالفت شما با فردی مثل مهرانگیز کار ریشه در همین شعارهای پوچ و بیمعنی و بدون پشتوانه ایست که حتی خود شما هم به ان معتقد نیستید تا چه رسد به دیگران.شعارهایی که بیشتر بدرد بحثهای درون کافه ها در نیمه شبها و در حالت مستی و تلو تلو خوردنها میخورد تا بحثی اصولی! فرق شما با داعشیان شیعه و سنی تنها دراین است که آنها نه تنها شعار میدهند بلکه عمل هم میکنند ولی شما فقط حرف می زنید و شعار میدهید!و درست بهمین علت از هر لیبرالی در عمل لیبرالترید!
۶۴۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹٣
|
از : ناصر زراعتی
عنوان : در کمال تأسف...
ممنون از آقای کبیری...
خانم آغداشلو خشمگین اند و شعارهایِ تند و کوبنده را ترجیح میدهند به «کار» کردن.
تصور نمیکنم با این ترتیب، بتوان حتا گفت و گو کرد.
فقط میتوانم بگویم متأسفم...
خانم مهرانگیز کار نیازی به مدافع ندارند. من هم وکیل مدافع ایشان نیستم. نظرم را نوشتم و چون اولین شرط نظر دادن را رعایت حداقل ادب میدانم، ادب را رعایت کردم.
فحاشی و متلک گفتن و نیش و کنایه زدن و شعار دادن و انگ زدن و اتهام وارد کردن اتفاقاً خیلی ساده است و کاری ندارد...
فکر میکنم خوانندگانِ منصف (همچون آقای کبیری که سعادت آشنایی با ایشان را ندارم) تشخیص میدهند که کدام حرف معقول است و کدام نامعقول.
تذکری کوچک بود که تمام شد... بحثی نبود که از نظر من تمام بشود یا نشود...
دو صد گفته چون نیم کردار نیست...
و کارنامهی هر کس هم نشاندهندهی اوست.
۶۴۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹٣
|
از : علی کبیری
عنوان : نقص دراستدلال!
خانم آغداشلوی گرامی
استدلال شما دارای نقص است. این را به عنوان یک فرد بی طرف میگویم. اولاً- شما با تندخوئی و پرخاش و اهانت با آقای زراعتی طرف گفتگو شده اید. میگوئید که چرا ایشان بجای نام بردن از مادران خاوران از ضمیر نسبی استفاده کرده است؟ وسئوال من ازشما اینست که کجای این نوع اشاره توهین آمیزاست؟ ثانیاً- شما به ایشان توهین کرده اید که "سینه چاکی" میکنند. آیا با خبرید که این صفت مرکب بجای چه صفت چاله میدانی بکارمیرود؟ مایهء تأسف است! ثالثاً- آقای زراعتی برای شما کیفر خواست تنظیم نکرده است. انتقاد ایشان به شما آنست که مگر قراراست همهء مردم مانند شما بوده و مانند شما عمل کنند؟ هرکسی باندازهء توانائیش میتواند وارد میدان مبارزه شود. قرار نیست که همه تیرو تفنگ برداشته و خودشان را بکشتن بدهند. هرکسی به فراخور دانش وتوانائیش میتواند وارد میدان مبارزه شود.چراباید کوشش هم میهنانمان را در راه استقرار حقوق انسانی ومدنی وبرقراری دمکراسی نسبی، نفی کنیم؟ رابعاً- با اشاره به مهرانگیز کار، به او لقب « بانوی حقوق بشری لیبرالی» میدهید. لطفاً واضح کنید که چگونه شما متوجه شده اید که مهرانگیز کار بانوی حقوق بشری لیبرالی است؟ آیا صرف زندگی کردن ایشان درآمریکای سرمایه داری موید آنست که ایشان بانوی حقوق بشری لیبرالیست؟ اگر به زعم شما چنین است که میگوئید، پس به شما که در یکی از کشورهای اروپائی سرمایه داری زندگی میکنید، نیز این صفت برازنده است. ولی محض اطلاع شما باید به نظر مبارکتان برسانم که ایشان یک حقوقدان ومدافع حقوق بشر است وحقوق بشر تعریف مربوط به خود را داراست. منتها ایراد شما به ایشان براین پایه است که براساس مبنای تفکر شما فقط وفقط چپها بشرند و حقوق بشر برازندهء آنها بوده . بقیهء مردم طفیلی اند. اینکه نشد استدلال منطقی. خامساً- میفرمائید که «ما برای اینکه ایران کشوری آباد گردد رنج دوران برده ایم؛ فرقی نمی کند چه زمان شاه مخلوع وچه الان.» آیا تصور نمیکنید که اینگونه وانمودکردن شخصیت خودتان به دیگران، تعریف ازخودکردنست؟ ولی هنگامی که این چنین شخصیت خودتان را به رخ دیگران میکشید، دیگران هم حق دارند از شما بخواهند تارنج دوران خودتان وتلاشتان در راه آبادی ایران را بطور اختصارتوضیح دهید. مضافاً به اینکه چون شما خودتان را تافتهء جدا بافته ای قلمداد کرده اید، موظف به اثبات این واقعیت هستید که دیگران برای آبادی ایران کاری نکرده اند. آیا چنین ادعائی خودخواهانه و برمبنای قضاوتی عجولانه و غیر منصفانه نیست؟ سادساً- برخلاف آقای زراعتی که با شما باکمال ادب برخورد کرده است، شما درمقابل با بکار بردن لغاتی همچون "تنظیم کرده ای" و "نوشته ات" و "نوشته ای" و "هستی" و "نداری" وغیره... رسم ادب درسخنگوئی رارعایت نکرده اید. سابعاً- با گریززدن به عناوینی همچون " منشور حقوق بشر لیبرالی تجویزی آمریکا" و "فعالان حقوق بشری نشسته در کشتی بورژوازی" و غیره...خواسته اید خانم کار را وابسته به سرمایه داری آمریکا وانمودکنید. لطفاً برای ما روشن فرمائید که "فعالان نشسته در کشتی سوسیالیسم" تابحال چه گلی بسر این مردم و مملکت زده اند؟
۶۴۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹٣
|
از : شیرین آغداشلو
عنوان : مادرانی که درد هجری کشیده اند که مپرس
آقای زراعتی لیبرال ها از قدیم الایام اوضاع را اجتماعی را از چگونگی سمت چرخش بادسنج رژیم پهلوی می سنجیدند. اما چپ ها بر محور منافع مردم زحمتکش و اقشار متوسط مبارزه می کنند. من از مادرانی می گویم که درد و رنج هجری کشیده اند که با درد مادران ساکن سوئد قابل قیاس نیست. شما کجای این یادآوری به این بانوی حقوق بشری لیبرالی را توهین میدانی که سینه جاکی می کنی. من باز یادآور می شوم که مبارزه مادران خاوران کجا و مبارزه مادران برای ارتقا فرزندان در کنار خود کجا؟ ما شما را تلخ نمی کنیم و نحوه مبارزه اتان را کاری نداریم. اما شما با دفاع نچندان خوبتان مصداق، گل به خودی هستید. تفاوت مبارزه ای که آن مادران داشته و ما به قول شما این زنها داریم با سایر زنان اهل کار شما در این نکته است که ما برای اینکه ایران کشوری آباد گردد رنج دوران برده ایم؛ فرقی نمی کند چه زمان شاه مخلوع وچه الان.
در خاتمه نوشته ام باید عرض بدارم که جناب زراعتی کسی به تندیس مبارز شما توهین نکرده که شما کیفرخواست تنظیم کرده ای. اما نوشته ات برخلاف نوشته من که توهین آمیز است را در برابر قضاوت خوانندگان باخرد سایت اخبار روز قرار می دهم شما نوشته ای :" یادکردن از آن زنها و مادرانی [که اشاره کرده اید] کاری است پسندیده و حتا ضروری..." ای که معتقد به کار هستی شما جرائت بیان عنوان این مادران را نداری؟ چرا با تحقیر می نویسی " این زنها و مادران " ؟ چرا ؟ می ترسی از خاوران یاد بکنی که مبادا کسانی رنجیده خاطر شوند.؟ بگذریم؛ هدف من این بود که یادآوری کنم به خانم کار که تابستان دهه شصت تا ۶۷ مادرانی در امتداد مادران زندان سیاسی دوران دیکتاتوری پهلوی پا برعرصه حیات سیاسی گذاشتند و شما که داعیه مبارزه و کار دارید باید یکی از کارهایتان توجه به این مادران مورد نظر ما باشد و گرنه از منشور حقوق بشر لیبرالی تجویزی آمریکا و فعالان حقوق بشری نشسته در کشتی بورژوازی تاکنون آبی برا هیچ بنی بشر ایرانی داغ نشده و نمی شود. به قولی مارکس بگذار زمان بگذرد. وقتی ج. ا با بورژوازی و آمریکا روابط عادی برقرار کردند انگاه می بینید که کرکره مغازه فعالیت حقوق بشری پائین کشیده خواهد شد.ملاک هم مناسبات آمریکا با رژیم پهلوی است.
ولی بدان که شما بهتر می دانی که " میان ماه من تا ماه گردون شما تفاوت از زمین تا آسمان است" بدرود
۶۴۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹٣
|
از : ناصر زراعتی
عنوان : ¨چرا تلخی کردن؟
خانمها:
رها مینوی
و
شیرین آغداشلو !
«مهرانگیز کار» در اینهمه سال، بسیار کار و مبارزه کرده و کم هم رنج نکشیده است. هنوز هم در حدِ توانِ خود، کار میکند. صرفِ «لیبرال»بودن یا هم/اندیشهی «من» نبودن و تفاوتِ نظر و دیدگاه داشتن اجازه نمیدهد به ما که به او توهین کنیم.
یادکردن از آن زنها و مادرانی [که اشاره کرده اید] کاری است پسندیده و حتا ضروری...
من میپرسم: آیا «من« و «شما»هایِِ نوعی آمدیم مجلسی در یادبودِ آن مادران و زنانِ مبارزِ «غیرِلیبرال» برگزار کنیم؟... آیا از «مهرانگیز کار» و دوستانِ فعالِ دیگر ـ زن و مرد ـ دعوت کردیم بیایند در مجلسِ ما سخن بگویند و نیامدند؟
فکر میکنم به جایِ تلخ بودن و تلخی کردن، بهتر است «کار» کنیم...
پیروز باشید.
۶۴۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹٣
|
از : سهیلا وحدتی
عنوان : قدر زر زرگر بداند
استاد گرامی، با درود به شما و میزبانان مهربان شما در سوئد،
سپاس از اینکه تجربه شیرین این سفر را با ما در میان گذاشتید. بویژه سپاس از اینکه به نقش زنان و مادران اشاره کردید. این تجربه مشترک بسیاری از مادران مهاجر است، از مادر من گرفته تا خود من، و بی شک خود شما به عنوان مادر از این دست تجربه ها بی بهره نبوده اید. خوشحالم که در زمینه ارج گذاردن به نقش مادران مهاجر پیشگام هستید. خوش آن که ما زنان صدای خود باشیم و از تلاش ها و سخت جانی و جایگاه واقعی خود سخن بگوییم.
۶۴۵۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹٣
|
از : رها مینوی
عنوان : تجلیل برای خالی نبودن عریضه
خود گویی و خود پسندی با این حساب همه شرکت کنندگان هنرمندان خود پسندی بودند . ایا خانم کار که از مادران سخت کوش ایرانی تجلیل کردند از مادر صلاحی که چهار عزیزش را در راه ارمانهای والای انسانی از دست دادند و در همین سوئد چندی پیش برای همیشه از بر ما رفتند تجلیل نمودند ؟
۶۴۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹٣
|
از : علی کبیری
عنوان : درود بر مهرانگیز کار!
درود برمهرانگیز کار که با تنی رنجور و زخمی جانکاه بردل وجان، هنوز نیز از وظیفهء انسانی خود درآگاه کردن مردم نسبت به حقوق انسانی ومدنی خود کوتاهی نمیکند. بسیاری از امثال این بانوی فرهیخته باید کمر همت بسته و به مردم آموزشهای لازم را بدهند تا مردم متوجه شوند که چگونه جمعی دستاربند به حقوق انسانی آنان تعدی کرده و با تأسی به گفته های نابخردانهء شیّادی در ۱۴۰۰ سال پیش، بهشت دنیا را برایشان به جهنم تبدیل کرده اند. مردم ما نیازمند آگاهی هستند. پس از آن خود خواهنددانست تا در چه راهی گام بردارند.
۶۴۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹٣
|
از : شیرین آغداشلو
عنوان : سخت جانی مادران ! کدام مادران ؟
خانم کار نوشته اند:" ضیافت ۴ تا ۹ سپتامبر چندین وجه داشت که من به یک وجه آن بیشتر توجه کردم. به سخت جانی که مادران ایرانی تحمل کرده اند تا سرنوشت فرزندان و به خصوص دختران خود را تغییر بدهند و به راستی از عهده برآمده اند. دم شان گرم." نخست از چندین وجه چرا فقط یک وجه را اعلام کردی؟ دوما از سخت جانی مادران گفتی گمان بردم سخت جانی مادران از جمله زنده یاد مادر محسنی و یا مادر پناهی که در فراق فرزندان شان جان باختند. آری حقوق بشر، فعالانی حقوق بشری لیبرالی مقیم آمریکا جز این کلیت گوئی ها نخواهد بود. باید نشان داده شود که مصداق خود گوئی و خود دوزی، عجب فرد هنرمندی. به مجرد رفع ناشی ازخستگی راه بازگشت به آمریکا منتظر اعلام وجوه دیگر سفر سوئدتان هستم و به قول خودت تا بعدا بگویم دمت گرم و غمت کم
۶۴۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹٣
|