از : صادق شکیب
عنوان : تشکر
از جناب مانی از این نگاه بس منطقی شان بی نهایت تشکر می نمایم . با این امید که نوشته های دیگری هم در این راستا از ایشان به رشته تحریردر آید .
۶۴۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹٣
|
از : خسرو صدری
عنوان : مهمترین هدف: ایجاد جهانی چند قطبی!
همکاری کشورهای "بریکس" ، شانگهای و... را در ارتباط با "نظم جهانی" باید ارزیابی و بررسی کرد و نه مناسبات سیاسی واقتصادی داخلی شان. تلاش آن ها با"عدالت" از آن رو مرتبط می شود که عجالتا با نظم کنونی جهان ، حتی حامیان این نظم هم انباشت فقردرمقابل ثروت را روندی اجتناب ناپذبر می دانند.
اگربه عنوان مثال از یک عضو ساده چپ های آلمان هم بپرسید که آیا حزب آن ها برفرض کسب آرای کافی، در چنین جهانی می تواند به تنهایی دولت تشکیل دهد، پاسخ او به احتمال زیاد منفی خواهد بود. زیرا می داند که این امر باعث گریز سرمایه ها و ورشکستگی کشور می شود.
از این رو همه انسان های مترقی ، که در شرایط کنونی بسیاری از سرمایه داران را هم شامل می شود، در وحله اول امید به دگرگونی نظم فعلی جهان دارند.
۶۴۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹٣
|
از : ا. مانا
عنوان : در جواب به بهرنگ عزیز
دوست ارجمند بهرنگِ عزیز
اگر لحن نوشته بگونه ای بود که متهم نمودن کسی را به ذهن متبادر می ساختاز صمیم قلب پوزش می طلبم. هدف نقدِ آقای نگهدار بود و نه خدای نکرده متهم نمودن ایشان. همهٔ ما آنقدر اموخته ایم که بدانیم متهمک نمودنِ دیگران دردی را از ما دوا نخواهد نمود. اگر دوستان دیگری هم برداشت شما را داشته باشند از «اخبار روز» خواهم خواست آنرا حذف نمایند.
شخصاً از رادتمندانِ آقای نگهدار هستم و نقدِ ایشان برخاسته از توقعِ فراوانی است که از امثال ایشان دارم. این سروران منتسب به جریانی هستند که به سوسیالیسم معتقد بوده و تا زمانی که به نامِ فدایی شناخته می شوند درست نیست تا آنجا پیش روند که تقلید از سیستمِ سرمایه داری را به دیگران توصیه نمایند.
نظرم راجع به نوشتهٔ راتوده است همان است که گفته بودم. معتقد نیستم که سعادت آتی ایران ذر گرو نزدیکی به این و یا آن بلوک قدرت است. اشکالِ ما در ایران بیش از آنکه شرکای تجاریمان باشند فقدان راهبردی برای توسعهٔ مردم-محور و محیط زیست-محور است که در بهترین حالت به چیزی بیش از آنچه «توسعهٔ لمپنی» می نامند نمی انجامد.
دوست ارجمند - تعهد به سوسیالیسم بیش از آنی می طلبد کا از دوستان فدایی دیده ایم. این تعهد نمی تواند به درج کلماتی نظیر «عدالت اجتماعی» و «سوسیالیسم» و ذکری گذرا از ایراداتِ سیستم سرمایه داری در بیانه ها و مصوبات سازمانی تقلیل داده شود. در دو دههٔ گذشته تلاشِ نظری دامنه داری در جریان بوده است تا با تحلیلِ آنچه در جوامع پسا سرمایه داری شوروی، چین و .....روی داد، نشان داده شود که آنچه اتفاق افتاد نه شکستُ سوسیالیسم که ناکامی تفسیرهایی خاص از مارکسیسم بود که سنخیتِ چندانی با اصلِ آن نداشت. با کمالِ تأسف دوستان فدایی به این تلاشِ عظیم بی توجه مانده و در گذشته مانده اند. کافی است نشریات و مصوباتِ انان را مشاهده نمایید تا متوجه گردید که جای این اثراتِ ارزشمند نظری در آنها واقعاً خالی است.
در موردِ تفاوتهای بریکس و کشورهای پیشرفتهٔ صنعتی لازم است اضافه نمایم که تلاشی، به عبث، در پی القای این تفکر است که اعضای بریکس رشدی غیر سرمایه دارانه را در پیش گرفته اند. در تعدادی از این کشورها چون هند، آفریقای جنوبی و برزیل دمکراسی های بورژوایی وجود دارد که انتخاباتِ آزاد، آزادی مطبوعات و جامعهٔ مدنی را بر می تابند. اگر تفاوتی از نظر عمق یابی نهادهای دمکراسی بین این کشورها و جهان صنعتی میبینیم بعلتِ تأخر فاز توسعهٔ آنان است. از یاد نیریم که اموری بدیهی چون حق رأی عمومی تا نیم قرن پیش حتی در کشورهایی چون سویس وجود نداشت و یا سیاهانِ آمریکا از حقوق شهروندی بشیاری بی بهره بودند. تأخرِ فاز توسعه در این کشورها در روبنای سیاسی آنان بازتاب می یابد. توجهتان را مجدداً به این مهم جلب می نمایم که سرمایهٔ آمریکایی-اروپایی-ژاپنی در دیگر کشورهای بریکس، چین و روسیه، که زشتی های این تأخر فاز در آنان پایاتر بوده است بیشترین سرمایه گذاری و آمیزش با اولیگارشی های بومی را داشته اند. بعبارتی بیشترین مدد را به پایایی این زشتیها (فقدان انتخابات آزاد، فقدان مطبوعاتِ آزاد و نهادهای مدنی) نموده اند. سرمایه در کلیت آن را می توان برای شرایطِ غیر انسانی کار، استثمار وحشیانه کارکنان و سرکوبهای مدنی در این کشورها مقصر دانست و نه تنها شرکای بومی سرمایهٔ بین المللی را.
پنهان نمی کنم که شخصاً آفریه های ادبی-هنری پایانِ قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ را ترجیح می دهم. دلیلِ آن هم غنایی است که به کل هستی بخشید. از یاد نبریم که بدونِ تأثیرات معجزه آسای این آفریده ها آنهمه انقلابات و جنبشهای رهایی بخش قرن بیستم را حتی در رویا نیز نمی توان دید. اگر فضای پویای قرن گذشته را با کنون مقایسه فرمایید متوجه منظور من خواهید شد. شاهکارِ معاصر ما به جنبشهایی چون وال استریت و بهار عربی منحصر می گردد که علیرغم اهمیت شایانشان بیش از دو سال نپاییدند. بی انصافی که تفاوتهای فاحش در این زمینه را ندند.
۶۴۷۲۱ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹٣
|
از : رحمان ن
عنوان : امروزنه اغاز ونه انجام جهان است
با سلام ، مقاله مانای گرامی حاوی مطالب ومستندات ارزشمندی است ضمن تشکر از ایشان وتاسف از عاقبت بیشتر روشنفکران مهاجر البته نه همه انان ، که با انهمه ادعا در داخل وقتی به فرنگ وارد میشوند مردم را نادان حساب نموده وتمایلات خود را حق مطلق می پندارند ،شاید ادعای اقای نگهدار در باب عدالت مانند ادعای سوسیالیستهای فرانسوی است که از جناح راست قبلی مواضع تند تری علیه بشریت دارند ،البته اقای نگهدار وهر کس دیگری حق دارد از گذشته خود بر گردد وبه هوادار سرمایه تبدیل شود اما نمیتواند ادعای عدالت خواهی بنماید ، جنایتهای امپریالیسم در همه جای جهان به وضوح اشکار است خواندن دوباره مقاله مانا را پیشنهاد می کنم . قصد توهین به اقای نگهدار را ندارم اما ندیدن واقعیات نا عادلانه ناشی از سیطره نظام سرمایه به حکایت منتسب به شاه سابق ایران می ماند که گویا به یکی از مخالفان می گوید ،مگر شما این همه پیشرفت را نمی بینید که ان شخص در جواب می گوید از پشت عینک شما اینگونه است واقعیات چیز دیگری است ، شایدهوای مهاجرت واقعیت هارا جور دیگری نشان بعضی می دهد .امروز پایان جهان نیست این نیز بگذرد ،وضعیت اشفته وناپایداری که نظام سرمایه ایجاد نموده با کمک روشنفکران منتسب سامان نمی پذیرد ،رهبران غرب در سازمان ملل از ایران خواستند با انها در سوریه همراه شود یعنی از تروریست های هوادار غرب حمایت نماید این به معنای تایید خطای دولت اسد نیست اما این تروریست ها لیبی را به چه وضعی در اوردند اینها همان طالبان اند ، اقای نگهدار راهی نشان میدهد که سرانجامش فناوخفت است درامریکا چه تعداد کارتن خواب وجود دارد ایا سر دمداران امریکا مارا بیشترازهم وطنان کارتن خواب خود دوست دارند ،اگر زنده باشیم تاچند سال دیگر سرنوشت انها که نصیحت اقای نگهدار را پذیرفته اند خواهیم دید .
۶۴۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹٣
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : آیا ضرورتی برای متهم کردن وجود داشت؟
خانم یا آقای مانا به زبانی ساده و همه فهم و به زیبایی، کارکردها و ویژگی های نازیبای نظام سرمایه داری جهانی را که محصول کنش سوداگرانه ی انحصارات است، را آشکار کرده اید.
انصافا نوشتهء شما حاوی اطلاعات با ارزش و قابل ملاحظه ای است که می تواند در راستای شناخت بهتر جنبه های منفی ساختار نظام سرمایه داری معاصر برای افراد عدالتخواه و جستجوگر مفید باشد.ولی به نظرم برای طرح این مطالب مفید ،شما نیازی به متهم کزدن دیگران (مثلا آقای نگهدار)نداشتید.
۱_به نظر شما ،آیا در این ادعای نگهدار که " جهان، اکنون در دوران جنگ سرد به سر نمی برد که یک قطبش سرمایه داری و قطب دیگرش سوسیالیسم باشد"،تردیدی وجود دارد؟
۲_آیا واقعا در چهار چوب همین نظام ناعادلانهء سرمایه داری ،نمی توان از نظر رشد اقتصادی و توسعه ی سطح دموکراسی (بورژوایی) بین دو بلوک بریکس و گروه ۷ تفاوت قائل شد؟
۳_در بحث ارزیابی رشد فرهنگ و هنر، در دنیای معاصر ،تصور نمی کنید شما با یک نوستالژی خاصی چهره و آثار گذشتگان را آنچنان بزرگ می کنید و نفش قعالان فرهنگی و هنری دوران ما را آنقدر کمرنگ می کنید که تقریبا دیگر جایی برای هنر و فرهنگ معاصر باقی نمی گذارید؟در حالی که به گمان من حذف شدگان و ستمدیدگان دوران ما هم می توانند درد فقر و تبعیض و بیعدالتی را همانند گذشتگان درک کنند .منتها قرار نیست که الزاما زبان و متد اعتراضشان نسبت به ناملایمات به همان سبک و سیاق گذشته باشد.
۴_بدون این که بخواهم نقش وکیل مدافع آقای نگهدار و همفکرانشان را ایفا کنم ،تا جایی که من فهمیده ام ایشان بار ها به صراحت و مکرر ادعا کرده اند که به این تئوری که "سرمایه داری پایان تاریخ است"،باور ندارند . و به روشنی گفته اند که به سوسیالیسم معتقدند.بنابر این منتصب کردن ایشان به چنین باوری ،ناعادلانه به نظر نمی رسد؟
۵_در نهایت ، ،وقتی که خانم یا آقای مانا نوشته اش را با استناد به مواضع آقای نگهدار ارائه می دهند،این انتظار معقول و واقعبینانه به نظر می رسد که ایشان برای روشن شدن ذهن مخاطبان،تحلیلی جامعتر از آنچه که در جواب راه توده نوشته بودند،بنویسند.
۶۴۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : اتحاد مهمتر از قر زدن است!
آقای نگهدار هر چی بوده و یا هست مساله جنبش نیست و ایشان در جبهه ولایت و یا "داعش" هم نیست ظاهراً یک جمهوریخواه است .
در نتیجه در اتحاد ضدّ دیکتاتوری مذهبی قرار میگیرد .در ضمن این به دین معنی نیست که اظهارات نویسنده بی پایه و بی فایده میباشد بلکه در این نوشتار مطلب آموزشی فراوان یافت میشود.
۶۴۶۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹٣
|