گذری بر "گذار به دمکراسی"
-
ن. نوری زاده
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : ابی راستگو
عنوان : غلط املائی در سطور اول تو ذوق میزند!
نویسنده گرامی پرتقالی که شما نوشتید میوه پرتقال است.اگر کشور همنام منظورتان است آنرا با غ مینویسند و میشود کشور پرتغال! نه با ق. چه خوبست برخی دوستان نویسنده اگر از شیوه درست املائی برخی کلمات فارسی مطمئن نیستند قبل از نوشتن سری به برخی واژه نامه های فارسی بزنند یا آن کلمه را در گوگل جستجو کنند. مثل: پرتغال/http://fa.wikipedia.org/wiki- اتفاقاً در اولش هم نوشته : با پرتقال اشتباه نشود. اما از آنجائی که نویسنده گرامی به درستی نوشتند :.. و یا حتی انقلاب مردمی که منجر به فروپاشی نظام سلطنتی در ایران شد، همراه با آگاهی توده ها نباشد، هیچ تضمینی جهت دستیابی به آزادی و دمکراسی وجود ندارد ...- باید از ایشان پرسید آیا یک نظام دیکتاتوری علاقه ای دارد که توده های زیر سلطه اش آگاه شوند و اصلاً امکانی یا مجالی برای آزادی بیان در دیکتاتوریها هست تا توده ها با دستیابی به اطلاعات آزاد به درجه ای از آگاهی برسند که برای جنبش بعدی آزادیخواهی برای برقراری دمکراسی انقلابشان مثل انقلاب ۵۷ ایران کاملاً تبدیل به جنبش ضددمکراسی نشود؟ نبود آزادی بیان در هر دیکتاتوری مثل حکومت اسلامی کنونی ملاهای ایران مانع از آن است تا توده ها به برخی حقایق مثل مقوله دمکراسی آشنا شوند! منافع سیستمهای دیکتاتوری که نوع اسلامی اش از همه نوع بدتر است اجازه نمیدهند که توده ها آگاه شوند چرا که روزی موی دماغشان خواهند شد و دردسر درست میکنند و برای همین هم حاضرند میلیاردها دلار صرف سیستم بگیر و ببند و سرکوب و سانسور و فیلترینگ و امنیتی کردن جامعه و غیره بکنند تا مردم در خواب بیخبری نگهداشته شوند و قابل مهار باشند. چیزی که در حکومت امروزی ملاها در ایران میبینیم یا در چین کمونیست! اگر محمد رضا شاه هم کمی آزادی بیان به مخالفین سیاسی خودش میداد تا توده ها را آگاه کنند گرفتار مرتجعی مثل خمینی و اسلام ارتجاعی ترش نمیشد و انقلاب ۵۷ مسیر اشتباهی نمیرفت. وقتی که حتی برخی رهبران سیاسی دوران پایگیری و اوایل انقلاب ۵۷ ایران از آگاهی سیاسی کامل برخوردار نبودند و دنبال مرتجعی مثل خمینی راه افتادند پس چه انتظاری از توده های عام اکثراً بیسواد یا کم سواد جامعه میشد داشت؟ نویسنده گرامی اگر کادرهای رهبری جریانات سیاسی و انقلابی تلاش بکنند و کمی آگاهی سیاسی کسب کنند و بدانند چه میخواهند خیلی هنر کردند. آخر آدمی که دو کلاس سواد سیاسی داشته باشد ( که برخی رهبران سیاسی خصوصاً گروهای چپ سابق اوایل انقلاب ۵۷ ایران که نداشتند ) نباید بداند که ساختار حکومت اسلامی با ساختار حکومت دمکراسی زمین تا آسمان فرق دارد چونکه در دمکراسی قرار است حکومت مردم بر مردم باشد ولی در حکومت اسلامی قوانین و اصول قرآنی و توسط خدا از قبل تعیین شده است. خوب حالا این تناقض عظیم را چطور میتوان حل کرد تا دمکراسی در کنار حکومت اسلامی حق حیات داشته باشد؟ نمونه اش میشود سیرک و نمایشهای مسخره ادای دمکراسی در آوردن حکومت ملاها که همه چیز از قبل مهندسی و دستکاری شده است و سر کار گذاشتن مردم ایران و دنیاست. اگر رهبران سیاسی که توده ها به دهانشان نگاه میکنند کمی آگاهی سیاسی داشته باشند و بدانند که قوانین دمکراسی چیست باید ما کلاه مان را به هوا بیاندازیم چه برسد توقع یا انتظار آگاهی از توده های عام را داشتن. چیزی که نویسنده از آن سخن میگوید شرایط ایده آل است که در حد آرزو کردن باقی میماند. بقول چرچیل انگلیسی: دمکراسی کاملترین سیستم نیست ولی بهترین است ( در حال حاضر! چونکه پیشرفته گی و آزادیهای نسبی در جوامع دمکراسی امروزی سندی و مُهر تاییدی بر این ادعاست! ). سلامت و موفق باشید!
۶۵۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|