عنوان : اینهمه توده‌ یی ستیزی‌ یا مجاهد ستیزی‌ در تقویت حکومت ولایی است!
من در مقام تأیید یا ردّ حزب توده‌ ایران نمینویسم!

نویسنده خاطراتی را از یک واقعه در یک حزب عنوان کرده است ،که برای سیاست امری عادی است.

اینکه کیانوری شخصی‌ استثنایی‌ در سیاست ایران است را در نظراتش بخصوص پرسش پاسخ‌هایش میتوان ارزش یابی‌ کرد ،اینکه اینجا یا آنجا با تفرکات من یا شما جور نمیاید مساله یی شخصی‌ است.

ایشان روند اتفاقات ایران را به خوبی پیشبینی‌ کرده اند اگر انصافی در کار باشد.
۶۵٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹٣       

عنوان : جناب متحیر چرا کماکان در راه سانسور هستید؟
جناب متحیر که کویا تحیرش از فاجعه های هولناک حزب توده و "رفیق" کیانوری هنوز مانده گار هست هنوز که هنوز هست در دوران کیانوری سیر میکند و بدون آوردن یک نمونه بلی حتی یک نمونه مرا به فاحشی متهم میکند و سپس همانند دم و دستگاه امام راحل - کیانوری از مسئولین محترم سایت اخبار روز خواهان سانسور مطلب من شده اند. تفکر ولی فقیه گویا بد جوری در مخیله برخی جا خشک کردهو جناب متحیر مسئولین این سایت انسان های آگاه با سالیان سال تجربه سیاسی و بخوبی میدانند که چه میکنند و چه میخواهند، لطفن دست از ولی فقیه بازی بر دارید و برای دیگران فتوا صادر نکنید و برای یک بار هم که شده با دلیل و سند سخن گوید و بنویسید
۶۵۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹٣       

عنوان : فحاشی اگر در راستای عقاید ما باشد اشکالی ندارد
نظر این خواننده محترم چنان سرشار از شتاب و خشم و فحاشی است که نمی توان مورد مشخصی را در آن قابل تاکید دانست یا حتی به آن پاسخ داد. از گردانندگان سایت اخبار روز متحیرم که چگونه کامنت هایی بسیار آرام و محترمانه مثلا در نقد آقای سرکوهی را منتشر نمی کنند اما صفحه خود را به فحاشی های اینچنین تنزل داده اند. گاهی دم خروس بدجور بیرون می زند.
۶۵۲۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹٣       

عنوان : جای بسی تاسف
جای بسی تاسف هست که اقای واحدی پور با سالیان سال تجربه همانند مذهبیونی که به "مرجع تقلید -مقلد" اعتقاد دارند، عمل میکنند. براستی چه تفاوتی با میرحسین موسوی (مقلد امام) و امام راحلش (با وجود دهها هزار سند و مدرک در مورد جنایات او و مقلدشان هست) با آقای واحدی پور و "رفیق کیانوری" ایشان هست؟ یعنی ایشان هم همانند مقلدیون مذهبی بر این اعتقاد هست که امامشان "معصوم" هستند و "اگر" هم جنایات بی شماری کنند حتمن "مصلحتی" بوده.
بخوبی بیاد دارم که وقتی ساواکی بودن کاندیدای حزب توده در اصفهان برای اولین "انتخابات" رژیم اسلامی، مشخص و محرز شد، حزب توده با وقاحتی بی ماندی، ادعا کرد که ایشان ساواکی نبوده بلکه در ساواک "نفوذ" کرده. وجود دهها توده ای که بعد از کودتا برای بقای رژیم ساهنشاهی در سازمان مختلف سرکوبش از جمله ساواک و بعد از افتضاح شهریاری (که بنا به نظر اقای واحدی پور ، پلیسی نبوده بلکه پلیس زده بوده) معلوم نشد که تین حزب توده بود که در ساواک نفوذ کرده بود یا این ساواک بود که در حزب توده نفوذ که چه عرض شود، اداره کننده تشکیلات تهران حزب بود. شاید هم بواقع تفاوتی بین حزب توده (حداقل تشکیلات تهران آن) و ساواک وجود نداشت. چرا که شاه ذوب آهن، ماشین های زیل ارتشی، و ..... را از شوروی خریده بود و میرفت که کاندیدای "راه رشد غیر سرمایه داری" بشود. همانگونه که کیانوری و دم و دستگاهش خدمتگذار و پادو سازمان اطلاعات رژیم اسلامی بود و در کشتار، دستگیری و شکنجه صد ها انسان ازاده دست در دست آدمخوران خلافت اسلامی (اولین سازمان داعش) داشت، همکاری با ساواک و عربده کشی های کمیته مرکزی حزب دال بر "تربجه های کله پوک" مبارزین با رژیم شاه ، مسئله ابدا مهمی نبود.
واقعن انسان مات و مبهوت میماند که چگونه میشود شخصی سالیان سال در محدوده محافل روشنفکری و مترقی ایران باشد و این گونه دگم عمل کند که کیانوری "رفیق" اش باشد و شهریاری و تشکیلات تهران "پلیس زده" نه "پلیسی" و عملکرد رهبران این تشکیلات نه از سر سپرده گی به ساواک بل ناشی از "گشاد بازی" آنها باشد. یعنی دستگیری کارگرانی که گول حزب را خورده بودند و با آنها همکاری میکردند و دهها مبارز دیگر چون زنده یادان ضیا ظریفی، مشعوف کلانتری، جلیل افشار، چوپانزاده و .... و اعدام آنها از دید آقای واحدی هیچ هست و هیچ و مهم نگهداری از بیضه اسلام (حزب توده) هست و بس
۶۵۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹٣